♔ŠĦДĦДB♔
مــدیـر بـازنشـسـتـه
- تاریخ ثبتنام
- Aug 2, 2013
- ارسالیها
- 5,570
- پسندها
- 1,239
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- اهواز
- تخصص
- چت كردن
- دل نوشته
- زندگي هميشه برخلاف ارزوهايم گذشت.....
- بهترین اخلاقم
- زودرنج
اعتبار :
مقاله ای درباره ی روانشناسی شخصیت از دیدگاه اسلام
روانشناسی شخصیت از دیدگاه اسلام
مقدمه :
از جمله مباحث جالب ، مهم و پیچیده در روان شناسی موضوع شخصیت می باشد . از آنجا مهم است که از طریق شناخت شخصیت و تبیین آن می توان به صورت علمی رفتارهای انسان را توصیف و تبیین و به آنان کمک کرد از بسیاری رفتارهای ناسازگار ، کجروانه و اختلالات روانی پیشگیری و البته درمان کرد وهمچنین انسان را بیشتر شناخت و در واقع خود را بیشتر شناخت تا به فلسفه مهم شناخت خود ، سپس شناخت خدا و در نهایت سعادت و آرامش روحی که هدف آرمانی بشر است برسیم ، و از آنجا پیچیده است که با همه کاوشهای علمی و تجربی روان شناسان تاکنون علیرغم پیشرفت های فزاینده ، به جمع بندی کلی و تعریف جامعی از آن نرسیده و هرکسی به تناسب دیدگاهش به ماهیت انسان ، تناسب تربیت و طبیعت ، جبرگرایی و اراده آزاد ، تاثیر تجربیات و زندگی حال گذشته و آینده ، هدف نهایی انسان تعادل یا رشد و . . . نظریه ای در شخصیت ارائه داده که علیرغم جالب بودن و قابل تحسین بودن تلاش همه آنها ، اما نواقص و ابهامات زیادی به جهت تعریف دقیق و تبیین شخصیت دارند .
کلید واژه : شخصیت : الگوهای متمایز و اختصاصی اندیشه ، هیجان و رفتار فرد که سبک تعامل وی با محیط های فیزیکی و اجتماعی را مشخص می سازد .
بیان مساله :
شخصیت از واژه personality گرفته شده است که قسمت اول آن persona به معنای نقاب و ماسکی است که بازیگران قدیم به چهره خود می زدند و نقش فردی که آن ماسک بر چهره زده بود را بازی می کردند یعنی فارغ از شخصیت اصلی خود ، به ایفای نقش مربوط به ماسک و نقابی که به چهره می زدند ، می پرداختند . پرسونا قیافه ای است که آدمی با آن در جامعه ظاهر می شود . جامعه ، آداب و رسوم و سنت های اجتماع است که این قیافه را به فرد تحمیل می کند . پرسونا گاهی نمایشی است و شخصیت واقعی و خصوصی فرد در زیر این ماسک پنهان می ماند و رفتارهای ظاهری فرد جزء شخصیت واقعی و اصلی فرد نیستند و در زبان عامیانه به آن ریا و تظاهر می گویند و گاه شخصیت واقعی و درونی ، که بین ماسک چهره و حالات درونی و باطنی همخوانی وجود دارد . به تناسب میزان همخوانی بین این دو مؤلفه هر فرد دارای تیپ شخصیتی خاصی است و به میزانی از بهنجاری روانی- رفتاری و یا نابهنجاری برخوردار است و هر چه تاثیر اجتماع زیاد تر باشد ضخامت ماسک چهره هم بیشتر خواهد بود .
در شکل گیری شخصیت ابهامات و سؤالات فراوانی وجود دارد : شکل گیری ساختار شخصیت در چه سنینی پایه ریزی می شود ؟ چه عواملی در آن تاثیر گذار است ؟ ناکامی ها و مصائب در رفتار و شخصیت تاثیر منفی دارد یا مثبت ؟ آیا می توا ن تیپ های شخصیتی را برای انسان ها ترسیم کرد و بر مبنای آنها انسان را توصیف و طبقه بندی کرد یا شخصیت موضوع منحصر به فرد و بی همتایی است ؟ و ... سؤالات فراوان دیگری نیز در این مورد مطرح است که در اینجا به دنبال جواب آنها از دیدگاه مکتب اسلام هستیم .
ضرورت مساله :
افزایش و شیوع مشکلات روحی و روانی سبب به چالش کشیده شدن آرامش انسان علیرغم پیشرفت های عظیم تکنولوژی که زمینه راحتی انسان فراهم نموده اند ،گردیده است و این حاکی از عدم تناسب رشد علوم پزشکی و طبیعی در مقایسه با علوم انسانی است که به نظرمی رسد علوم انسانی ناپخته و رشد نیافته هستند . به علاوه دیدگاهها و تئوری های زیربنایی در روان شناسی شخصیت ، مبنای روشهای درمانی را شکل می دهند و طبیعی است تا شناخت دقیق و درست نباشد ، استفاده از راهکارهای درمانی به بیراهه رفتن است . از آنجایی که به زعم ما مکتب اسلام کاملترین و جامع ترین مکاتب دینی و جهانی است ، توجه به جهت گیری دیدگاه اسلام به این موضوع کلیدی و البته معماگونه که تا کنون هر روانشناس و دانشمندی فقط جنبه های جزئی از آن را حل کرده است ، می تواند چشم انداز دقیق و اثر بخشی را بوجود آورد .
مفهوم شخصیت :
یکی از مهم ترین عناصر شخصیت که در قرآن وجود دارد مفهوم شاکله است در سوره اسری آیه 84 آمده است : بگو هر کسی بر شاکله(ساختار روانی و بدنی ) خویش عمل می کند و خدای شما به کسی که راهش از هدایت بیشتری برخوردار است داناتر است . استنباطی که از این آیه می شود این است که منشا اعمال آدمی شاکله اوست که معادل شخصیت در روان شناسی است . به طور کلی شاکله دارای معانی زیر است :
1- نیت 2- خلق و خوی 3 – حاجت و نیاز 4 – مذهب و طریق و 5 - هیئت و ساخت . این موارد به عنوان زیر بنای رفتارهای انسان محسوب می گردند :
- نیت :
نیت به معنای قصد و عزم قلب است . از دیدگاه اسلامی بین نیت و عمل تفاوت وجود دارد . نیت امری درونی است وعمل ثمره و حاصل نیت است . امام علی (ع) می فرماید : نیت زیربنای عمل است و اعمال ثمره نیات هستند و امام صادق (ع) می فرماید : همانا نیت همان عمل است که این مورد اشاره به اصالت نیت در مقابل عمل دارد و منشا و مبدا عمل نیت است . تصحیح نیت از سخت ترین اعمال است و آن تابعی است از حالتی که نفس به آن حالت متصف است و از طریق ریاضت های سخت ، تفکرات عمیق و مجاهدت های شدید به دست می آید .
خلق و خوی :
مجموعه صفات انسان است که در ارتباطات او با اشیاء و افراد بروز می کند و حکمای اسلامی آنرا محصول مزاج ، ترکیب بدنی ، مسائل محیطی ، تجربیات فرد و البته اختیار می دانند . این مجموعه نیز دست به دست هم داده هیئت و حالات نفسانی انسان را می سازد .
حاجت و نیاز :
یکی دیگر از معانی شاکله ، حاجت و نیاز است . نیازها از زیر بناهای رفتاری انسان هستند . نیازها دو دسته اند : نیازهای فیزیولوژيکی مثل گرسنگی ، تشنگی و میل جنسی که نحوه ارضا و برخورد با آنها آموختنی و بستگی به نوع شخصیت و شاکله فرد دارد . دوم نیازهای روانی مثل نیاز به تعلق داشتن ، نیاز به امنیت از جمله نیازهایی هستند که در نوع بشر دیده می شوند . میزان بروز هر یک از این نیازها و نحوه ارضا و طرز تلقی آنها از فردی به فرد دیگر و به تناسب ساخت روانی آنها فرق دارد .
