Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

چرا بچه ها دروغ می*گویند؟

اطلاعات موضوع

Kategori Adı کودک و خانواده
Konu Başlığı چرا بچه ها دروغ می*گویند؟
نویسنده موضوع ***HeleNa***
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan ***HeleNa***

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :


زمانی که متوجه دروغ کودک یا نوجوان پسر یا دخترتان می*شوید، متأسف یا خشمگین شده و از خودتان می*پرسید چرا درباره این مسئله به من دروغ گفت؟ نخستین و مستقیم*ترین نتیجه دروغ بی*اعتمادی است و اینکه از این به بعد چقدر می*توانید به فرزندتان اعتماد کنید.

این نوشتار به شما توضیح می*دهد که چرا فرزند شما دروغ می*گوید و به شما درباره اینکه چه و چگونه عکس*العملی درباره او داشته باشید کمک می*کند. پرسش مهم درباره دروغگویی این است که چرا بزرگ*ترها از دروغگویی فرزندانشان نگران یا خشمگین می*شوند و گاه از کوره در می*روند؟

پدران و مادران بیش از اینکه نگران جنبه*های انسانی، اخلاقی و ارزشی باشند، ترس از دردسرها و آسیب*هایی دارند که احتمال می*دهند در اثر دروغگویی و پنهان کاری برسر فرزندشان بیاید؛ چرا که با بزرگ*شدن کودکان و ورود آنها به محیط*های خارج از خانه، آنها قادر نیستند آنطور که باید و شاید از فرزندشان حمایت و مراقبت کنند. در اینجاست که پدران و مادران احساس خطر می*کنند، زیرا نمی*توانند بر فرزندشان نظارت داشته باشند و آنها را به روش خودشان مدیریت و کنترل کنند. این درحالی است که بخشی از راستگویی و دروغگویی به تفاوت شرایط دنیای خارج از خانه و عقاید و نگرش*های درون خانه مربوط می*شود؛ مثلا پدران و به*ویژه مادران کنجکاوند بدانند که چه اتفاقی برای فرزندشان در محیط مدرسه یا جشن دوستان افتاده است و می*خواهند فرزندشان همه آنها را صادقانه و بی*کم*وکاست بگوید اما کودک به دلایلی از گفتن همه یا بخشی از اتفاقات طفره می*رود و به پنهان*کاری و دروغ رومی*آورد؛ بنابراین راستگویی و دروغگویی تحت*تأثیر فشار یا تفاوت نگرش بزرگ*ترها و کوچک*ترها درباره خوب*بودن و بد*بودن وقایع نیز رخ می*دهد.

درصورتی که عاقلانه عمل کنید و با اعتماد بیشتری با فرزندتان مواجه شوید به*طور طبیعی میزان دروغگویی آنها را کاهش می*دهید و راه را برای عادت به دروغ گفتن می*بندید. البته والدین حق دارند از تصمیمات و کارهای فرزندشان آگاه باشند اما این نباید به*معنای دخالت*های بی*اندازه و گرفتن مسئولیت*ها از فرزندان باشد. وقتی پدر و مادر اطلاعات دقیق و درستی از وضعیت فرزندشان ندارند، احساس می*کنند که وی انگار در پشت سر و دور از چشم آنها، کارهایی که نباید انجام می*دهد؛ بنابراین ترس و اضطراب آنها را دربر می*گیرد که نکند فرزندشان در حال کار اشتباهی باشد. حال در چنین شرایطی کافی است یک عمل اشتباه از سوی کودک رخ بدهد و سعی در کتمان آن داشته باشد. در این صورت تصورات والدین به یقین می*پیوندد که« بله، دیدی بچه*ام ناخلف درآمد» و چه و چه!

کمک به فرزندان در مسئولیت**پذیری و پذیرش نتایج خطا*هایشان

آیا به این فکر کرده*اید که به*جای سرزنش و ملامت، شاید بهتر باشد به فرزندانمان بیاموزیم که در مقابل دروغ*هایشان کمی مسئولیت*پذیر باشند و نتیجه عمل و کار خود را به گردن بگیرند؟ متأسفانه بیشتر والدین دروغ گفتن را یک مسئله کاملا غیراخلاقی تلقی می*کنند. آنها طوری به فرزندانشان نگاه می*کنند که انگار تیشه به ریشه تمام اختیارات و توانایی*های آنها زده*اند یا با دروغگویی باعث خرابی و نابودی همه**چیز شده*اند.

