Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

اشعار فروغ فرحزاد

اطلاعات موضوع

Kategori Adı مجموعه اشعار و دیوان
Konu Başlığı اشعار فروغ فرحزاد
نویسنده موضوع *SiMiN*
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan *SiMiN*

*SiMiN*

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Feb 16, 2014
ارسالی‌ها
5,086
پسندها
1,974
امتیازها
113
محل سکونت
تهران
تخصص
نقاشی کردن،نت
دل نوشته
همه ی انسانها برابر آفریده شده اند
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

در برابر خدا
از تنگناي محبس تاريكي
از منجلاب تيره اين دنيا
بانگ پر از نياز مرا بشنو
آه اي خدا ي قادر بي همتا
يكدم ز گرد پيكر من بشكاف
بشكاف اين حجاب سياهي را
شايد درون سينه من بيني
اين مايه گناه و تباهي را
دل نيست اين دلي كه به من دادي
در خون تپيده آه رهايش كن
يا خالي از هوي و هوس دارش
يا پاي بند مهر و وفايش كن
تنها تو آگهي و تو مي داني
اسرار آن خطاي نخستين را
تنها تو قادري كه ببخشايي
بر روح من صفاي نخستين را
آه اي خدا چگونه ترا گويم
كز جسم خويش خسته و بيزارم





هر شب بر آستان جلال تو
گويي اميد جسم دگر دارم
از ديدگان روشن من بستان
شوق به سوي غير دويدن را
لطفي كن اي خدا و بياموزش
از برق چشم غير رميدن را
عشقي به من بده كه مرا سازد
همچون فرشتگان بهشت تو
ياري به من بده كه در او بينم
يك گوشه از صفاي سرشت تو
يك شب ز لوح خاطر من بزداي
تصوير عشق و نقش فريبش را
خواهم به انتقام جفاكاري
در عشقش تازه فتح رقيبش را
آه اي خدا كه دست توانايت
بنيان نهاده عالم هستي را
بنماي روي و از دل من بستان
شوق گناه و نقش پرستي را
راضي مشو كه بنده ناچيزي
عاصي شود بغير تو روي آرد
راضي مشو كه سيل سرشكش را
در پاي جام باده فرو بارد
از تنگناي محبس تاريكي
از منجلاب تيره اين دنيا
بانگ پر از نياز مرابشنو
آه اي خداي قادر بي همتا
 

*SiMiN*

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Feb 16, 2014
ارسالی‌ها
5,086
پسندها
1,974
امتیازها
113
محل سکونت
تهران
تخصص
نقاشی کردن،نت
دل نوشته
همه ی انسانها برابر آفریده شده اند
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

اي ستاره ها
اي ستاره ها كه بر فراز آسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته ايد
اي ستاره ها كه از وراي ابرها
بر جهان نظاره گر نشسته ايد
آري اين منم كه در دل سكوت شب
نامه هاي عاشقانه پاره ميكنم
اي ستاره ها اگر بمن مدد كنيد
دامن از غمش پر از ستاره ميكنم
با دلي كه بويي از وفا نبرده است
جور بيكرانه و بهانه خوشتر است
در كنار اين مصاحبان خودپسند
ناز و عشوه هاي زيركانه خوشتر است
اي ستاره ها چه شد كه در نگاه من
ديگر آن نشاط ونغمه و ترانه مرد ؟
اي ستاره ها چه شد كه بر لبان او
آخر آن نواي گرم عاشقانه مرد ؟
جام باده سر نگون و بسترم تهي
سر نهاده ام به روي نامه هاي او
سر نهاده ام كه در ميان اين سطور
جستجو كنم نشاني از وفاي او
اي ستاره ها مگر شما هم آگهيد
از دو رويي و جفاي ساكنان خاك
كاينچنين به قلب آسمان نهان شديد
اي ستاره ها ستاره هاي خوب و پاك
من كه پشت پا زدم به هر چه كه هست و نيست
تا كه كام او ز عشق خود روا كنم
لعنت خدا بمن اگر بجز جفا
زين سپس به عاشقان با وفا كنم
اي ستاره ها كه همچو قطره هاي اشك سربدار
سر بدامن سياه شب نهاده ايد
اي ستاره ها كز آن جهان جاودان
روزني بسوي اين جهان گشاده ايد
رفته است و مهرش از دلم نميرود
اي ستاره ها چه شد كه او مرا نخواست ؟
اي ستاره ها ستاره ها ستاره ها
پس ديار عاشقان جاودان كجاست ؟
 

*SiMiN*

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Feb 16, 2014
ارسالی‌ها
5,086
پسندها
1,974
امتیازها
113
محل سکونت
تهران
تخصص
نقاشی کردن،نت
دل نوشته
همه ی انسانها برابر آفریده شده اند
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

