sting
معـاون ارشـد انجمـن
- تاریخ ثبتنام
- Jun 26, 2013
- ارسالیها
- 27,708
- پسندها
- 5,661
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- تهـــــــــــران
- وب سایت
- www.biya2forum.com
- تخصص
- کیسه بوکس
- دل نوشته
- اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
- بهترین اخلاقم
- نــــدارم
اعتبار :
[h=2]
هر روز که بیشتر میگذشت نفرتم از او بیشتر میشد تا اینکه تصمیم گرفتم برای نجات خودم نقشه قتلش را طراحی کنم.
[/h]قتل پسر جوانفاطمه 17 ساله دانشآموز دبیرستانی، 7 سال قبل به اتهام قتل عمدی همسرش حامد به قصاص محکوم شد. وی در اعترافات خود گفت: قبل از اینکه به اصرار خانوادهام با حامد- مقتول- ازدواج کنم در عقد پسر عمهام بودم اما این ازدواج فقط 15 روز دوام داشت و به خاطر اختلاف شدید به شکل توافقی از او جدا شدم.
بعد از این جدایی خانوادهام مدام میگفتند چون در شهرستان زندگی میکنیم و تو یک زن مطلقه محسوب میشوی با این شرایط دیگر کسی با تو ازدواج نمیکند.
به همین خاطر وقتی چند ماه بعد حامد به خواستگاریام آمد با وجود اینکه او را دوست نداشتم و میخواستم به درسم ادامه دهم به ناچار مجبور شدم به خاطر فشارهای خانوادهام او را بپذیرم پس به اجبار به عــقدش در آمدم.
اما خیلی زود پی به اشتباهم بردم و پشیمان شدم. هر روز که بیشتر میگذشت نفرتم از او بیشتر میشد تا اینکه تصمیم گرفتم برای نجات خودم نقشه قتلش را طراحی کنم.بنابراین یک روز او را با خوراندن آبمیوه مسموم بیهوش کرده و بعد هم با تزریق آمپول و پیچاندن سیم برق به گلویش خفهاش کردم.بدینترتیب فاطمه به درخواست پدر و مادر مقتول به قصاص محکوم شد. اما وکیل مدافع فاطمه با اعتراض به رأی صادره و با توجه به اینکه وی در زمان ارتکاب قتل زیر 18 سال داشته تقاضای اعاده دادرسی کرد و شعبه 14 دیوان عالی کشور نیز پس از بررسی، درخواست اعاده دادرسی را پذیرفت.
بدین ترتیب پرونده در شعبه هم عرض محاکم بدوی مورد رسیدگی قرار گرفت اما دوباره حکم به قصاص صادر شد. در حالی که حکم قابل اعتراض بود پرونده به شعبه 14 دیوان رفت اما قضات این شعبه در نهایت رأی صادره از شعبه هم عرض را غیر قابل اعتراض تشخیص دادند و سرانجام فاطمه با وجود تلاشهای وکیلش برای نجات او از مرگ قصاص شد.
بعد از این جدایی خانوادهام مدام میگفتند چون در شهرستان زندگی میکنیم و تو یک زن مطلقه محسوب میشوی با این شرایط دیگر کسی با تو ازدواج نمیکند.
به همین خاطر وقتی چند ماه بعد حامد به خواستگاریام آمد با وجود اینکه او را دوست نداشتم و میخواستم به درسم ادامه دهم به ناچار مجبور شدم به خاطر فشارهای خانوادهام او را بپذیرم پس به اجبار به عــقدش در آمدم.
اما خیلی زود پی به اشتباهم بردم و پشیمان شدم. هر روز که بیشتر میگذشت نفرتم از او بیشتر میشد تا اینکه تصمیم گرفتم برای نجات خودم نقشه قتلش را طراحی کنم.بنابراین یک روز او را با خوراندن آبمیوه مسموم بیهوش کرده و بعد هم با تزریق آمپول و پیچاندن سیم برق به گلویش خفهاش کردم.بدینترتیب فاطمه به درخواست پدر و مادر مقتول به قصاص محکوم شد. اما وکیل مدافع فاطمه با اعتراض به رأی صادره و با توجه به اینکه وی در زمان ارتکاب قتل زیر 18 سال داشته تقاضای اعاده دادرسی کرد و شعبه 14 دیوان عالی کشور نیز پس از بررسی، درخواست اعاده دادرسی را پذیرفت.
بدین ترتیب پرونده در شعبه هم عرض محاکم بدوی مورد رسیدگی قرار گرفت اما دوباره حکم به قصاص صادر شد. در حالی که حکم قابل اعتراض بود پرونده به شعبه 14 دیوان رفت اما قضات این شعبه در نهایت رأی صادره از شعبه هم عرض را غیر قابل اعتراض تشخیص دادند و سرانجام فاطمه با وجود تلاشهای وکیلش برای نجات او از مرگ قصاص شد.