حرکات و رفتار والدین به پل لغزنده*ای می*ماند که از یک جمله «تو دروغ می*گی» آغاز می*شود و با یک جمله «تو آدم بدی هستی» پایان می*یابد. همچنین نباید فراموش کرد که تصور و درک فرزند از خودش به*تدریج سیر صعودی پیدا می*کند. اگر فرزندتان فکر می*کند که شما یقین دارید او آدم بدی است، پس، بیش از پیش واقعیت را پنهان می*کند، زیرا او دوست ندارد که آدم بدی جلوه کند. مجددا تأکید می*شود و نباید این مسئله را فراموش کنیم که بعضی اوقات فرزندان دروغ می*گویند آن هم به*خاطر اینکه نمی*خواهند پدر و مادرشان را ناامید کنند. باید متوجه باشیم وقتی کودکی به پدر و مادرش دروغ می*گوید حتما چیزی در افکارش می*گذرد. واقعیت این است که بچه*ها می*دانند که دروغ گفتن بد است اما آن را زیان*آور نمی*پندارند و درک کافی از نتایج آن ندارند.

آنها دروغ گفتن را ابزاری می*دانند که صرفا از طریق آن می*خواهند ضعف*هایشان را بپوشانند، خود را برای پدر و مادرشان عزیز کنند یا اینکه از درد*سری که از آن می*ترسند برهانند. البته این رفتارهای کودکان، به*معنای دردسری نیست که والدین تصور می*کنند. کودک در چنین مواقعی سعی می*کند خود را قانع کند. مثلا می*گوید «می*دونم که کار بدی کردم، عصرانه نباید شکلات می*خوردم، من اجازه نداشتم. خب اما چی می*شه مگه؟ می*دونم که کار بدی بود که میوه*ام را با شکلات عوض کردم ولی خب به کسی آسیبی نرسوندم. می*دونم که نباید نمره درسم رو پنهان می*کردم ولی خب هفته بعد جبران می*کنم».

وقتی که کودک درو غ را زیانبار نمی*بیند، 2*سیستم با ارزش*های متفاوت در مقابل او قرار می*گیرد:

1- نظام ارزشی و بهایی که خانواده به یک ارزش اخلاقی یا اجتماعی می*دهد.نظام خانواده به او گوشزد کرده که چه چیزی ممنوع و چه چیزی مجاز است.

2- نظام ارزشی که خود کودک به آن بها می*دهد وباور دارد اگر این کار من باعث آزار و اذیت کسی نمی*شود پس مهم نیست.

بنابراین، کودک اعمالش را اینگونه توجیه می*کند و به*خاطر همین ذهنیت که به دیگران آسیب نمی*رساند، سعی می*کند اعمال و رفتارش را توجیه و تأیید*کند؛ نتیجه اینکه کودک برای خود یک موقعیت نادرست ایجاد می*کند که در چارچوب آن می*تواند به*ویژه در سنین نوجوانی، قدرت مانور خود را در توجیه رفتارهای غلط افزایش دهد. نوجوان وقتی وارد اجتماع می*شود در معرض تجربه*های جدیدی همانند سیگار*کشیدن قرار می*گیرد و چون از قبل پنهان*کاری را یاد گرفته و نیز یک چارچوب ذهنی برای خود درست کرده که حرف آخر آن این است که «من با این کارم به کسی آسیب نمی*رسانم» اعمال غلط خود را توجیه می*کند. آنها برای تأیید کارهایشان از شواهد عینی و دوستان و بزرگ*ترهای اطراف نیز کمک می*گیرند. آنها می*گویند «دوستانم سیگار می*کشند و هیچ*کدام مریض هم نشده*اند». به این ترتیب، نوجوانان می*دانند که دروغ گفتن اشتباه است اما احتمالا دروغ را زیان*آور نمی*بینند یا اینکه به روش*هایی خود را قانع می*کنند.

بهترین روش*های مبارزه با دروغگویی

چگونه باید به کودکانمان بیاموزیم که دروغ نگویند و چه باید کرد که آنها مانند ما احساس نگرانی کنند؟

اول اینکه باید دقت کنیم که به دروغ*های کودک و نوجوان بال و پر بیخودی ندهیم و موضوع را بزرگ نکنیم. اگر کودکی دارید که علیه شما خشمگین شده است یا می*داند که می*تواند با دروغ گفتن به خواسته خودش برسد، هوشیارانه باید مواظب باشید در تله او گرفتار نشوید. آنها می*خواهند با کلک و دروغ و زیرکی موارد مورد نظرشان را به شما اعمال کنند و تأیید شما را هم بگیرند. باید بعضی از جزئیات را ناگفته بگذارید که علیه خودتان تمام نشود.

دوم اینکه باید از نفوذ و قدرتی که جامعه و گروه*های دوستی روی کودکانتان دارند آگاه باشید. آنها زجرها و سختی*های زیادی را متحمل می*شوند تا اینکه در گروهی پذیرفته شده و مورد قبول دوستانشان واقع شوند. یادمان باشد آنها از دروغ گفتنشان ناراحتند و عذاب وجدان دارند اما بار دیگر تکرار می*شودآنها تصور می*کنند که دروغ گفتن زیان*آور نیست پدر و مادرم هرگز متوجه نخواهند شد مشکلی به بار نمی*آورد پدرها و مادر*ها باید بپذیرند که به این علت فرزندان*شان به آنها دروغ می*گویند که ایشان هنوز به آن رشد عقلی کامل نرسیده*اند و متوجه نیستند که دروغگویی آنها علاوه بر اینکه باعث رنجش دیگران می*شود می*تواند در اجتماع مشکلات بزرگ**تر و مخاطراتی را به همراه آورد. در عین حال باید یادآور شد که در اجتماع کنونی، عوامل و مسائل تحریک*کننده زیادی وجود دارند که بچه*ها را به طرف خود کشانده و تحت*تأثیر قرار می*دهند درحالی*که در این روند پدرها و مادر*ها نقشی ندارند.

