sting
معـاون ارشـد انجمـن
- تاریخ ثبتنام
- Jun 26, 2013
- ارسالیها
- 27,708
- پسندها
- 5,661
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- تهـــــــــــران
- وب سایت
- www.biya2forum.com
- تخصص
- کیسه بوکس
- دل نوشته
- اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
- بهترین اخلاقم
- نــــدارم
اعتبار :
«مرضیه مصلحی»، کارشناس مددکاری اجتماعی و فوق لیسانس مشاوره و راهنمایی می باشد. وی مشاور مرکز معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی است و در مورد عدم پذیرش خانواده ها از تحویل دختران فراری شان می گوید:«برای این قضیه باید در کشور فرهنگ سازی انجام شود و به خانواده ها آگاهی های لازم داده شود. آگاهی نسبت به عوامل فرار دختران از خانه و پیامدهای آنان برای خانواده ها ضروری است. برخی از دختران از اینکه دستگیر می شوند ناراحتند اما برخی دیگر از اینکه سرپناهی یافته اند و یا اینکه توانسته اند از خانواده شان انتقام بگیرند، خوشحالند. اما مشکل اصلی، خانواده ها هستند که فرزندان شان را دیگر به خانه راه نمی دهند و یا اینکه به سختی آنها را می پذیرند.»[h=4]چه مواردی نوجوانان را به گریز از خانه[/h]تشویق می کند؟محیط نامناسب خانه و عدم تناسب فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی والدین و شیوه های تربیتی متفاوت آنها با همدیگر و دستورات ضد و نقیضی که به بچه هایشان می دهند، نوجوانان را دچار تضاد می کند و دختر بهترین راه را برای خلاصی از این محیط، فرار می داند. این تضاد در شیوه های تربیتی حتی در بزرگسال نیز موجب فرار فرزندان از محیط خانواده می شود. مثلاً موردی داشتیم که فرد پزشک بود ولی اختلافاتی با والدینش در امر ازدواج داشت و تحمیل عقیده ها و سلایق شخصی والدین آنقدر از کودکی به این فرد فشار آورده بود که وی تصمیم به فرار از خانه گرفت. هر چند فرار او با فرار یک دختر نوجوان یکی نیست اما به هر حال فرار از خانه و خانواده است؛ یعنی فرزندان چه کوچک و چه بزرگ از فضای خانه دلزده می شوند.موردی هم داشتیم که پدر مشروبخوار بود ولی مادر خانواده مذهبی و اهل نماز، و تضاد بین آنها باعث ایجاد مشکل برای بچه هایشان شده بود. بچه ای داشتیم که هم پدر و هم مادرش دچار فساد اخلاقی بودند و او با مشاهده وضعیت خانواده اش، از خانه فرار کرده بود. وقتی محبت و توجه به فرزندان در خانه حاکم نباشد، محرومیت و فشار روانی موجب می شود تا فرزندان محبت را در بیرون خانه جستجو کنند و چون خوب و بد را درست تشخیص نمی دهند راه را به خطا می روند و برای به دست آوردن توجه و محبت دست به هر کاری می زنند. حتی برای مبارزه با سلایق متفاوت والدین، گاه بچه ها دست به خودکشی می زنند.در خارج از کشور، روش تربیتی خاصی موجود است. مثلاً در انگلستان خانه هایی هست که وقتی فرزندی مورد اذیت والدینش قرار گرفت، به آن خانه ها می رود و مورد حمایت قرار می گیرد. هر چند این روش به نظر من پسندیده نیست ولی فرهنگ آنها این طور است. والدین و بچه ها خودشان را برای این قضیه آماده کرده اند و می دانند که چنین مقابله ای وجود دارد و باید مواظب رفتارشان باشند.در فرهنگ ما بچه ها متوقع بار می آیند و حتی والدینی که به تربیت فرزندان شان اهمیت می دهند گاه خواسته های فرزندشان بر آنها گران می آید و با کتک قضیه را حل می کنند. بچه ها با دیدن تضاد مسائل تربیتی موجود با آنچه در تلویزیون می بینند و می شنوند، دچار تضادهای بسیاری می شوند و بنای ناسازگاری می گذارند. فرزندان باید در کنار آزادی هایی که به آنها داده می شود، حریم ها را هم بشناسند و باید و نبایدها را رعایت کنند و از آزادی خود سوء استفاده نکنند. ماهواره هم یکی از عواملی است که باعث شده فرهنگ های متفاوتی وارد کشور شود و نوجوانان جذب آن شوند. همین تضادهای فرهنگی و جاذبه های غربی بچه ها را دچار اختلالات هویتی و فرهنگی می کند.شرایط نامساعد اقتصادی خانواده هم مهم ترین مشکلی است که باعث نابرابری طبقاتی و اجتماعی می شود. موردی داشتیم که پدر خانواده زندانی بود و مادر به خاطر احتیاج مالی مجبور شده بود خانه اش را به پاتوق معتادان بدل کند تا در آنجا مواد مصرف کنند و کمی به او پول بدهند. این زن بعد از مدتی خودش هم معتاد شد و بچه هایش نگران این بودند که مادرشان آنها را به خرید و فروش مواد مخدر وا دارد.