♔ŠĦДĦДB♔
مــدیـر بـازنشـسـتـه
- تاریخ ثبتنام
- Aug 2, 2013
- ارسالیها
- 5,570
- پسندها
- 1,239
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- اهواز
- تخصص
- چت كردن
- دل نوشته
- زندگي هميشه برخلاف ارزوهايم گذشت.....
- بهترین اخلاقم
- زودرنج
اعتبار :
طرفِ ما:
وقتی چشامون وا شد، از زندگی سیر شدیم. --- نفهمیدیم چی شد، تویِ جوونیمون پیر شدیم.
گفتن: چپ میزنی، منحرفی، بیاعتقادی، --- امّا کی شما به سؤالای من جواب دادین؟
ما از وقتی چشا رو وا کردیم که جنگ بود، --- تو دستِ بابا بهجای قلم، تفنگ بود.
همیشه یه پای زندگی واسه ما لنگ بود. --- همیشه جوابِ اعتراضِمون که سنگ بود.
فقط واسه یه بار بذار من بگم قصّه رو. --- من و تو، هر دوتا، میشناسیم درد و ریشه رو.
واسه یه بارم بذار فکر کنم که آدمام، --- تصوّر کنم تو یه جامعهی سالمام.
بذا یادَم بره بیست سال توسری خوردم، --- که یه تفالهی بیارزشام. بذا فکر کنم!
بذا یه لحظه چشامو ببندم رو خواهرَم، --- رو گریهی شبونه و بغضِ مادرَم.
بذا چشامو ببندم و بگم خوشبختام، --- که بیآینده نیستم و به فردا چشم دوختم.
تو تو دلِت میخندی، اگه تو نازونعمتای، --- آخه زندگی واسه ما یه چیزِ دیگهس لعنتی!
واسه ما لحظههاییه تو خواب که رفته، --- گریهی سرخِ اون چشایی که خون گرفته.
واسه ما این زندگی نیس، مثِ جون کندنه، --- مثِ تو صبح زنده شدن و تو شب مردنه،
مثِ یه مأمور با چِکهای برگشتی و --- دستوپازدن توی فقر و بدبختی و
مثِ اینکه دامنِتو رو سرِت بگیری و --- آبروت بره تو محلّهتون، بخوای بمیری و
باید خودِتو بفروشی؛ هر جوری پول میخواد. --- تو سرِتَم اگه میزنن، صدات درنمیآد.
یه زندگیِ قسطی، آخرِ ماه، اجارهخونه، --- انسجامِ ملّی- اسلامی زیرِ سقفِ ویرونه.
به هر کی هر چی که گفتم، کسی که چیزی نگف. --- طرفِ ما همیشه یه شبه؛ یه شبِ مخوف. (2)
(طرفِ ما: مرگَم تاوون داره. --- طرفِ ما: همه پیادهن، یه عدّه سواره.
طرفِ ما: کلکسیونِ بدبختیه. --- طرفِ ما: همه چی واسه ما بیمعنیه.) (2)
طرفِ ما فاحشه یه زنِ خونهداره. --- جز این راه، واسه شامِ شبِش چاره نداره.
طرفِ ما معرفت لبِ خیابونا وِله؛ --- اینکه شرم نکنی از خودِت، خیلی مشکله؛
جایی که معنیِ آدم همیشه زیرِ سؤاله، --- مثِ یه انسان زندگی کردن، تقریبن محاله.
یه بارِ سنگین اینجا از صُب تا شب رو دوشِته، --- فقط صدای وحشت و خفقان تو گوشِته.
طرفِ ما جانی تو دانشگاه درس میخونه. --- طرفِ ما – عجیبه!- دانشجو تو زندونه.
طرفِ ما ملّیّت یه تختهسنگِ شکستهس، --- هویّت اون دریه که چهارده قرنه بستهس.
تو محلّهی ما آدما نصفِقیمتان؛ --- اینجا به آدم قدِّ یه سگ ارزش نمیدن.
واسه ما خیلیوقته که توسری خوردن عادته --- و یه خدایی که میخنده، به حالِمون شاهده.
اینجا دلِت گرفت، میگن خودکُشی راهِحلّه. --- اینجا زندگی کردن از مردن مشکلتره. (2)
(طرفِ ما: مرگَم تاوون داره. --- طرفِ ما: همه پیادهن، یه عدّه سواره.
