Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

سجود سرو

اطلاعات موضوع

Kategori Adı دلشدگان
Konu Başlığı سجود سرو
نویسنده موضوع سایه های بیداری
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan سایه های بیداری

سایه های بیداری

کـاربـر انجمــن
تاریخ ثبت‌نام
May 26, 2019
ارسالی‌ها
2,025
پسندها
2,875
امتیازها
3

اعتبار :

کانکه این بت را سجود آرد ، بِرَست
ور نیارد ، در دل آتش نشست
مثنوی - دفتر اول - مولانا


منظومۀ « سین »


ساده ترین ثنای من
سنای آن دو چشم توست
سزا نباشد این سروش
سوی تو بی اثر شود

سواد شب گریزد از
سرور روی ماه تو
سریر هر دو چشم من
سرای آن سمر شود

ساز من امشب از ثری
سوت نرو نرو زند
سوگ تو از ورای عرش
سوگلی نظر شود

سحر که میرسی ز راه
سمن ندا دهد که آه
سوسنی از ختا رسید
ساحر و جلوه گر شود

ساقی جام و جان من !
سرود خُم اذان من
سحر اقامه ای کنم
ساغر پر گهر شود

سیطرۀ تو چون رسید
سر آمد اعتدال من
سوز دگر چه میزنی ؟
ساز مرا شرر شود ؟

ساقۀ پیوند تو را
سینۀ جان نشانده ام
سنبل دلنشین من
سرمد باغ و بر شود

سمن بر یگانه با
سمند سرکش وفا
سزد که با خیال ما
ساری و همسفر شود

ساکن کوی تو منم
سخت بود که بی تو باز
سکوت این سرای دل
سمفونی سفر شود

ساتی با وفای من !!!
سرزنشت نمیکنم
سراغ آتشی روی
سوزد و بی ثمر شود

12 دی ماه 1395


پ . ن =
1 – سنا = روشنی
2 – سرور = شادی، شعف، نشاط
3 – سریر = اریکه، اورنگ، تخت، مسند
4 – سمر = افسانه شب ، قصه و افسانه ای که در شب بگویند
5 – ساز = سامان ، سرانجام
6 – سرمد = ابدی، ازلی، پایا، جاوید، جاویدان، دائم
7 – بر = احسان، خوبی، نیکوکاری، نیکی، نیکویی
8 – سمن بر = آنکه بدنی لطیف و سفید و خوشبو دارد
سمن بر غافل از نظارۀ شاه
که سنبل بسته بد بر نرگسش راه

خسرو و شیرین - نظامی گنجوی
9 – ساری = جاری ، روان
10 – ساتی = الهۀ هندی . دختر داکشا و همسر شیوا .
چون پدرش همسر او را تحقیر کرد ، ساتی خود را در آتش انداخت .
در مصر باستان نام فرشتۀ نگهبان ارواح .

در آثار باستانی مصر تصویر او در حالی که روح به صورت مرغی بر زانوی او نشسته دیده میشود .
 

سایه های بیداری

کـاربـر انجمــن
تاریخ ثبت‌نام
May 26, 2019
ارسالی‌ها
2,025
پسندها
2,875
امتیازها
3

اعتبار :

ساده تر از ساده ای بر در و همسایه ها
بی تو ندانی چه رفت بر سر و هم سایه ها

ساغر و پیمانه هم ، رشک بَرَد بر رُخَت
هیچ تو را گفتمت مست کنی باده ها ؟

شوق این دم
13 اسفند 98
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy
بالا پایین