Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

شعری از فروغ

اطلاعات موضوع

Kategori Adı اشعار فارسی
Konu Başlığı شعری از فروغ
نویسنده موضوع kojolomojolo
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan kojolomojolo

kojolomojolo

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Jul 26, 2013
ارسالی‌ها
471
پسندها
158
امتیازها
0
جنسیت

اعتبار :

اصلا بذار راحت بگم
وقتی از خودت متنفری به خاطر یه غلطی که کردی
محاله اینو بخونیو اشک نریزی
از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره ی این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه ای خدای قادر بی همتا
یکدم ز گرد پیکر من بشکاف
بشکاف این حجاب سیاهی را
شاید درون سینه ی من بینی
این مایه ی گناه و تباهی را
دل نیست این دلی که به من دادی
در خون تپیده آه رهایش کن
یا خالی از هوا و هوس دارش
یا پای بند مهر و وفایش کن
تنها تو آگهی و تو می دانی
اسرا آن خطای نخستین را
تنها تو قادری که ببخشایی
بر روح من صفا ی نخستین را
آه ای خدا چگونه تورا گویم ؟
کز جسم خویش خسته و بیزارم
هر شب به آستان جلال تو
گویی امید جسم دگر دارم
از دیدگان روشن من بستان
شوق بسوی غیر دویدن را
لطفی کن ای خدا و بیاموزشش
از برفق چشم غیر رمیدن را
عشقی به من بده که مرا سازد
همچون فرشتگان بهشت تو
یاری به من بده که در او بینم
یک گوشه از صفای سرشت تو
یک شب ز لوح خاطر من بزدای
تصویر عشق و نقش فریبش را
خواهم به انتقام جفا کاری
در عشق تازه فتح رقیبش را
آه ای خدا که دست توانایت
بنیان نهاده عالم هستی را
بنمای روی و از دل من بستان
شوق گناه و نقش پرستی را
راضی مشو که بنده ی ناچیزی
عاصی شود به غیر تو روی آرد
رضی مشو که سیل سرشکش را
در پای جام باده فرو آرد
از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره ی این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه ای خدااااااای قادر بی همتا
 
بالا پایین