مذهب و طریق :
مذهب ، روش و برنامه ای است که فرد در زندگی خود پیشه کرده و جهان ، آینده و گذشته را بر اساس آن تفسیر می کند . دین بر اساس هیئت و ساخت اولیه روانی انسان ( فطرت ) شکل گرفته و موجب پیدایش ساخت و هیئت روانی خاصی می شود که انسان را وادار به اعمال خاصی می کند .
هیئت و ساخت :
اصلی ترین معنای شاکله هیئت وساخت روانی است . هیئت روانی انسان مجموعه واحدی است که نیات از آن بر می خیزد . خلق و خوی حاصل آن است ، مذهب بر اساس آن پذیرفته شده و خرد موجد شکل گیری آن می شود و بالاخره نیازها در بروز و ظهور خود متاثر از آن هستند .
در واقع شاکله عبارت است از ساخت و هیئت روانی انسان که در اثر تعامل وراثت ، محیط و اختیار شکل گرفته به گونه ای که محرکات محیطی را منطبق با خود تفسیر کرده و در مقابل آنها به شیوه ای خاص پاسخ می دهد . همانطوری که در سوره اسری آیه 82-84 آمده است : و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قران نازل می کنیم و کافران را جز زیان چیزی نخواهد افزود و ما هرگاه به انسان نعمتی عطاء کردیم رو بگردانید و دوری جست و هرگاه شر و بلایی به او روی آورد ، به کلی مایوس و نا امید شد . بگو هر کسی بر شاکله خود عمل می کند خدای شما به کسی که راهش از هدایت بیشتری برخوردار است ، داناتر است . پیام این آیه این است که مردم به اقتضای شاکله خود عمل می کنند و رسول گرامی (ص) می فرماید : این خود مردم هستند که اعمالشان بر طبق شاکله و فعالیتهای موجودشان صادر می شود ، آن کسی که دارای شاکله معتدل است راه یافتنش به سوی کلمه حق و عمل صالح قدری آسان تر است و آن کسی که شاکله ظلم و سرکشی دارد او هم می تواند به سوی کلمه حق راه یابد اما برای او قدری دشوارتر است .
مراحل رشد شخصیت :
برای تعیین مراحل رشد شخصیت دو ملاک بنیادی را باید مد نظر قرار دهیم : عقل و نفس ( یا هوای نفس ) که اینها دو محرک اصلی و اساسی افعال انسان به شمار می آیند . مجموعه گرایشهای انسان نسبت به محرکهای خوشایند و دافعه های او نسبت به محرکهای ناخوشایند که ماهیتا" بر فرایندهای ناخودآگاه متکی هستند ، نفس می گویند . عقل نیز عبارتست از توانایی انسان بر تشخیص و استدلال . اصل لذت طلبی و گریز از الم ، اصل بسیار مهم و بنیادی موجودات است ، از این رو انسان بدون تجزیه و تحلیل عقلی و استدلالی و فارغ از خود آگاهی می تواند به طرف محرکهای خوشایند جذب و از طرف محرکهای ناخوشایند دفع شوند . عقل در ورای این اصل می تواند نسبت به محرکهای مختلف آگاهی یافته و آنها را تجزیه و تحلیل و در مورد آنها قضاوت کند . به این ترتیب بین رشد عقلانی و گسترش تمایلات نفسانی نسبتی معکوس وجود دارد . یعنی هر قدر خود آگاهی و قضاوت عقلانی گسترش یابد دامنه اصل فوق محدود می شود . مراحل رشد شخصیت بر اساس تعابیر قرآنی چنین است : 1 – نفس اماره 2- نفس لوامه و 3 – نفس مطمئنه .
هر یک از این نفوس ، تعبیری از شاکله و شخصیت انسان در مرحله ای خاص هستند . به این معنا که کسی که صاحب نفس اماره است ، دارای شاکله و شخصیتی است که در آن هوای نفس حاکم بوده و محرک اعمال و رفتار فرد در این مرحله محرکهای نفسانی به شمار می آید . کسی که در مرحله نفس لوامه است هر چند که محرک بسیاری از رفتارهای او نفس است ولی عقل در اینجا نقش خاصی یافته و با آگاهی و استدلال و قضاوت برخی از اعمال این نوع شخصیت را زیر سؤال می برد و او را مورد سرزنش قرار می دهد .شخصیت انسان در مرحله نفس مطمئنه تحت سیطره کامل عقل در آمده و عقل است که مسیر اعمال و رفتار انسان را تعیین می کند
ساختمان وجودی انسان فطرتا هم استعداد انجام کارهای زشت ، پیروی از هوای نفس و شهوات جسمانی ، غرق شدن در لذت های ملموس و تمایلات دنیوی را دارد و هم آمادگی ارتقاء به اوج فضیلت تقوا ، اخلاقیات عالی انسانی و عمل صالح و پیامدهای آن یعنی رسیدن به آرامش روانی و خوشبختی معنوی ، به همین دلیل طبیعی است که فطرت انسان بالقوه متضمن تضاد بین خیر و شر ، فضیلت و رذیلت و اطاعت و معصیت خداست و آزمایش واقعی انسان در این دنیا نیز همین سمت و سوی گرایش اراده و موضوع انتخاب او است .
در سوره فرقان آیه 43-44 آمده است : آیا دیدی کسی را که هوی نفس را معبود خویش ساخت آیا(می توانی ) ضامن او باشی یا گمان داری بیشترشان می شنوند یا می اندیشند آنان جز مانند ستوران نیستند بلکه گمراه ترند و در سوره یوسف 53 : من هرگز نفس خویش را تبرئه نمی کنم که نفس بسیار به بدی ها امر می کند ، مگر آنچه را پروردگارم رحم کند، پروردگارم غفور و رحیم است . پیامبر اکرم می فرمایند : دشمن ترین دشمنانت همان نفس توست که در درونت قرار دارد هر کس آنرا ادب یا سرکوب کند از ظلمش در امان خواهد بود . همچنین در سوره فجر آیه 27-30 (آن هنگام به اهل ایمان خطاب رسد) ای نفس قدسی ، مطمئن و دل آرام ، امروز به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود و او راضی از توست . باز آی در صف بندگان خاص من در آی ودر آن بهشت من داخل شو .
این مفاهیم سه گانه نفس ( اماره ، لوامه و مطمئنه ) را می توان حالاتی تصور کرد که شخصیت انسان در سطوح مختلف رشد به آن متصف می شود و شخصیت انسان در جریان تضاد درونی میان جنبه های مادی و معنوی ماهیت ساختاری خویش آنها را پشت سر می گذارد . زمانی که شخصی انسان در پایین ترین سطح قرار دارد به طوری که هوی و هوس و شهوات بر او مسلط اند در واقع تحت تاثیر و حاکمیت نفس اماره است و هنگامی که در بالاترین درجه رشد و کمال بشری می رسد تا آنجا که تعادل کامل بین خواسته های جسمی و روانی او برقرار می شود و آنگاه به مرحله ای رسیده که صفت نفس مطمئنه بر آن تطبیق می کند . حد وسط این دو مرحله ، مرحله ای است که که انسان نفس خود را به محاسبه می کشاند و البته انسان گاهی به علت ضعف دچار اشتباه گردیده و در این حالت به شخصیت انسان نفس لوامه اطلاق می شود . این مفاهیم با عناصر شخصیت در دیدگاه روان کاوی مشابهت های فراوانی دارند و ایجاد هماهنگی بین آن سه ساختارشخصیت ( نهاد ، من و فرامن) و ایجاد تعادل بین آنها به سلامت نفس و روان خواهد انجامید که همواره بین خواسته های جسمانی و روانی در دیدگاه اسلام ، تعارض وجود دارد و در نتیجه این برخورد بین بعد مادی و معنوی حالات سه گانه نفس به وجود می آید . نظریه تعارض در روانکاوی مشابه این برخورد حالات سه گانه نفس است .
