عاشق تو باشم
یا عاشق رنگین کمان
وقتی هر دو هفت خطید؟!!
.
.
.
یه زد و خورده ساده بود ! تو جا زدی ؛ من جا خوردم!
.
.
.
فقط یکــیو می خوام که باهاش برم کافه گرامافون …
ربات هم بود…بود!
بی احســاسیش شــرف داره به احساس ِ بعضی ها!
.
.
.
لیاقت می خواهد واژه ” ما ” شدن
لیاقت می خواهد ” شریک ” شدن
تو خوش باش به همین ” با هم ” بودن های امروزت
من خوشم به خلوت تنهایی ام
تو بخند به امروز…
من میخندم به فرداهایت
.
.
.
دوره ای شده که حاضرم جای “پت”باشم…
اما یه دوست واقعی مثل “مت”داشته باشم!
.
.
.
بزرگترین اشتباهم این بود که التماست کردم بمانى…
نمى ارزیدى !!! دیر فهمیدم..!
.
.
.
پشت چراغ قرمز!
اعتراف کردم”دوستت دارم”
تا هر جا مجبور شدی کمی مکث کنی…
یاد من بیفتی
نمیدانستم قراراست بعد من
تمام چراغهای زندگیت سبز شوند…
.
.
.
مار در آستین شرف دارد به تو
مار را خودم پرورش داده ام
نیش تو دست پرورده ی کیست ؟!
.
.
.
به خیال خودت زیرابی زدی و رفتی
اما حواست نبود دقیقا منتظر همین حرکتت بودم !
کیش مات
.
.
.
جدیدا دلم خیلی خیلی خیلی گنده شده . . .
ولی جالب ایجاست که بدونی،
هنوز هم یه سر سوزن واست جا ندارم که ندارم . . .
.
.
.
فکر میکردم سیاهی چشمانت پر از رمز و راز عاشقی است
زهی خیال باطل !
مرموز را چه به تمجید . . .
.
.
.
خــــدایـــــا ؛
هیـــــچ تنهـــــایــــی رو اونقـــــدر تنهـــــا نکــن کــه بــه هــــر بـــی لیــاقتــــی بگــــه :
عشقــــــم …
خــــدایـــــا ؛ هیـــــچ تنهـــــایــــی رو اونقـــــدر تنهـــــا نکــن کــه بــه هــــر بـــی لیــاقتــــی بگــــه : عشقــــــم … . . . نــه تنهـــا ترکت می کنند … حتـی وقت رفـتن بــا تمام پـــر رویی دستــور هم میدهند : مواظب خودت بــاش … !! . . . وقتی ارزش ها عوض می شوند؛ عوضی ها با ارزش می شوند …! . . . خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست …. لحن بعضی ها زمستونیـــــــــه …! . . . عجیب شباهتی داشتی با دریا؛ دریا نیز غرقش که می شوی پس ات می زند …
. . . پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت . . . و چه ساده بودم من !! که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم … !! . . . لاشـــه ی عشقت خواهد گــَندید وقتــی طبق عادتـــــِ همیشــه! تقدیمش میکنــی به غیـــــر…! . . . وقتی میرفت: گفتم: کجا؟ گفت: به درک… منم گفتم: به درک… و این چنین بود که ما در اوج تفاهم از هم جدا شدیم… ! . . . بعضی زخمها هست که هر روز صبح ، باید پانسمانش را باز کنی وروش نمک بپاشی ! تا یادت نرود… دیگر ،سراغ بعضی آدما نبــاید رفت !! . . . کاش یکی بود که توی کوچهها داد میزد خاطره خشکیه… خاطره خشکیه… اونوقت همه ی خاطراتتو همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن میریختم تو کیسه و میدادم بهش و میرفت ردِ کارش! . . . با بعضی ها زیادی که صادق باشی رودل می کنند دیگر هزار عرق نعنا هم جوابشان را نمی دهد . . . اومدم بنویسم خیلی شبیه حیوونها هستی اما … وقتی یاد نجابت اسب افتادم وقتی یاد وفاداری سگ و اون نگاه مهربونش افتادم وقتی یاد نهنگ افتادم که به جفتش تا آخر عمرش وفادار می مونه وقتی یاد شیر افتادم که اگر گرسنه نباشه ، شکار نمی کنه وقتی یاد قو افتادم که غرورش رو خیلی دوست داره وقتی یاد مرغ عشق افتادم که بدون جفتش میمیره به خودم گفتم خیلی نامردیه تو رو به حیوون تشبیه کنم . . . گُفتــــــــ :مَـــرا فَــرامــوش کُـטּ اَمّـــا نَــدانستـــــ ڪـﮧ اَصــلـاً اَرزش ِ بـﮧ یــاد مـــانـدَטּ رآ نَــداشتـــــــ…! . . . عده ای مثل قرص جوشانند… در لیوان آب که بیاندازیشان طوری غلیان کرده و کف می کنند که سر می روند… اما کافی است کمی صبر کنی بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمترند… . . . بعضی ها از دور می درخشند! نزدیک که میشوی یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند که باید لگدی بهش زد تا از مسیر نور آفتاب دور شوند و چشمان دیگری را خیره نکند و گول نزنند . . . .
.
لعنتی هرچه داشتم رو کردم!
اما تو… اسیر نشدی… سیر شدی!
.
.
.
باید به بعضی ها گفت: “ناراحت چی هستی؟ دنیا که به آخر نرسیده…!!!”
من نشد ؛ یکی دیگه! تو که عادت داری . . .