طرفِ ما: کلکسیونِ بدبختیه. --- طرفِ ما: همه چی واسه ما بیمعنیه.) (2)
وقتی چشامون وا شد، از زندگی سیر شدیم. --- نفهمیدیم چی شد، تویِ جوونیمون پیر شدیم.
گفتن: چپ میزنی، منحرفی، بیاعتقادی، --- امّا کی شما به سؤالای من جواب دادین؟
ما از وقتی چشا رو وا کردیم که جنگ بود، --- تو دستِ بابا بهجای قلم، تفنگ بود.
همیشه یه پای زندگی واسه ما لنگ بود. --- همیشه جوابِ اعتراضِمون که سنگ بود.
فقط واسه یه بار بذار من بگم قصّه رو. --- من و تو، هر دوتا، میشناسیم درد و ریشه رو.
واسه یه بارم بذار فکر کنم که آدمام، --- تصوّر کنم تو یه جامعهی سالمام.
بذا یادَم بره بیست سال توسری خوردم، --- که یه تفالهی بیارزشام. بذا فکر کنم!
بذا یه لحظه چشامو ببندم رو خواهرَم، --- رو گریهی شبونه و بغضِ مادرَم.
بذا چشامو ببندم و بگم خوشبختام، --- که بیآینده نیستم و به فردا چشم دوختم.
تو تو دلِت میخندی، اگه تو نازونعمتای، --- آخه زندگی واسه ما یه چیزِ دیگهس لعنتی!
واسه ما لحظههاییه تو خواب که رفته، --- گریهی سرخِ اون چشایی که خون گرفته.
واسه ما این زندگی نیس، مثِ جون کندنه، --- مثِ تو صبح زنده شدن و تو شب مردنه،
مثِ یه مأمور با چِکهای برگشتی و --- دستوپازدن توی فقر و بدبختی و
مثِ اینکه دامنِتو رو سرِت بگیری و --- آبروت بره تو محلّهتون، بخوای بمیری و
باید خودِتو بفروشی؛ هر جوری پول میخواد. --- تو سرِتَم اگه میزنن، صدات درنمیآد.
یه زندگیِ قسطی، آخرِ ماه، اجارهخونه، --- انسجامِ ملّی- اسلامی زیرِ سقفِ ویرونه.
به هر کی هر چی که گفتم، کسی که چیزی نگف. --- طرفِ ما همیشه یه شبه؛ یه شبِ مخوف. (2)
(طرفِ ما: مرگَم تاوون داره. --- طرفِ ما: همه پیادهن، یه عدّه سواره.
طرفِ ما: کلکسیونِ بدبختیه. --- طرفِ ما: همه چی واسه ما بیمعنیه.) (2)
طرفِ ما فاحشه یه زنِ خونهداره. --- جز این راه، واسه شامِ شبِش چاره نداره.
طرفِ ما معرفت لبِ خیابونا وِله؛ --- اینکه شرم نکنی از خودِت، خیلی مشکله؛
جایی که معنیِ آدم همیشه زیرِ سؤاله، --- مثِ یه انسان زندگی کردن، تقریبن محاله.
یه بارِ سنگین اینجا از صُب تا شب رو دوشِته، --- فقط صدای وحشت و خفقان تو گوشِته.
طرفِ ما جانی تو دانشگاه درس میخونه. --- طرفِ ما – عجیبه!- دانشجو تو زندونه.
طرفِ ما ملّیّت یه تختهسنگِ شکستهس، --- هویّت اون دریه که چهارده قرنه بستهس.
تو محلّهی ما آدما نصفِقیمتان؛ --- اینجا به آدم قدِّ یه سگ ارزش نمیدن.
واسه ما خیلیوقته که توسری خوردن عادته --- و یه خدایی که میخنده، به حالِمون شاهده.
اینجا دلِت گرفت، میگن خودکُشی راهِحلّه. --- اینجا زندگی کردن از مردن مشکلتره. (2)
(طرفِ ما: مرگَم تاوون داره. --- طرفِ ما: همه پیادهن، یه عدّه سواره.
طرفِ ما: کلکسیونِ بدبختیه. --- طرفِ ما: همه چی واسه ما بیمعنیه.) (2)