نقش وراثت و محیط در دیدگاه اسلام :
احادیث و روایات فراوانی وجود دارند که مبین این امر هستند حالات روانی جسمی والدین در بچه ها و فرزندان مؤثر است . در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است : فضایل اخلاقی و سجایای انسانی ریشه اش از پاکی خانواده ها و وراثت سرچشمه می گیرد همچنین درتاثیر نقش محیط بر شخصیت ، قران و پیشوایان به نقش محیط زندگی و دوستان نزدیک در انسانها اشاره نموده اند و به پیروان خود دستور داده اند از آثار سوء آنها دوری کنند و از مصاحبت با اشخاص ناصالح دوری گزینند . در سوره نوح آیه 26-27 حضرت نوح به خداوند عرض کرد : خداوندا هیچ یک از کافرین را در روی زمین باقی مگذار و الا بندگان تو را گمراه می کنند و از خود جز افراد فاسد ، تبهکار و ناسپاس به جای نمی گذارند . در این آیات هم اثر محیط و هم اثر وراثت پذیرفته شده است زیرا گمراه کردن دیگران اثر محیط و به وجود آوردن افراد ناسپاس و مفسد اثر وراثت است . در نامه شماره 69 نهج البلاغه امام علی (ع) می فرماید : مبادا با افراد ناصالح دوستی نزدیک داشته باشید که فساد و تباهی آنها در شما اثرات سوء خواهد گذاشت . همچنین می فرمایند : اگر کسی را از جهت معنوی خوب نشناختید و مذهب و اعتقادات او برای شما معلوم نشد ، رفقای نزدیک وی را ملاحظه نمایید ، چنانچه اهل تقوا باشند او هم اهل با تقواست و اگر دوستانش فاسد بودند بدانید او نیز بهره ای از دین ندارد .
با توجه به مسائل مطروحه فوق در اسلام به نقش هر دو عامل تاکید شده است و رای به برتری و تقدم هیچکدام از آنها به دیگری داده نشده است بلکه هر دو بر شخصیت و رفتار انسان موثرند و در نهایت خود فرد است که دست به انتخاب و گزینش از بین دو مطلوب و یا نامطلوب می زند . جای تعجب نیست که در اسلام که تا چه حد بر اراده آزاد و اختیار انسان تاکید و به آن اعتقاد وجود دارد .
اصل تضاد روانی در شخصیت :
در نظام روانشناسی کارل یونگ اصلی به نام اصل اضداد وجود دارد . او به وجود اضداد و قطبیتها در انرژی فیزیکی اشاره نمود ، مثل گرما در برابر سرما ، ارتفاع در برابر عمق ، آفرینش در برابر زوال ، که معتقد است همین امر در مورد انرژی روانی نیز صدق می کند به این معنی هر میل و هر احساسی ضد خود را دارد . این تضاد و آنتی تز و این تعارض بین قطبیت ها ، برانگیزنده اصلی کل رفتار و تولید کننده کل انرژی است . در واقع هر چه تعارض بین قطبیت ها آشکارتر باشد ، انرژی تولید شده بیشتر خواهد بود .
از آیات و احادیث چنین بر می آید که انسان از نظر شخصیت دارای سلسله خصوصیات حیوانی است که در نیازهای جسمانی متبلور هستند و این نیازها به خاطر حفظ ذات و بقای نوع باید ارضاء شوند ، او همچنین دارای صفات ملکوتی است که در اشتیاق روحی نسبت به خداوند و عبادت متبلور هستند . گاهی میان این دو نوع خصوصیات شخصیتی انسان تعارض پیش می آید که گاهی نیازها و خواسته های جسمانی و زمانی نیازها و اشتیاقات روحی او را به طرف خود جذب می کنند و خود انسان نیز این نزاع و کشمکش درونی و شخصیتی بین این دو جنبه شخصیتی را احساس می کند قران به حالت نزاع میان جنبه های جسمانی و روانی انسان چنین اشاره می کند :
پس هرکس از حکم خدا سرکش و طاغی شد و زندگی دنیا را برگزید جایگاه او همان آتش است و هر کس از حضور در پیشگاه ربوبیت بترسید و از هوای نفس دوری جست همانا بهشت منزلگاه اوست ( سوره نازعات آیه 37-41) . همچنین بعضی از مسلمانان زمانی که شنیدند کاروان خواربار به مدینه رسیده از اطراف پیامبر پراکنده شدند . قران ضمن نقل ماجرا به مساله تضاد میان جنبه های مادی و معنوی انسان نیز اشاره می کند ، در سوره جمعه آیه 11 : واین مردم (ضعیف الایمان) چون تجارتی یا لهو و بازیچه ای ببینند بدان شتابند و تو را در نماز تنها گذارند ای رسول بگو به خلق که آنچه نزد خداست بسیار برای شما از لهو ولعب و تجارت های دنیا بهتر است و خداوند بهترین روزی دهنده خلایق است . روش انسان در حل این مشکل همان آزمایش حقیقی است و کسانی که بیشترین هماهنگی و تعادل را در میان آنها برقرار کنند از این آزمایش موفق و سربلند بیرون آمده اند . همچنین در سوره منافقون آیه 9 : الا ای اهل ایمان مبادا هرگز مال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل سازد وکسانی که به امور دنیا از یاد خدا غافل شوند آنها به حقبقت زیان کاران عالمند و در سوره تغابن آیه 15 : به حقیقت اموال و فرزندان شما اسباب فتنه و امتحان شما هستند (چندان به آنها دل مبندید ) و (بدانید) که نزد خدا اجر عظیم (بهشت) خواهد بود . انسان با کلیه امکانات برای حل این تعارض و تضاد برای عبور از مرحله آزمایش دارای اراده و اختیار آزاد بوده تا بتواند در این درگیری ها تصمیم بگیرد و هر راهی را که خود برای این تضاد می پسندد انتخاب کند . اصول پایه و اساسی زیربنای مسؤلیت و حسابرسی انسان همین اراده و انتخاب راه حل این تضاد را تشکیل می دهد .
تعادل شخصیت :
مناسب ترین راه حل مشکل تضاد بین جنبه جسمانی و روانی انسان در واقع ایجاد هماهنگی میان آن دو است به این معنا که انسان در حدود شرع نیازهای جسمانی خود را ارضا و همزمان با آن به ارضای نیازهای روانی نیز بپردازد . اسلام خواهان هماهنگی انگیزه های جسم و روح و در پیش گرفتن راه میانه ای است که به ایجاد تعادل میان جنبه های مادی و معنوی انسان منتهی شود . ضرورت تحقق این تعادل در شخصیت انسان در سوره قصص آیه 77 آمده است : و در آنچه خداوند به تو داده است سرای آخرت را جستجو کن و بهره ات را از دنیا فراموش مکن . تعادل جسم و روح در شخصیت انسان نمایانگر توازن در کل هستی است زیرا خداوند هر چیز را در اندازه و به میزان مشخص آفرید . مساله تعادل در انسان منحصر به تعادل بیولوژیک نیست بلکه کل شخصیت انسان و نیز تعادل جسم و روح را در بر می گیرد و در حدیثی از پیامبر اکرم داریم که بهترین امور میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط است .
در دیدگاه روانکاوی اعتقاد بر این است که هدف نهایی رشد انسان کسب تعادل و رسیدن به تعادل در ارگانیسم است . از دیدگاه کارل یونگ ، شخصیت سالم شخصیتی است که تعادلی از نیروهای مختلف را ایجاد کرده باشد به گونه ای که در اثر تعادل نیروها به نوعی وحدت که نشات گرفته از هماهنگی و همخوانی نیروها و در نتیجه قسمتهای مختلف شخصیت است رسیده باشد . در واقع حصول تعادل در نتیجه تعادل در سه ساختار شخصیت است . هدف کلی روند درمان بیماریهای روانی در مکتب روانکاوی کمک به بیماران برای ایجاد تعادل در هرسه عنصر شخصیت است که جنبه های جسمی و روانی ( لذات ، تفریحات ، درک واقعیت و انطباق با هنجارهای جامعه و مسائل آرمانی و اعتقادی ) انسان را شامل می شود .
