Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

خواستگار خشن گوش تازه داماد را برید

  • نویسنده موضوع sting
  • تاریخ شروع
  • Tagged users هیچ

اطلاعات موضوع

Kategori Adı اخبار حوادث
Konu Başlığı خواستگار خشن گوش تازه داماد را برید
نویسنده موضوع sting
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan sting

sting

معـاون ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Jun 26, 2013
ارسالی‌ها
27,708
پسندها
5,661
امتیازها
113
محل سکونت
تهـــــــــــران
وب سایت
www.biya2forum.com
تخصص
کیسه بوکس
دل نوشته
اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
بهترین اخلاقم
نــــدارم
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه

اعتبار :

[SUB]جوان فحاش با تازه داماد درگیر شد و با چنان خشونتی با چاقو به سمت وی حمله ور شد که حاضران را میخکوب کرد و کسی جرات دخالت در غائله را نیافت تا در حالی که تازه داماد با داد و فریاد به ضارب می*گفت که دختر مورد اشاره همسر قانونی اوست، آنچه نباید، در مقابل چشمان بسیاری رخ بدهد.
به گزارش افکارنیوز، در اتفاقی عجیب، جوان تبریزی که از ازدواج دختر مورد علاقه خود آگاه شده بود، با حمله ور شدن به تازه داماد، وی را مضروب کرد و گوش وی را بیخ تا بیخ برید!

عصر دیروز (جمعه یکم شهریور) در میدان سجادیه تبریز، درگیری دو جوان منجر به رخداد تلخ و خونینی شد که در نوع خود بسیار عجیب است؛ دقایقی از درگیری کلامی و بدنی نگذشته بود که یکی از دو جوان در اقدامی وحشیانه، گوش دیگری را برید و به کناری پرت کرد تا صحنه*ای رقم بخورد که بی شک فراموش کردن آن برای ناظران تا مدت ها ممکن نخواهند بود.

خواستگار خشن گوش تازه داماد را برید!ماجرا از این قرار بود که جوان ضارب هنگامی که از ازدواج دختر مورد علاقه*اش با فرد دیگری آگاه شد، ابتدا با فحاشی خود را به سمت خودروی زوج جوان رساند تا با تازه دامادی که از فحاشی او عصبانی شده بود، بی توجه به التماس های همسرش، درگیر شده و در نهایت در میان بهت همگان، این اتفاق تلخ را رقم بزند.

یک از حاضران در صحنه که از قضا خبرنگار است، در این باره می*گوید: منتظر تاکسی بودم که صدای زنی که به شوهرش التماس می*کرد که آنجا را ترک کنند، نظرم را جلب کرد. کمی که دقت کردم، متوجه شدم از آن سوی خیابان فردی در حال فحاشی به سمت خودروی ایشان نزدیک می*شود و همین طور که کلمات زشت را پشت سر هم قطار می*کند، خطاب به مرد جوان می*گوید که نباید با دختر مورد علاقه وی ازدواج می*کرده چراکه او [ضارب] قصد داشته به خواستگاری این دختر برود!

او می*افزاید: تا به خودم بیایم، جوان فحاش با تازه داماد درگیر شد و با چنان خشونتی با چاقو به سمت وی حمله ور شد که حاضران (من جمله خودم) را میخکوب کرد و کسی جرات دخالت در غائله را نیافت تا در حالی که تازه داماد با داد و فریاد به ضارب می*گفت که دختر مورد اشاره همسر قانونی اوست، آنچه نباید، در مقابل چشمان بسیاری رخ بدهد.

تا اینجای کار نه ازدحام جمعیت توانست مانع از شکل گیری رویداد شود و نه پلیس از راه رسیده بود تا در نهایت دو جوان بسیجی مسجدی که در مجاورت میدان قرار دارد، با در دست گرفتن سلاح خود را به صحنه درگیری برسانند و ضارب خشمگین را دستگیر کنند تا نیروهای پلیس که با تاخیر فراوان به محل رسیده بودند، وی را تحویل گرفته و با خود ببرند.

بدین ترتیب شاید این نتیجه گیری چندان بی راه نباشد که برخلاف گذشته های نه چندان دور که همراه بودن خانواده با کسی ممکن بود از درگیری جلوگیری کند، مردانگی و جوانمردی تا آنجا در جامعه*مان مهجور شده که شنیدن این دست حوادث تلخ گویی تبدیل به جزئی جدا ناپذیر از اخبار حوادث در شهرهای مختلف کشورمان شده است؛ حوادثی که برای ریشه کن کردنشان، هم اقدامات عاجل نیاز است و هم بررسی های دقیق و کارشناسی که به ندرت رخ می*دهد!
[/SUB]
 
بالا پایین