Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

عالم کودکی

  • نویسنده موضوع ermis
  • تاریخ شروع
  • Tagged users هیچ

اطلاعات موضوع

Kategori Adı آرشیو داستان های کوتاه
Konu Başlığı عالم کودکی
نویسنده موضوع ermis
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan ermis

ermis

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Aug 17, 2013
ارسالی‌ها
315
پسندها
301
امتیازها
0
محل سکونت
shz
دل نوشته
هـَمــه بـدهے هایـــَم را هــَم کـِـه صــآفــ کـُـنـم بــه ” دل خــود ” مــدیـون مےمــآنم… بــرای تمـام “دلــم مےخواســـت” هاے بے جواب مــانـده اش !!
بهترین اخلاقم
سکوت
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه

اعتبار :

در عالم کودکی به مادرم قول دادم
که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم.
مادرم مرا بوسید.
و گفت : نمی توانی عزیزم !
گفتم : می توانم ، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم .
مادر گفت : یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی .
نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم .
ولی خوب که فکر می کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم .
معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم !
بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم .
ولی وقتی پیش خودم گفتم ؛
کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود ، که انتخاب شد.
سالها گذشت و یکی آمد ، یکی که تمام جان من بود .
همانروز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی !
من هرچه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا بیشتر می خواستم ،
او با آمدنش سلطان قلب من شده بود .
من نمی خواستم و نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم .
آخر من خودم مادر شده بودم .
 
بالا پایین