هچنین در مکتب گشتالت درمانی که از نظریات بانفوذ و گسترده روان درمانی است ، اعتقاد بر این است که تمایل اساسی هر ارگانیسم تلاش برای کسب تعادل است . حصول تعادل به معنای کاهش تنش است و این معادل سلامت روانی است و از محاسن توجه به امورات متضاد و متفاوت روحی و جسمی در درون خود مثل انگیزه های لذت جویانه ، خواسته های آرمان گرایانه و اخلاقی ، کسب آگاهی و بصیرت نسبت به قطب های درونی است و کسب آگاهی در حصول تعادل وسلامت روانی کمک می کند.
انواع تیپ های شخصیتی در قرآن :
روانشناسان کوشش نموده اند وجود تفاوت و تشابه شخصیت های مردم را بررسی کنند و به علاوه هر روان شناسی سعی نموده از جهت و جنبه های ویژه ای انواع شخصیت را بررسی کند برخی بر اساس خصوصیات جسمی و برخی بر اساس خصوصیات روانی . در قرآن مردم بر اساس عقیده و اعتقادشان به سه نوع تقسیم شده اند : 1- مؤمنان 2- کافران و 3- منافقان . هر یک از این انواع سه گانه خصوصیات اصلی و عمومی ویژه خود را دارند که شخصیت هر کدام را از دو نوع دیگر مجزا می کند . این تقسیم بندی نشان دهنده اهمیت عقیده در ساختار شخصیت انسان و تشخیص خصوصیات متمایز کننده هر کدام است و هم رفتار انسان را به شکلی خاص و مشخص که موجب تمایز او از دیگران شود جهت می دهد . به علاوه این تقسیم بندی نشان می دهد عامل اصلی ارزشیابی شخصیت از نظر قرآن عقیده و اعتقاد است .
مؤمنان :
با برسی صفات مؤمنان در قرآن می توان آنها را به 9 زمینه اصلی و عمومی در زمینه های رفتاری تقسیم کنیم :
1-صفات عقیدتی : ایمان به خدا، پیامبران ، کتب آسمانی، روز قیامت و بهشت و دوزخ 2- صفات عبادی : عبادت خدا ، انجام فرائض مثل روزه ، نماز، زکات، تقوا ، جهاد در راه خدا ، طلب بخشش ا زخدا و توکل بر او 3-صفات مربوط به روابط اجتماعی : رفتار خوب با مردم ، احسان ، تعاون و همکاری ، اتحاد و همبستگی، امر به معروف و نهی از منکر، عفو وایثار 4- صفات مربوط به روابط خانوادگی : نیکی به والدین و خویشاوندان ، حسن معاشرت با همسر ، سرپرستی خانواده و پرداخت نفقه به آنها 5- صفات اخلاقی : صبر ، بردباری، صداقت ، عدالت ، امانتداری و وفای به عهدخدا و مردم ، پاکدامنی ، فروتنی ، سخت کوشی در گرفتن حق در راه خدا ، عزت نفس ، قدرت اراده و حاکمیت بر هوی و شهوات نفس 6 – صفات انفعالی و عاطفی : خدا دوستی ، ترس از عذاب خدا، مردم داری و مردم دوستی ، خیرخواهی به آنان ، فرو بردن خشم و کنترل انفعالی غضب ، تجاوز نکردن به حق دیگران ، عدم حسادت به دیگران ، تواضع و مهربانی و احساس پشیمانی در صورت ارتکاب گناه7- صفات عقلانی و شناختی : تفکر در هستی و آفرینش خدا ، طلب دانش و شناخت ، عدم پیروی از گمان ، جستجوی حقیقت و آزادی فکروعقیده 8 – صفات مربوط به زندگی عملی و شغلی: اخلاص در عمل و خوب کار کردن و تلاش فعالانه در کسب روزی و 9 – صفات بدنی : نیرومندی ، سلامت ، پاکیزگی و طهارت .
خصوصیات عقیدتی نقش اساسی و تعیین کننده ای در جهت دادن به رفتار انسان در کلیه زمینه های زندگی ایفا می کنند . به طوری که ایمان به توحید و روز رستاخیز از خصوصیات اصلی حاکم بر شخصیت انسان می شود و در کلیه خصوصیات دیگر شخصیتی مؤثر هستند . همچنین همه مؤمنان در یک سطح نیستند در قران سه درجه برای مؤمنان ذکر شده است : مؤمنانی که به خود ظلم می کنند ، میانه روها و پیشتازان خیر که در سوره فاطر آیه 32 آمده است : سپس این کتاب آسمانی را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم از میان آنها عده ای بر خود ستم کردند ، عده ای میانه رو بودند و عده ای هم به اذن خدا در نیکی ها از همه (پیشی) گرفتند و این فضیلتی بزرگ است .
کافران :
برخی از صفات ویژه و اصلی آنان که در قران آمده است :
1-صفات عقیدتی : عدم ایمان به یگانگی خدا، پیامبران ، روز رستاخیز و حساب2- صفات عبادی : عدم عبادت خدا و توسل به غیر او 3- صفات مربوط به روابط خانوادگی و اجتماعی : ظلم ، رفتارهای متجاوزانه ، تمسخر دیگران ، تجاوزبه حقوق دیگران و قطع ارتباط با دوستان و خویشاوندان 4- صفات اخلاقی : پیمان شکنی ، فسخ ، فجور،پیروی از هوی نفس و شهوات و غرور و تکبر 5 – صفات انفعالی و عاطفی : نفرت ، کینه و حسادت نسبت به مؤمنان 6- صفات عقلانی و شناختی : جمود فکری و ناتوانی در ادراک و تعقل ، تقلید کورکورانه از عقاید و سنت های پدران و فریب دادن خود .
منافقان :
منافقان با شخصیتی متزلزل نمی توانند موضع آشکاری در برابر ایمان اتخاذ کنند . قران خصوصیات مشخص کننده آنها را یاد آور شده و آنها را به شدیدترین عذاب تهدید کرده است . در سوره نساء آیه 145 : منافقان در پایین ترین مرحله دوزخ قرار دارند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت . برخی از صفات ویژه و اصلی آنان عبارتند از :
1-صفات عقیدتی : عدم اتخاذ موضعی مشخص در برابر توحید ، اظهار ایمان در میان مسلمانان و اظهار شرک در میان مشرکان 2- صفات عبادی : عبادت از روی ریا که بدون اعتقاد انجام می دهند و با بی حالی و تنبلی به نماز می ایستند 3-صفات مربوط به روابط اجتماعی : برپایی فتنه از طریق پخش شایعات بین مسلمانان ، تمایل به فریب دیگران دارند، برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران ، خوب حرف می زنند ، برای متقاعد کردن دیگران بسیار سوگند می خورند، از نظر ظاهر و قیافه و لباس در میان مردم بسیار آراسته اند تا جلب توجه کنند و آنها را تحت تاثیر قرار دهند 4 - صفات اخلاقی : عدم اعتماد به نفس ، پیمان شکنی ، ریا ، ترس ، دروغ ، بخل ، سودجویی و فرصت طلبی5 – صفات انفعالی و عاطفی : ترس و هراس از مرگ ، نفرت از مسلمانان و کینه ورزی به آنان 6- صفات عقلانی و شناختی: تردید ، شک و عدم توانایی در قضاوت و تصمیم گیری و تفکر درست ، به همین دلیل قران منافقان را به عنوان کسانی که بر دلهایشان مهر نهاده شده است توصیف می کنند که منافقان با توجیه کارهایشان می کوشند از خود دفاع کنند .
اصولا خصوصیت اصلی شخصیت منافق همان تردید در انتخاب ایمان ، کفر و ناتوانی در اتخاذ موضعی روشن و صریح در برابر توحید ، مؤمنان و کافران است . همچنین سودجو و فرصت طلب است گاهی با مسلمانان و گاهی با کافران خود را هماهنگ می کنند . همواره در فریب دادن مردم می کوشد از طریق سخنان شیوا و آراستگی ظاهری ، آنها را تحت تاثیر قرار دهند ، در ژرفای نفس خود احساس ناتوانی می کنند . از این رو سعی دارند با توجیه کارهایشان از خود دفاع کند .
