مشاعره کده بیا ۲ فروم

[eLOy]

ای دلِ قلاش مکُن
فتنه و پرخاش مکُن

شُهره مکُن فاش مکُن
بر سرِ بازار مرا...

#مولانا

 

[Swan]

آنکس که بروی خواب او رشک پریست
آمدسحری و بر دل من نگریست
او گریه و من گریه که تا آمد صبح
پرسید کز این هر دو عجب عاشق کیست

#مولانا

 

[eLOy]

تا به رویش گرفته ام روزه

جز به یادش نکرده ام افطار

#خاقانی

 

[Swan]

روزگارست که گه عزت دهد گه خاردارد
چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

 

[eLOy]

دارم دلکی به تیغ هجران خسته
از یار جدا و با غمش پیوسته

آیا بُود آنکه بار دیگر بینم
با یار نشسته و ز غم وارسته؟

#عراقی

 

[طناز*]

‏⁧
‏همه آرام گرفتند و

‏شب از نیمه گذشت

‏آنکه در خواب نرفت؛

‏چشم من و فکر تو بود...



‏

 

[Swan]

داریم دلی صاف تراز سینه صبح
در پاکی و روشنی چو آیینه صبح
پیکار حسود با من امروزی نیست
خفاش بود دشمن دیرینه صبح

#رهی معیری

 

[eLOy]

حکایت شب هجران نه آن حکایت حال است

که شمه ای زبیانش به صد رساله برآید

#حافظ

 

[eLOy]

دی باد صبح بوی تو آورد سوی من
امروز دل به سوی تو بر باد داده‌ام

گفتی دل شکسته بِنه بر دو زلف من
من خود شکسته‌وار بر این دل نهاده‌ام

#امیرخسرو_دهلوي

 

[*افسون*]

معشوق به سامان شد تا باد چنین باد
کفرش همه ایمان شد تا باد چنین باد
زان لب که همی زهر فشاندی به تکبر
اکنون شکر افشان شد تا باد چنین باد

 

[eLOy]

دوباره کنج این خانه، کسی دلتنگ و غمگین است

بیــــا امشب به دیدارم ، برایت چای دم کردم...

#پروانه_حسینی

 

[طناز*]

‏مردم از ماتم من شاد و من از غم خشنود

‏شادمانم کن و اندوه مکرر برسان

‏⁧

 

[eLOy]

ندارد پای عشق او دل بی‌دست و بی‌پایم
که روز و شب چو مجنونم سر زنجیر می خایم

میان خونم و ترسم که گر آید خیال او
به خون دل خیالش را ز بی‌خویشی بیالایم

#مولانا

 

[Swan]

مرا غرض زنماز آن بود که پنهانی
حدیث درد فراق تو باز بگذارم
وگرنه این چه نمازی بود که من با تو
نسشته روی به محراب و دل به بازارم

 

[eLOy]

من غصه را شادی کنم،
گمراه را هادی کنم

من گرگ را یوسف کنم،
من زهر را شکر کنم

#مولانا

 

[Swan]

معاشــــــــــــران گره از زلــــــــف يار باز كنيد
شبي خوش است بدين قصه اش دراز كنيد

 

[eLOy]

درین ستمکده آن شمع تیره روزم من

که انتظار نسیم سحر گداخت مــرا

#صائب_تبریزی

 

[*SiMiN*]

ای بی وفا راز دل بشنو از خموشی من
این سکوت مرا ناشنیده مگیر
ای آشنا چشم دل بگشا حال من بنگر
سوز و ساز دلم را ندیده مگیر❤
#علیرضا قربانی

 

[eLOy]

روز باران نتوان بار سفر بست ولیک

پیش طوفان سرشکم چه محل بارانرا

#خواجوی_کرمانی

 

[Swan]

استخوان سر فرهاد فرو ريخت ز هم
ديده اش در ره شيرين نگران است هنوز

#عبرت نائيني