تو خودت خوب میدانے عشقهــاے این زمانه پوچ است
تو خودت خوب میدانے احساسات قلبها دروغین است
مرا خوب نگاه کن ، غرق شو در چشمانم، میبینے که اینک در کنار توام
میبینے که من نیز مثل تو خیره به چشمان توام
اگر حرفهاے مرا میشنوے ، اگر درک میکنے چه میگویم؛ تا آخرش مے مانے
تا آخر حرفهاے مرا میخوانے
بگذار همیشه همینگونه باشیم، خیانت و بے وفایے را به قصه عشقمان اضافه نکن
نگذار این قصه تلخ تمام شود ، نگذار قصه گو چشمهایش پر از اشک شود
بگذار با شبهای پر ستاره مهربان باشیم ،
با خواب شبانه آرام باشیم ، با طلوع فردا شاد باشیم
بگذار همیشه احساس کنم یک عاشق واقعے ام و
احساس کنم یکے هست که از ته دل مرا میخواهد
بگذار براے یک بار هم که شده باور کنم
که از روے هوس با من نیستے ، در قفس زندگے تنها نیستیم
براے یک بار هم که شده به همه بگویم که {
عاشق هـ ـ♥ـــم هستیم}
نه از ترس اینکه همه از تو دور شوند بگویے که تنها هستے!
نگو به پاے من نشستے ، همیشه بگو به عشقمان وفادار هستے ،
این همان عهدیست که در روز اول با هم بستیم، اگر یادت نرود،
اگر فراموش نکنے ، اگر آتش این عشق را با آب سرد بے وفایے خاموش نکنے
همیشه بمان ، همیشه این شعری را که اینک نوشته ام زیر لب بخوان
عشق من ♥...