عارفانه های ناب و زیبا

[*مینا*]

شاد باش ​

نه یک روز **که همیشه...​

بگذار آوازه ی شاد بودنت چنان بپیچد​

که پشیمان شوند​

آنان که بر سر غمگین کردنت​

شرط بسته اند ....
​

 

[*مینا*]

نمیدانم در کجای خاطراتم ایستاده ای​

که از حواس لحظه هایم​

پرت نمی شوی .....
​

 

[*مینا*]

هرچه لباس می پوشم ​

افاقه نمی کند...​

نبودنت کنارم ​

زمستان سختی است .....​

 

[*مینا*]

آنروز که از پیشم رفتی.....​

نه...! هرگز نگفتی برای همیشه...​

نمیدانم به کجا ؟!​

شاید........​

به آنسوی دوردستهای محال تمام آرزوهایم​

همسفر چشمهایت بود.....
​

 

[*مینا*]

شیرین بهانه بود !​

فرهاد تیشه می زد تا نشنود صدای ​

مردمانی را که در گوشش زمزمه می کردند​

دوستت ندارد.....​

 

[*مینا*]

دلتنگت شده ام ؟​

نمی دانم !​

شاید برای تو ....​

یا شاید ​

برای دیروزهایی که با تو سر کردم .....​

 

[*مینا*]

به خاطر سنگی که تو غذام بود​

دندانم شکست .....​

گریه کردم ...!!!​

نه به خاطر درد دندانم​

برای کم سویی چشمان​

مادرم​

 

[*مینا*]

آنقدر عاشقانه زندگی کن ​

که اگر روزی ​

رازهایت فاش شد ​

بغض دنیا بترکد.....!​

 

[*مینا*]

"دنیا "را بغل گرفتیم ​

گفتند: امن است ، هیچ کاری با ما ندارد،​

خوابمان برد ،​

بیدار شدیم ، ​

دیدیم ​

آبستن تمام دردهایش شده ایم ......
​

 

[*مینا*]

هر چه دلم را خالی می کنم ​

باز پر می شود از ​

تو ..... !!!!!!!!!
​

 

[*مینا*]

اندیشیدن به پایان هر چیز ​

شیرینی حضورش را تلخ می کند​

بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز .
​

 

[*مینا*]

به سرنوشت بگویید :​

اسباب بازی هایت بی جان نیستند ٬​

آدمند ٬​

می شکننند ٬ ​

آرامتر ........

 

[*مینا*]

کاش پرده می دانست ​

تا پنجره باز است ​

فرصت رقصیدن دارد ....!!!!​

 

[*مینا*]

مدتهاست از ​

سقف لحظه هایم یاد​

تو می چکد !! ...اگر باران​

بند بیاید از این خانه می روم ...

 

[*مینا*]

به خدا بگویید :​

زمستانش سرد نیست ...​

جمع کند تکرار فصلها را !!​

من در تابستان هم از بی وفایی​

دندان به دندان ساییده ام ....​

 

[*مینا*]

نعره ی هیچ شیری خانه ی ​

چوبی را خراب نمی کند !​

من از سکوت ​

موریانه می ترسم ....!!!
​