يادي از گذشته
شهريست در كنار آن شط پر خروش
با نخلهاي در هم و شبهاي پر ز نور
شهريست در كناره آن شط و قلب من
آنجا اسير پنجه يك مرد پر غرور
شهريست در كناره آن شط كه سالهاست
آغوش خود به روي من و او گشوده است
بر ماسه هاي ساحل و در سايه هاي نخل
او بوسه ها ز چشم و لب من ربوده است
آن ماه ديده است كه من نرم كرده ام
با جادوي محبت خود قلب سنگ او
آن ماه ديده است كه لرزيده اشك شوق
در آن دو چشم وحشي و بيگانه رنگ او
ما رفته ايم در دل شبهاي ماهتاب
با قايقي به سينه امواج بيكران
بشكفته در سكوت پريشان نيمه شب
بر بزم ما نگاه سپيد ستارگان
بر دامنم غنوده چو طفلي و من ز مهر
بوسيده ام دو ديده در خواب رفته را
در كام موج دامنم افتاده است و او
بيرون كشيده دامن در آب رفته را
اكنون منم كه در دل اين خلوت و سكوت
اي شهر پر خروش ترا ياد ميكنم
دل بسته ام به او و تو او را عزيز دار
من با خيال او دل خود شاد ميكنم
 

*SiMiN*

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Feb 16, 2014
ارسالی‌ها
5,086
پسندها
1,974
امتیازها
113
محل سکونت
تهران
تخصص
نقاشی کردن،نت
دل نوشته
همه ی انسانها برابر آفریده شده اند
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

وداع
مي روم خسته و افسرده و زار
سوي منزلگه ويرانه خويش
به خدا مي برم از شهر شما
دل شوريده و ديوانه خويش
مي برم تا كه در آن نقطه دور
شستشويش دهم از رنگ نگاه
شستشويش دهم از لكه عشق
زين همه خواهش بيجا و تباه
مي برم تا ز تو دورش سازم
ز تو اي جلوه اميد حال
مي برم زنده بگورش سازم
تا از اين پس نكند باد وصال
ناله مي لرزد
مي رقصد اشك
آه بگذار كه بگريزم من
از تو اي چشمه جوشان گناه
شايد آن به كه بپرهيزم من
بخدا غنچه شادي بودم
دست عشق آمد و از شاخم چيد
شعله آه شدم صد افسوس
كه لبم باز بر آن لب نرسيد
عاقبت بند سفر پايم بست
مي روم خنده به لب ‚ خوينن دل
مي روم از دل من دست بدار
اي اميد عبث بي حاصل
 

*SiMiN*

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Feb 16, 2014
ارسالی‌ها
5,086
پسندها
1,974
امتیازها
113
محل سکونت
تهران
تخصص
نقاشی کردن،نت
دل نوشته
همه ی انسانها برابر آفریده شده اند
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

دختر و بهار

دختر كنار پنجره تنها نشست و گفت
اي دختر بهار حسد مي برم به تو
عطر و گل و ترانه و سر مستي ترا
با هر چه طالبي بخدا مي خرم ز تو
بر شاخ نوجوان درختي شكوفه اي
با ناز ميگشود دو چشمان بسته را
ميشست كاكلي به لب آب تقره فام
آن بالهاي نازك زيباي خسته را
خورشيد خنده كرد و ز امواج خنده اش
بر چهر روز روشني دلكشي دويد
موجي سبك خزيد و نسيمي به گوش او
رازي سرود و موج بنرمي از او رميد
خنديد باغبان كه سرانجام شد بهار
ديگر شكوفه كرده درختي كه كاشتم
دختر شنيد و گفت چه حاصل از اين بهار
اي بس بهارها كه بهاري نداشتم
خورشيد تشنه كام در آن سوي آسمان
گويي ميان مجمري از خون نشسته بود
مي رفت روز و خيره در انديشه اي غريب
دختر كنار پنجره محزون نشسته بود
 

*SiMiN*

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Feb 16, 2014
ارسالی‌ها
5,086
پسندها
1,974
امتیازها
113
محل سکونت
تهران
تخصص
نقاشی کردن،نت
دل نوشته
همه ی انسانها برابر آفریده شده اند
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

گر خدا بودم ملائک را شبي فرياد ميکردم
سکه خورشيد را در کوره ظلمت رها سازند
خادمان باغ دنيا را ز روي خشم ميگفتم
برگ زرد ماه را از شاخه ها جدا سازند
نيمه شب در پرده هاي بارگاه کبرياي خويش
پنجهء خشم خروشانم را زير و رو ميريخت
دستهاي خته ام بعد از هزاران سال خاموي
کوهها را در دهان باز درياها فرو ميريخت
ميگشودم بند از پاي هزاران اختر تبدار
ميفاندم خون آتش در رگ خاموش جنگلها
ميدريدم پرده هاي دود را تا در خرو باد
دختر آتش برقصد مست در آغوش جنگلها
ميدميدم در ني افسوني باد شبانگاهي
تا ز بستر رودها ، چون مارهاي تشنه ، برخيزيد
خسته از عمري بروي سينه اي مرطوب لغزيدن
در دل مرداب تار آسمان شب فرو ريزند
بادها را نرم ميگفتم که بر شط شب تبدار
زورق سرمست عطر سرخ گلها را روان سازند
گورها را ميگشودم تا هزاران روح سرگردان
بار ديگر،در حصار جسمها،خود را نهان سازند
گر خدا بودم ملائک را شبي فرياد ميکردم
آب کوثر را درون کوزهء دوزخ بجوشانند
مشعل سوزنده در کف،گلهء پرهيزکاران را
از چراگاه بهشت سبز دامن برون رانند
خسته از زهد خدائي،نيمه ب در بستر ابليس
در سراشيب خطائي تازه ميجستم پناهي را
ميگزيدم دربهاي تاج زرين خداوندي
لذت تاريک و دردآلود آغوش گناهي را
 
بالا پایین