روانشناسی شخصیت از دیدگاه اسلام
مقدمه :
از جمله مباحث جالب ، مهم و پیچیده در روان شناسی موضوع شخصیت می باشد . از آنجا مهم است که از طریق شناخت شخصیت و تبیین آن می توان به صورت علمی رفتارهای انسان را توصیف و تبیین و به آنان کمک کرد از بسیاری رفتارهای ناسازگار ، کجروانه و اختلالات روانی پیشگیری و البته درمان کرد وهمچنین انسان را بیشتر شناخت و در واقع خود را بیشتر شناخت تا به فلسفه مهم شناخت خود ، سپس شناخت خدا و در نهایت سعادت و آرامش روحی که هدف آرمانی بشر است برسیم ، و از آنجا پیچیده است که با همه کاوشهای علمی و تجربی روان شناسان تاکنون علیرغم پیشرفت های فزاینده ، به جمع بندی کلی و تعریف جامعی از آن نرسیده و هرکسی به تناسب دیدگاهش به ماهیت انسان ، تناسب تربیت و طبیعت ، جبرگرایی و اراده آزاد ، تاثیر تجربیات و زندگی حال گذشته و آینده ، هدف نهایی انسان تعادل یا رشد و . . . نظریه ای در شخصیت ارائه داده که علیرغم جالب بودن و قابل تحسین بودن تلاش همه آنها ، اما نواقص و ابهامات زیادی به جهت تعریف دقیق و تبیین شخصیت دارند .
کلید واژه : شخصیت : الگوهای متمایز و اختصاصی اندیشه ، هیجان و رفتار فرد که سبک تعامل وی با محیط های فیزیکی و اجتماعی را مشخص می سازد .
بیان مساله :
شخصیت از واژه personality گرفته شده است که قسمت اول آن persona به معنای نقاب و ماسکی است که بازیگران قدیم به چهره خود می زدند و نقش فردی که آن ماسک بر چهره زده بود را بازی می کردند یعنی فارغ از شخصیت اصلی خود ، به ایفای نقش مربوط به ماسک و نقابی که به چهره می زدند ، می پرداختند . پرسونا قیافه ای است که آدمی با آن در جامعه ظاهر می شود . جامعه ، آداب و رسوم و سنت های اجتماع است که این قیافه را به فرد تحمیل می کند . پرسونا گاهی نمایشی است و شخصیت واقعی و خصوصی فرد در زیر این ماسک پنهان می ماند و رفتارهای ظاهری فرد جزء شخصیت واقعی و اصلی فرد نیستند و در زبان عامیانه به آن ریا و تظاهر می گویند و گاه شخصیت واقعی و درونی ، که بین ماسک چهره و حالات درونی و باطنی همخوانی وجود دارد . به تناسب میزان همخوانی بین این دو مؤلفه هر فرد دارای تیپ شخصیتی خاصی است و به میزانی از بهنجاری روانی- رفتاری و یا نابهنجاری برخوردار است و هر چه تاثیر اجتماع زیاد تر باشد ضخامت ماسک چهره هم بیشتر خواهد بود .
در شکل گیری شخصیت ابهامات و سؤالات فراوانی وجود دارد : شکل گیری ساختار شخصیت در چه سنینی پایه ریزی می شود ؟ چه عواملی در آن تاثیر گذار است ؟ ناکامی ها و مصائب در رفتار و شخصیت تاثیر منفی دارد یا مثبت ؟ آیا می توا ن تیپ های شخصیتی را برای انسان ها ترسیم کرد و بر مبنای آنها انسان را توصیف و طبقه بندی کرد یا شخصیت موضوع منحصر به فرد و بی همتایی است ؟ و ... سؤالات فراوان دیگری نیز در این مورد مطرح است که در اینجا به دنبال جواب آنها از دیدگاه مکتب اسلام هستیم .
ضرورت مساله :
افزایش و شیوع مشکلات روحی و روانی سبب به چالش کشیده شدن آرامش انسان علیرغم پیشرفت های عظیم تکنولوژی که زمینه راحتی انسان فراهم نموده اند ،گردیده است و این حاکی از عدم تناسب رشد علوم پزشکی و طبیعی در مقایسه با علوم انسانی است که به نظرمی رسد علوم انسانی ناپخته و رشد نیافته هستند . به علاوه دیدگاهها و تئوری های زیربنایی در روان شناسی شخصیت ، مبنای روشهای درمانی را شکل می دهند و طبیعی است تا شناخت دقیق و درست نباشد ، استفاده از راهکارهای درمانی به بیراهه رفتن است . از آنجایی که به زعم ما مکتب اسلام کاملترین و جامع ترین مکاتب دینی و جهانی است ، توجه به جهت گیری دیدگاه اسلام به این موضوع کلیدی و البته معماگونه که تا کنون هر روانشناس و دانشمندی فقط جنبه های جزئی از آن را حل کرده است ، می تواند چشم انداز دقیق و اثر بخشی را بوجود آورد .
مفهوم شخصیت :
یکی از مهم ترین عناصر شخصیت که در قرآن وجود دارد مفهوم شاکله است در سوره اسری آیه 84 آمده است : بگو هر کسی بر شاکله(ساختار روانی و بدنی ) خویش عمل می کند و خدای شما به کسی که راهش از هدایت بیشتری برخوردار است داناتر است . استنباطی که از این آیه می شود این است که منشا اعمال آدمی شاکله اوست که معادل شخصیت در روان شناسی است . به طور کلی شاکله دارای معانی زیر است :
1- نیت 2- خلق و خوی 3 – حاجت و نیاز 4 – مذهب و طریق و 5 - هیئت و ساخت . این موارد به عنوان زیر بنای رفتارهای انسان محسوب می گردند :
- نیت :
نیت به معنای قصد و عزم قلب است . از دیدگاه اسلامی بین نیت و عمل تفاوت وجود دارد . نیت امری درونی است وعمل ثمره و حاصل نیت است . امام علی (ع) می فرماید : نیت زیربنای عمل است و اعمال ثمره نیات هستند و امام صادق (ع) می فرماید : همانا نیت همان عمل است که این مورد اشاره به اصالت نیت در مقابل عمل دارد و منشا و مبدا عمل نیت است . تصحیح نیت از سخت ترین اعمال است و آن تابعی است از حالتی که نفس به آن حالت متصف است و از طریق ریاضت های سخت ، تفکرات عمیق و مجاهدت های شدید به دست می آید .
خلق و خوی :
مجموعه صفات انسان است که در ارتباطات او با اشیاء و افراد بروز می کند و حکمای اسلامی آنرا محصول مزاج ، ترکیب بدنی ، مسائل محیطی ، تجربیات فرد و البته اختیار می دانند . این مجموعه نیز دست به دست هم داده هیئت و حالات نفسانی انسان را می سازد .
حاجت و نیاز :
یکی دیگر از معانی شاکله ، حاجت و نیاز است . نیازها از زیر بناهای رفتاری انسان هستند . نیازها دو دسته اند : نیازهای فیزیولوژيکی مثل گرسنگی ، تشنگی و میل جنسی که نحوه ارضا و برخورد با آنها آموختنی و بستگی به نوع شخصیت و شاکله فرد دارد . دوم نیازهای روانی مثل نیاز به تعلق داشتن ، نیاز به امنیت از جمله نیازهایی هستند که در نوع بشر دیده می شوند . میزان بروز هر یک از این نیازها و نحوه ارضا و طرز تلقی آنها از فردی به فرد دیگر و به تناسب ساخت روانی آنها فرق دارد .
مذهب و طریق :
مذهب ، روش و برنامه ای است که فرد در زندگی خود پیشه کرده و جهان ، آینده و گذشته را بر اساس آن تفسیر می کند . دین بر اساس هیئت و ساخت اولیه روانی انسان ( فطرت ) شکل گرفته و موجب پیدایش ساخت و هیئت روانی خاصی می شود که انسان را وادار به اعمال خاصی می کند .