در واقع نمی*توان گفت که «بچه*های با ادب و خوب» تحریک*پذیر نیستند و از کلک*ها و پنهان*کاری بدشان می*آید و بچه*های «بی*ادب و بد» از مسائل تحریک*کننده لذت می*برند. همچنین نمی*توان گفت که بچه*های باادب هرگز دروغ نمی*گویند ولی بچه*های بد دروغگوهای قهاری هستند. واقعیت این است که همه بچه*ها چه بد و چه خوب، به طرف مسائل تحریک*کننده، کشش و گرایش دارند. همه آنها استعداد این را دارند که واقعیت را برعکس جلوه داده و دروغ بگویند؛ چرا که هنوز یک کودک هستند.

سوم اینکه، در مقابل دروغگو، رفتاری را نشان دهیم که پلیس در مقابل یک راننده با سرعت بالا عمل می*کند. اگر شخصی با سرعت بالا رانندگی بکند، پلیس جلویش را گرفته و یک برگه جریمه در دستانش می*گذارد. به هیچ وجه توضیحات و عذرخواهی او در مأمور پلیس اثری نمی*گذارد و پلیس بی*توجه به حرف*های راننده جریمه را می*نویسد و برگه جریمه را به*عنوان نتیجه اعمال راننده به او می*دهد؛ خب همین روش را می*توانیم برای فرزندان به کار ببندیم. اگر فرزندتان به شما حقیقتی را نگفته است و یا واقعیتی را کاملا برگردانده، یا اینکه از حرف*های شما سرپیچی کرده است، در این صورت، خیلی راحت باید نتیجه کار و عملش را ببیند؛ مثلا اگر نخستین بار است که به شما دروغ می*گوید، نتیجه کار زشتش این است که یک ساعت زودتر از معمول باید به رختخواب برود و بخوابد. در مرتبه دوم،پول توجیبی*اش را ندهید، اگر ادامه پیدا کرد، 2روز دیگر ادامه بدهید. علاوه برآن، حق نگاه کردن به تلویزیون و استفاده از کامپیوتر را هم از او سلب کنید. او باید متوجه باشد که اگر بار دیگر به شما دروغ بگوید و واقعیت را پنهان کند، گرفتار چنین شرایطی می*شود و کنار آمدن و اغماضی در کار نخواهد بود. شما در واقع با این نوع از اقدامات می*خواهید به او بفهمانید که نتایج دورغگویی، فاجعه*انگیز*تر از خود دروغ خواهد بود. نتیجه تنبیه باید رابطه مستقیم با خود دروغ داشته باشد؛ بنابراین، فرزندتان باید نتیجه کارش را فوری و بسیار تأثیرگذار ببیند تا راه را بر ادامه پنهان*کاری ببندد.

چهارم اینکه نباید یک رفتار و نتیجه آن را به دیگر اعمال گسترش دهیم و مشکل را بیش از آنکه هست بزرگ و پر*پیچ*وخم نشان دهیم. کلاس درس اخلاق هم نباید تشکیل داد و سخن از ادب و بی*ادبی گفت «که صد گفته چو نیم کردار نیست»؛ در همان مثال پلیس، پلیس در برابر تخلف رانندگی به شما فقط برگ جریمه همان تخلف را می*دهد. شما را تا در خانه تعقیب نمی*کند، نمی*گوید حالا به کجا می*خواهی بروی و شروع به توضیح درباره یک رانندگی خوب نمی*کند بلکه قبض جریمه را می*دهد و حداکثر تذکر این است که در این*باره مراقبت بیشتری باید داشته باشید. کافی است به او بگویید چه اندازه کارش اشتباه بوده است و نتیجه این عملش چه خواهد بود. البته یادتان باشد این تذکر دادن*ها و تنبیه*ها باید در شرایط آرام و به دور از جنجال و سر*وصدا انجام بگیرد که در غیراین صورت معلوم نیست شما به نتیجه دلخواه می*رسید یا نه.البته راه*حل*های تشویقی برای جایگزین ساختن رفتار و اعمال درست مانند راست گفتن و جایگزین ساختن تدریجی آن با رفتار*های نادرست نظیر دروغ گفتن نیز می*تواند در دستور کار والدین قرار گیرد که نیازمند وقت و بحث دیگری است.
 
بالا پایین