Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

داستان کوتاه

  1. eLOy

    خدا رو چه دیدی شاید شد

    دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم تیکه کلامش این بود: خدا رو چه دیدی شاید شد... یادم میاد همون سال یکی از بچه ها تصادف کرد و دیگه نتونست راه بره... دیگه مدرسه هم نیومد فقط یه بار اومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود همه گریه می کردیم و حالمون خراب بود گریه مون وقتی شروع شد که گفت به درک...
  2. eLOy

    نصایح مادرانه يک زن اروپایی به دخترش

    نصایح مادرانه يک زن اروپایی به دخترش از مرمری به ماریا : دخترم از دخترایی که با دوست دخترای سابق دوست پسرشون، و پسرایی که با دوست پسر های سابق دوست دخترشون کل می اندازن دوری کن... وقتی کسی رو دوست داری باید سعی کنی گذشتش رو هم دوست داشته باشی و وقتی می بینی که نمیتونی گذشتش رو دوست...
  3. M

    داستان کوتاه خدایا شکر

    داستان کوتاه خدایا شکر روزی مردی خواب عجیبی دید او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می...
  4. M

    داستان کوتاه معجون آرامش

    داستان کوتاه معجون آرامش کسری انوشیروان از بزرگمهر خشمگین شد و دستور داد در سیاهچال به زنجیرش کنند چند روزی از این ماجرا گذشت ، کسری افرادی را فرستاد تا از حال بزرگمهر برایش خبر ببرند.آنان دیدن بزرگمهر قوی و شادمان است و از او سوال پرشیدند که چرا در این حال اینچنین آسوده هستیبزرگمهر گفت ...
  5. M

    کاش از اول نبودی

    کامپیوترو روشن میکنی صبر می کنی ویندوز بالا بیاد یه قلوب از چاییتو میخوری کلیک می کنی رو مای کامپیوتر میری تو درایو D یه سیگار روشن می کنی میری تو مای پیکچر یه پک سنگین دنبال یه فایل قدیمی می گردی یه پک سنگین دیگه پیداش می کنی ، بازش می کنی . . . یه پک دیگه عکسا رو نگاه می کنی یه لبخند میزنی به...
بالا پایین