هیئت و ساخت :
اصلی ترین معنای شاکله هیئت وساخت روانی است . هیئت روانی انسان مجموعه واحدی است که نیات از آن بر می خیزد . خلق و خوی حاصل آن است ، مذهب بر اساس آن پذیرفته شده و خرد موجد شکل گیری آن می شود و بالاخره نیازها در بروز و ظهور خود متاثر از آن هستند .
در واقع شاکله عبارت است از ساخت و هیئت روانی انسان که در اثر تعامل وراثت ، محیط و اختیار شکل گرفته به گونه ای که محرکات محیطی را منطبق با خود تفسیر کرده و در مقابل آنها به شیوه ای خاص پاسخ می دهد . همانطوری که در سوره اسری آیه 82-84 آمده است : و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قران نازل می کنیم و کافران را جز زیان چیزی نخواهد افزود و ما هرگاه به انسان نعمتی عطاء کردیم رو بگردانید و دوری جست و هرگاه شر و بلایی به او روی آورد ، به کلی مایوس و نا امید شد . بگو هر کسی بر شاکله خود عمل می کند خدای شما به کسی که راهش از هدایت بیشتری برخوردار است ، داناتر است . پیام این آیه این است که مردم به اقتضای شاکله خود عمل می کنند و رسول گرامی (ص) می فرماید : این خود مردم هستند که اعمالشان بر طبق شاکله و فعالیتهای موجودشان صادر می شود ، آن کسی که دارای شاکله معتدل است راه یافتنش به سوی کلمه حق و عمل صالح قدری آسان تر است و آن کسی که شاکله ظلم و سرکشی دارد او هم می تواند به سوی کلمه حق راه یابد اما برای او قدری دشوارتر است .
مراحل رشد شخصیت :
برای تعیین مراحل رشد شخصیت دو ملاک بنیادی را باید مد نظر قرار دهیم : عقل و نفس ( یا هوای نفس ) که اینها دو محرک اصلی و اساسی افعال انسان به شمار می آیند . مجموعه گرایشهای انسان نسبت به محرکهای خوشایند و دافعه های او نسبت به محرکهای ناخوشایند که ماهیتا" بر فرایندهای ناخودآگاه متکی هستند ، نفس می گویند . عقل نیز عبارتست از توانایی انسان بر تشخیص و استدلال . اصل لذت طلبی و گریز از الم ، اصل بسیار مهم و بنیادی موجودات است ، از این رو انسان بدون تجزیه و تحلیل عقلی و استدلالی و فارغ از خود آگاهی می تواند به طرف محرکهای خوشایند جذب و از طرف محرکهای ناخوشایند دفع شوند . عقل در ورای این اصل می تواند نسبت به محرکهای مختلف آگاهی یافته و آنها را تجزیه و تحلیل و در مورد آنها قضاوت کند . به این ترتیب بین رشد عقلانی و گسترش تمایلات نفسانی نسبتی معکوس وجود دارد . یعنی هر قدر خود آگاهی و قضاوت عقلانی گسترش یابد دامنه اصل فوق محدود می شود . مراحل رشد شخصیت بر اساس تعابیر قرآنی چنین است : 1 – نفس اماره 2- نفس لوامه و 3 – نفس مطمئنه .
هر یک از این نفوس ، تعبیری از شاکله و شخصیت انسان در مرحله ای خاص هستند . به این معنا که کسی که صاحب نفس اماره است ، دارای شاکله و شخصیتی است که در آن هوای نفس حاکم بوده و محرک اعمال و رفتار فرد در این مرحله محرکهای نفسانی به شمار می آید . کسی که در مرحله نفس لوامه است هر چند که محرک بسیاری از رفتارهای او نفس است ولی عقل در اینجا نقش خاصی یافته و با آگاهی و استدلال و قضاوت برخی از اعمال این نوع شخصیت را زیر سؤال می برد و او را مورد سرزنش قرار می دهد .شخصیت انسان در مرحله نفس مطمئنه تحت سیطره کامل عقل در آمده و عقل است که مسیر اعمال و رفتار انسان را تعیین می کند
ساختمان وجودی انسان فطرتا هم استعداد انجام کارهای زشت ، پیروی از هوای نفس و شهوات جسمانی ، غرق شدن در لذت های ملموس و تمایلات دنیوی را دارد و هم آمادگی ارتقاء به اوج فضیلت تقوا ، اخلاقیات عالی انسانی و عمل صالح و پیامدهای آن یعنی رسیدن به آرامش روانی و خوشبختی معنوی ، به همین دلیل طبیعی است که فطرت انسان بالقوه متضمن تضاد بین خیر و شر ، فضیلت و رذیلت و اطاعت و معصیت خداست و آزمایش واقعی انسان در این دنیا نیز همین سمت و سوی گرایش اراده و موضوع انتخاب او است .
در سوره فرقان آیه 43-44 آمده است : آیا دیدی کسی را که هوی نفس را معبود خویش ساخت آیا(می توانی ) ضامن او باشی یا گمان داری بیشترشان می شنوند یا می اندیشند آنان جز مانند ستوران نیستند بلکه گمراه ترند و در سوره یوسف 53 : من هرگز نفس خویش را تبرئه نمی کنم که نفس بسیار به بدی ها امر می کند ، مگر آنچه را پروردگارم رحم کند، پروردگارم غفور و رحیم است . پیامبر اکرم می فرمایند : دشمن ترین دشمنانت همان نفس توست که در درونت قرار دارد هر کس آنرا ادب یا سرکوب کند از ظلمش در امان خواهد بود . همچنین در سوره فجر آیه 27-30 (آن هنگام به اهل ایمان خطاب رسد) ای نفس قدسی ، مطمئن و دل آرام ، امروز به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود و او راضی از توست . باز آی در صف بندگان خاص من در آی ودر آن بهشت من داخل شو .
این مفاهیم سه گانه نفس ( اماره ، لوامه و مطمئنه ) را می توان حالاتی تصور کرد که شخصیت انسان در سطوح مختلف رشد به آن متصف می شود و شخصیت انسان در جریان تضاد درونی میان جنبه های مادی و معنوی ماهیت ساختاری خویش آنها را پشت سر می گذارد . زمانی که شخصی انسان در پایین ترین سطح قرار دارد به طوری که هوی و هوس و شهوات بر او مسلط اند در واقع تحت تاثیر و حاکمیت نفس اماره است و هنگامی که در بالاترین درجه رشد و کمال بشری می رسد تا آنجا که تعادل کامل بین خواسته های جسمی و روانی او برقرار می شود و آنگاه به مرحله ای رسیده که صفت نفس مطمئنه بر آن تطبیق می کند . حد وسط این دو مرحله ، مرحله ای است که که انسان نفس خود را به محاسبه می کشاند و البته انسان گاهی به علت ضعف دچار اشتباه گردیده و در این حالت به شخصیت انسان نفس لوامه اطلاق می شود . این مفاهیم با عناصر شخصیت در دیدگاه روان کاوی مشابهت های فراوانی دارند و ایجاد هماهنگی بین آن سه ساختارشخصیت ( نهاد ، من و فرامن) و ایجاد تعادل بین آنها به سلامت نفس و روان خواهد انجامید که همواره بین خواسته های جسمانی و روانی در دیدگاه اسلام ، تعارض وجود دارد و در نتیجه این برخورد بین بعد مادی و معنوی حالات سه گانه نفس به وجود می آید . نظریه تعارض در روانکاوی مشابه این برخورد حالات سه گانه نفس است .
