- تاریخ ثبتنام
- Feb 24, 2014
- ارسالیها
- 281
- پسندها
- 406
- امتیازها
- 0
- محل سکونت
- تهران
- دل نوشته
- آدم وقـتی یـه حـس تکرار نشدنی رو با یکی تجـربه مـیکـنه . . . دیگه اون حــس رو با کـس دیگه ای نـمیـتونه تـجـربه کـنه ! بـعـضی حــس هـا . . . خــاص و نــاب هـسـتـنـد . . . مـثـل بــعـضـی آدم هـا . . . !
اعتبار :
[FONT=\]استاد
مکانیک داشت سرسیلندر یک ماشین هوندا را باز می کرد که چشمش به یک جراح
مشهور قلب افتاد که به داخل تعمیرگاه می آمد. جراح داخل شد و منتظر ماند تا
مکانیک بیاید و نگاهی به ماشینش بیندازد. ناگهان مکانیک با صدای بلند گفت «
سلام دکتر، می خواهی یک نگاهی به این موتور بیندازی؟» جراج که قدری متعجب
شده بود، نزدیک تر رفت و کنار هوندا ایستاد. مکانیک کمر راست کرد و دست
هایش را با یک تکه پارچه پاک نمود و گفت «دکتر، به این موتور نگاه کن. من
قلبش را باز کردم و والف ها را بیرون آوردم و هر قسمتی را که آسیب دیده بود
یا تعمیر یا عوض کردم و بعد هم همه چیز را سر جای خودش گذاشتم و حالا
ماشین مثل روز اولش کار می کند. اما یک سؤالی دارم. چطور است که من باید
فقط سالی بیست و چهار هزار دلار در آمد داشته باشم و شما سالی یک ملیون و
هفتصد هزار دلار، و این در حالی است که هر دو اصولا یک کار را انجام می
دهیم؟» جراح مکثی کرد و به بغل ماشین تکیه داد و آهسته زیر گوش مکانیک گفت «
اگر مردی این کار راوقتی موتور روشن است انجام بده! »[/FONT]
مکانیک داشت سرسیلندر یک ماشین هوندا را باز می کرد که چشمش به یک جراح
مشهور قلب افتاد که به داخل تعمیرگاه می آمد. جراح داخل شد و منتظر ماند تا
مکانیک بیاید و نگاهی به ماشینش بیندازد. ناگهان مکانیک با صدای بلند گفت «
سلام دکتر، می خواهی یک نگاهی به این موتور بیندازی؟» جراج که قدری متعجب
شده بود، نزدیک تر رفت و کنار هوندا ایستاد. مکانیک کمر راست کرد و دست
هایش را با یک تکه پارچه پاک نمود و گفت «دکتر، به این موتور نگاه کن. من
قلبش را باز کردم و والف ها را بیرون آوردم و هر قسمتی را که آسیب دیده بود
یا تعمیر یا عوض کردم و بعد هم همه چیز را سر جای خودش گذاشتم و حالا
ماشین مثل روز اولش کار می کند. اما یک سؤالی دارم. چطور است که من باید
فقط سالی بیست و چهار هزار دلار در آمد داشته باشم و شما سالی یک ملیون و
هفتصد هزار دلار، و این در حالی است که هر دو اصولا یک کار را انجام می
دهیم؟» جراح مکثی کرد و به بغل ماشین تکیه داد و آهسته زیر گوش مکانیک گفت «
اگر مردی این کار راوقتی موتور روشن است انجام بده! »[/FONT]