[h=1]درد ناگفته[/h] شما عبارت "درد ناگفته شما عبارت "در ..." را انتخاب کرده اید ، جستجو در فرهنگ لغت برای یک کلمه انجام می شود و لطفا یک کلمه را فقط انتخاب نمائید.
[h=1]افتخار عشق...[/h] شما عبارت "افتخار عشق... دلم ز عشق ..." را انتخاب کرده اید ، جستجو در فرهنگ لغت برای یک کلمه انجام می شود و لطفا یک کلمه را فقط انتخاب نمائید.
دلم ز عشق تو بی اختیار می سوزد...
چو شمع در تب این انتظار می سوزد...
عجب مدار اگر بوستانِ زندگی ام...
ز هجر روی تو در این بهار می سوزد...
مرا شمردنِ این لحظه های بیتابی..؟
چه سود چون دل و جان بی شمار میسوزد...
بزن به تار دلم ضربه ای به غمزه و ناز...
حریر عشق اگر پود و تار می سوزد...
پرنده ای که رها بود پیش از این بنگر...
شکسته بال و پَرِش در حصار می سوزد...
اگر حقیر و زمین گیر گشته مرغِ غزل...
هزار شکـــــــــر که با افتخـــــار می سوزد...
مکن شکایت از این روزگار تلخ و غریب...
که قلب ها پس از این انتشار می سوزد...
شهرِ رؤیا و رنگ ميسوزد آه! شهری قشنگ ميسوزد پنجره، رو به شوری ِ دریا شیشه در چشم ِ سنگ ميسوزد برق دندان مرگ ميبارد نقش زخم پلنگ ميسوزد تا که پروانه بال ميگیرد آسمانی چه تنگ ميسوزد! دیدهام روی نقشه دریا را بر دهانش نهنگ ميسوزد دیدهام بارها که رؤیایی پشت خواب تفنگ ميسوزد آه ِ من مثل تیر ميماند سینه مثل فشنگ ميسوزد این غزل فکرِ صلح ِ تحميلیست گرچه دنیا به جنگ ميسوزد