نقش وراثت و محیط در دیدگاه اسلام :
احادیث و روایات فراوانی وجود دارند که مبین این امر هستند حالات روانی جسمی والدین در بچه ها و فرزندان مؤثر است . در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است : فضایل اخلاقی و سجایای انسانی ریشه اش از پاکی خانواده ها و وراثت سرچشمه می گیرد همچنین درتاثیر نقش محیط بر شخصیت ، قران و پیشوایان به نقش محیط زندگی و دوستان نزدیک در انسانها اشاره نموده اند و به پیروان خود دستور داده اند از آثار سوء آنها دوری کنند و از مصاحبت با اشخاص ناصالح دوری گزینند . در سوره نوح آیه 26-27 حضرت نوح به خداوند عرض کرد : خداوندا هیچ یک از کافرین را در روی زمین باقی مگذار و الا بندگان تو را گمراه می کنند و از خود جز افراد فاسد ، تبهکار و ناسپاس به جای نمی گذارند . در این آیات هم اثر محیط و هم اثر وراثت پذیرفته شده است زیرا گمراه کردن دیگران اثر محیط و به وجود آوردن افراد ناسپاس و مفسد اثر وراثت است . در نامه شماره 69 نهج البلاغه امام علی (ع) می فرماید : مبادا با افراد ناصالح دوستی نزدیک داشته باشید که فساد و تباهی آنها در شما اثرات سوء خواهد گذاشت . همچنین می فرمایند : اگر کسی را از جهت معنوی خوب نشناختید و مذهب و اعتقادات او برای شما معلوم نشد ، رفقای نزدیک وی را ملاحظه نمایید ، چنانچه اهل تقوا باشند او هم اهل با تقواست و اگر دوستانش فاسد بودند بدانید او نیز بهره ای از دین ندارد .
با توجه به مسائل مطروحه فوق در اسلام به نقش هر دو عامل تاکید شده است و رای به برتری و تقدم هیچکدام از آنها به دیگری داده نشده است بلکه هر دو بر شخصیت و رفتار انسان موثرند و در نهایت خود فرد است که دست به انتخاب و گزینش از بین دو مطلوب و یا نامطلوب می زند . جای تعجب نیست که در اسلام که تا چه حد بر اراده آزاد و اختیار انسان تاکید و به آن اعتقاد وجود دارد .
اصل تضاد روانی در شخصیت :
در نظام روانشناسی کارل یونگ اصلی به نام اصل اضداد وجود دارد . او به وجود اضداد و قطبیتها در انرژی فیزیکی اشاره نمود ، مثل گرما در برابر سرما ، ارتفاع در برابر عمق ، آفرینش در برابر زوال ، که معتقد است همین امر در مورد انرژی روانی نیز صدق می کند به این معنی هر میل و هر احساسی ضد خود را دارد . این تضاد و آنتی تز و این تعارض بین قطبیت ها ، برانگیزنده اصلی کل رفتار و تولید کننده کل انرژی است . در واقع هر چه تعارض بین قطبیت ها آشکارتر باشد ، انرژی تولید شده بیشتر خواهد بود .
از آیات و احادیث چنین بر می آید که انسان از نظر شخصیت دارای سلسله خصوصیات حیوانی است که در نیازهای جسمانی متبلور هستند و این نیازها به خاطر حفظ ذات و بقای نوع باید ارضاء شوند ، او همچنین دارای صفات ملکوتی است که در اشتیاق روحی نسبت به خداوند و عبادت متبلور هستند . گاهی میان این دو نوع خصوصیات شخصیتی انسان تعارض پیش می آید که گاهی نیازها و خواسته های جسمانی و زمانی نیازها و اشتیاقات روحی او را به طرف خود جذب می کنند و خود انسان نیز این نزاع و کشمکش درونی و شخصیتی بین این دو جنبه شخصیتی را احساس می کند قران به حالت نزاع میان جنبه های جسمانی و روانی انسان چنین اشاره می کند :
پس هرکس از حکم خدا سرکش و طاغی شد و زندگی دنیا را برگزید جایگاه او همان آتش است و هر کس از حضور در پیشگاه ربوبیت بترسید و از هوای نفس دوری جست همانا بهشت منزلگاه اوست ( سوره نازعات آیه 37-41) . همچنین بعضی از مسلمانان زمانی که شنیدند کاروان خواربار به مدینه رسیده از اطراف پیامبر پراکنده شدند . قران ضمن نقل ماجرا به مساله تضاد میان جنبه های مادی و معنوی انسان نیز اشاره می کند ، در سوره جمعه آیه 11 : واین مردم (ضعیف الایمان) چون تجارتی یا لهو و بازیچه ای ببینند بدان شتابند و تو را در نماز تنها گذارند ای رسول بگو به خلق که آنچه نزد خداست بسیار برای شما از لهو ولعب و تجارت های دنیا بهتر است و خداوند بهترین روزی دهنده خلایق است . روش انسان در حل این مشکل همان آزمایش حقیقی است و کسانی که بیشترین هماهنگی و تعادل را در میان آنها برقرار کنند از این آزمایش موفق و سربلند بیرون آمده اند . همچنین در سوره منافقون آیه 9 : الا ای اهل ایمان مبادا هرگز مال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل سازد وکسانی که به امور دنیا از یاد خدا غافل شوند آنها به حقبقت زیان کاران عالمند و در سوره تغابن آیه 15 : به حقیقت اموال و فرزندان شما اسباب فتنه و امتحان شما هستند (چندان به آنها دل مبندید ) و (بدانید) که نزد خدا اجر عظیم (بهشت) خواهد بود . انسان با کلیه امکانات برای حل این تعارض و تضاد برای عبور از مرحله آزمایش دارای اراده و اختیار آزاد بوده تا بتواند در این درگیری ها تصمیم بگیرد و هر راهی را که خود برای این تضاد می پسندد انتخاب کند . اصول پایه و اساسی زیربنای مسؤلیت و حسابرسی انسان همین اراده و انتخاب راه حل این تضاد را تشکیل می دهد .
تعادل شخصیت :
مناسب ترین راه حل مشکل تضاد بین جنبه جسمانی و روانی انسان در واقع ایجاد هماهنگی میان آن دو است به این معنا که انسان در حدود شرع نیازهای جسمانی خود را ارضا و همزمان با آن به ارضای نیازهای روانی نیز بپردازد . اسلام خواهان هماهنگی انگیزه های جسم و روح و در پیش گرفتن راه میانه ای است که به ایجاد تعادل میان جنبه های مادی و معنوی انسان منتهی شود . ضرورت تحقق این تعادل در شخصیت انسان در سوره قصص آیه 77 آمده است : و در آنچه خداوند به تو داده است سرای آخرت را جستجو کن و بهره ات را از دنیا فراموش مکن . تعادل جسم و روح در شخصیت انسان نمایانگر توازن در کل هستی است زیرا خداوند هر چیز را در اندازه و به میزان مشخص آفرید . مساله تعادل در انسان منحصر به تعادل بیولوژیک نیست بلکه کل شخصیت انسان و نیز تعادل جسم و روح را در بر می گیرد و در حدیثی از پیامبر اکرم داریم که بهترین امور میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط است .
در دیدگاه روانکاوی اعتقاد بر این است که هدف نهایی رشد انسان کسب تعادل و رسیدن به تعادل در ارگانیسم است . از دیدگاه کارل یونگ ، شخصیت سالم شخصیتی است که تعادلی از نیروهای مختلف را ایجاد کرده باشد به گونه ای که در اثر تعادل نیروها به نوعی وحدت که نشات گرفته از هماهنگی و همخوانی نیروها و در نتیجه قسمتهای مختلف شخصیت است رسیده باشد . در واقع حصول تعادل در نتیجه تعادل در سه ساختار شخصیت است . هدف کلی روند درمان بیماریهای روانی در مکتب روانکاوی کمک به بیماران برای ایجاد تعادل در هرسه عنصر شخصیت است که جنبه های جسمی و روانی ( لذات ، تفریحات ، درک واقعیت و انطباق با هنجارهای جامعه و مسائل آرمانی و اعتقادی ) انسان را شامل می شود .
هچنین در مکتب گشتالت درمانی که از نظریات بانفوذ و گسترده روان درمانی است ، اعتقاد بر این است که تمایل اساسی هر ارگانیسم تلاش برای کسب تعادل است . حصول تعادل به معنای کاهش تنش است و این معادل سلامت روانی است و از محاسن توجه به امورات متضاد و متفاوت روحی و جسمی در درون خود مثل انگیزه های لذت جویانه ، خواسته های آرمان گرایانه و اخلاقی ، کسب آگاهی و بصیرت نسبت به قطب های درونی است و کسب آگاهی در حصول تعادل وسلامت روانی کمک می کند.
انواع تیپ های شخصیتی در قرآن :
روانشناسان کوشش نموده اند وجود تفاوت و تشابه شخصیت های مردم را بررسی کنند و به علاوه هر روان شناسی سعی نموده از جهت و جنبه های ویژه ای انواع شخصیت را بررسی کند برخی بر اساس خصوصیات جسمی و برخی بر اساس خصوصیات روانی . در قرآن مردم بر اساس عقیده و اعتقادشان به سه نوع تقسیم شده اند : 1- مؤمنان 2- کافران و 3- منافقان . هر یک از این انواع سه گانه خصوصیات اصلی و عمومی ویژه خود را دارند که شخصیت هر کدام را از دو نوع دیگر مجزا می کند . این تقسیم بندی نشان دهنده اهمیت عقیده در ساختار شخصیت انسان و تشخیص خصوصیات متمایز کننده هر کدام است و هم رفتار انسان را به شکلی خاص و مشخص که موجب تمایز او از دیگران شود جهت می دهد . به علاوه این تقسیم بندی نشان می دهد عامل اصلی ارزشیابی شخصیت از نظر قرآن عقیده و اعتقاد است .
مؤمنان :
با برسی صفات مؤمنان در قرآن می توان آنها را به 9 زمینه اصلی و عمومی در زمینه های رفتاری تقسیم کنیم :
1-صفات عقیدتی : ایمان به خدا، پیامبران ، کتب آسمانی، روز قیامت و بهشت و دوزخ 2- صفات عبادی : عبادت خدا ، انجام فرائض مثل روزه ، نماز، زکات، تقوا ، جهاد در راه خدا ، طلب بخشش ا زخدا و توکل بر او 3-صفات مربوط به روابط اجتماعی : رفتار خوب با مردم ، احسان ، تعاون و همکاری ، اتحاد و همبستگی، امر به معروف و نهی از منکر، عفو وایثار 4- صفات مربوط به روابط خانوادگی : نیکی به والدین و خویشاوندان ، حسن معاشرت با همسر ، سرپرستی خانواده و پرداخت نفقه به آنها 5- صفات اخلاقی : صبر ، بردباری، صداقت ، عدالت ، امانتداری و وفای به عهدخدا و مردم ، پاکدامنی ، فروتنی ، سخت کوشی در گرفتن حق در راه خدا ، عزت نفس ، قدرت اراده و حاکمیت بر هوی و شهوات نفس 6 – صفات انفعالی و عاطفی : خدا دوستی ، ترس از عذاب خدا، مردم داری و مردم دوستی ، خیرخواهی به آنان ، فرو بردن خشم و کنترل انفعالی غضب ، تجاوز نکردن به حق دیگران ، عدم حسادت به دیگران ، تواضع و مهربانی و احساس پشیمانی در صورت ارتکاب گناه7- صفات عقلانی و شناختی : تفکر در هستی و آفرینش خدا ، طلب دانش و شناخت ، عدم پیروی از گمان ، جستجوی حقیقت و آزادی فکروعقیده 8 – صفات مربوط به زندگی عملی و شغلی: اخلاص در عمل و خوب کار کردن و تلاش فعالانه در کسب روزی و 9 – صفات بدنی : نیرومندی ، سلامت ، پاکیزگی و طهارت .
خصوصیات عقیدتی نقش اساسی و تعیین کننده ای در جهت دادن به رفتار انسان در کلیه زمینه های زندگی ایفا می کنند . به طوری که ایمان به توحید و روز رستاخیز از خصوصیات اصلی حاکم بر شخصیت انسان می شود و در کلیه خصوصیات دیگر شخصیتی مؤثر هستند . همچنین همه مؤمنان در یک سطح نیستند در قران سه درجه برای مؤمنان ذکر شده است : مؤمنانی که به خود ظلم می کنند ، میانه روها و پیشتازان خیر که در سوره فاطر آیه 32 آمده است : سپس این کتاب آسمانی را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم از میان آنها عده ای بر خود ستم کردند ، عده ای میانه رو بودند و عده ای هم به اذن خدا در نیکی ها از همه (پیشی) گرفتند و این فضیلتی بزرگ است .
کافران :
برخی از صفات ویژه و اصلی آنان که در قران آمده است :
1-صفات عقیدتی : عدم ایمان به یگانگی خدا، پیامبران ، روز رستاخیز و حساب2- صفات عبادی : عدم عبادت خدا و توسل به غیر او 3- صفات مربوط به روابط خانوادگی و اجتماعی : ظلم ، رفتارهای متجاوزانه ، تمسخر دیگران ، تجاوزبه حقوق دیگران و قطع ارتباط با دوستان و خویشاوندان 4- صفات اخلاقی : پیمان شکنی ، فسخ ، فجور،پیروی از هوی نفس و شهوات و غرور و تکبر 5 – صفات انفعالی و عاطفی : نفرت ، کینه و حسادت نسبت به مؤمنان 6- صفات عقلانی و شناختی : جمود فکری و ناتوانی در ادراک و تعقل ، تقلید کورکورانه از عقاید و سنت های پدران و فریب دادن خود .
منافقان :
منافقان با شخصیتی متزلزل نمی توانند موضع آشکاری در برابر ایمان اتخاذ کنند . قران خصوصیات مشخص کننده آنها را یاد آور شده و آنها را به شدیدترین عذاب تهدید کرده است . در سوره نساء آیه 145 : منافقان در پایین ترین مرحله دوزخ قرار دارند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت . برخی از صفات ویژه و اصلی آنان عبارتند از :
1-صفات عقیدتی : عدم اتخاذ موضعی مشخص در برابر توحید ، اظهار ایمان در میان مسلمانان و اظهار شرک در میان مشرکان 2- صفات عبادی : عبادت از روی ریا که بدون اعتقاد انجام می دهند و با بی حالی و تنبلی به نماز می ایستند 3-صفات مربوط به روابط اجتماعی : برپایی فتنه از طریق پخش شایعات بین مسلمانان ، تمایل به فریب دیگران دارند، برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران ، خوب حرف می زنند ، برای متقاعد کردن دیگران بسیار سوگند می خورند، از نظر ظاهر و قیافه و لباس در میان مردم بسیار آراسته اند تا جلب توجه کنند و آنها را تحت تاثیر قرار دهند 4 - صفات اخلاقی : عدم اعتماد به نفس ، پیمان شکنی ، ریا ، ترس ، دروغ ، بخل ، سودجویی و فرصت طلبی5 – صفات انفعالی و عاطفی : ترس و هراس از مرگ ، نفرت از مسلمانان و کینه ورزی به آنان 6- صفات عقلانی و شناختی: تردید ، شک و عدم توانایی در قضاوت و تصمیم گیری و تفکر درست ، به همین دلیل قران منافقان را به عنوان کسانی که بر دلهایشان مهر نهاده شده است توصیف می کنند که منافقان با توجیه کارهایشان می کوشند از خود دفاع کنند .
اصولا خصوصیت اصلی شخصیت منافق همان تردید در انتخاب ایمان ، کفر و ناتوانی در اتخاذ موضعی روشن و صریح در برابر توحید ، مؤمنان و کافران است . همچنین سودجو و فرصت طلب است گاهی با مسلمانان و گاهی با کافران خود را هماهنگ می کنند . همواره در فریب دادن مردم می کوشد از طریق سخنان شیوا و آراستگی ظاهری ، آنها را تحت تاثیر قرار دهند ، در ژرفای نفس خود احساس ناتوانی می کنند . از این رو سعی دارند با توجیه کارهایشان از خود دفاع کند .