.
.
.
آغوش من سرزمین تو بود؛ کاش قدری عرقِ میهن پرستی داشتی وطن فروش!
.
.
.
بعضی ها دستشان «رو» میشود امـــــا رویشان کم نمی شود!
چقدم زیاد هستن این بعضی ها . . .
.
.
.
ایــــن زخــم هــا
نمـک کــــــــــــــــــم داشــت
کــــــــــــــــــه
پــاشیــــدی …
.
.
.
سقوط … تاوان پریدن با بعضی هاست … !
.
.
.
چـه قدر تلـــخ شده ای
این روزهــا …
قندهــایت را
در دل ِ چه کسی آب می کنیــــ ؟!
.
.
.
گاﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ…
ﯾﺎﺩِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ…
ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ !
تحقیرت هم کنم کافـــی نیست
تفریقت میکنم از تمام زندگی ام
.
.
.
نبودنت هستیمو نابود میکرد
ولی حالا بودنت . . .
میشه نباشی ؟ ؟ ؟
.
.
.
“حوا” که باشی بعضی ها “هوا ” برشان می دارد که “آدمند ” !!!
.
.
.
بــــــــــــــــــعضی ها را دَر جوب بایــَد شــُست
تــا لــَجن ها هَمه خوشحــال شــَوند کــه
کــَـثیف تـــَر اَز خوُدشــان هَم هــَست . . .
.
.
.
هیچ وقت، اگه تو رو با کس دیگه ببینم حسودی نمی کنم…!
آخه مامانم یادم داده اسباب بازی هامو بدم به بدبخت بیچاره ها…
.
.
.
نه حرفی برای گفتن …
نه امیدی برای ماندن …
نه پایی برای رفتن …
نه تمایلی برای دوباره ساختن …
تو از اول هم هیچ نداشتی !
.
.
.
سلامِ مرا به وجدانت برسان و اگر بیدار بود بپرس
چگونه شب ها را آسوده می خوابد . . . ؟
..
.
کاش ما آدما هم مثل گربه ها با چند لحظه بو کشیدن ،
میفهمیدیم که هر آشغالی ارزش وقت گذاشتن نداره . . .
.
.
.
یه زمانی می گفتن از تو چشماش میشه فهمید
راست میگه یا دروغ …
اما حالا دیگه اینقدر توانمند شدن بعضیا
که با چشمشونم دروغ میگن …
.
.
.
تو را من “تو” کردم
وگرنه “او” هم زیادت است
پس اینقدر برایم ،شما,شما نکن…
.
.
.
کاش نـــارو هم مثل لایک زدنــــی بود…
میـــزدم میزدی ….
نمیــــزدم نمیزدی …
.
.
.
عشق هایت را مثل
کانال تلویزیون عوض می کنی
و افتخار می کنی،
که عشق برایت این چنین است !
و من می خندم …
به برنامه هایی که هیچکدام ،
ارزش دیدن ندارند . . .
.
.
.
از قــــــبل هم باید حدس مـــــی زدم می روی
“رفـــــــتنــــ ” همیشہ
حتی در دستور زبان فارســـی
“لــــــازمـــ” است…
.
.
.
زلالی قلبت ارزانی دیگران
من این احساس آبکی را نمیخواهم
.
.
.
قرار نیست که همیشه من خوش باشم …
دیروز من خوش بودم از اینکه در کنارت بودم …
امروز دیگری خوش است برای با تو بودن …
و فردا یکی دیگر…
از تلاش دست نکش عزیزم که چشم ملتی به توست …
تو می تونی …
.
.
.
کاش یاد تو
به سان فلفلی زیر بینی که تحریکت میکند عطسه کنی،
قلبم را تحریک میکرد
تا هرآنچه از تو در قلب دارم
بیرون بریزد . . .
.
.
.
رفته ای ؟؟؟
بعضی ها بهش میگن قسمت
اما من تازگیها بهش میگم به درک . . .
.
.
.
به حق رفتی . . .
زیادی ات کرده بود
شیرینی ام دلت را زد
به حق رفتی . . .
داور قلبم نه سوت دارد نه کارت قرمز… راحت باش… تا دلت می خواهد خطا کن سکوت میکنم باز هم سکوت میکنم . . . وقتـــــی به عقب بر میگردی ؛ متوجه میشی که جــــــای بعضیا ، الان که تو زندگیت خالــــــی نیست هیـــــچ … اون موقعشم زیـــــــــــادی بوده … !!! . . . آنان که “عوض” شدنشان بعید است، “عوضی” شدنشان قطعی است… شک نکن ! . . . اینقدر کــﮧ برای “خـــر” کردن من سـعے کـردے بـراے خـودتـــــ وقتــــ میگذاشتے حتمــا “آدمــــــ” میشدے . . . این روزا باید دشمناتو فراموش کنی … تنها کسی که می تونه تو رو به خاک سیاه بشونه یک دوست کاملاً مورد اعتماده . . . . . . چرا وقتی دروغ میگی و من لبخند می زنم فکر میکنی خرم . . . خب یه بارم فکر کن دارم به خریت تو لبخند می زنم . . ! . . . خوش به حالشان !! خوش به حال اونی که … وقتی درآغوشت آرام گرفت به او میگویی : قبل تر از تو ، هیچ کس نبود در افکارم . . . . . . این روزها جای خالی ” تـو ” را با عروسکی پر می کنم همانند توست مرا ” دوست ندارد ” احساس ندارد ! اما هر چه هست ” دل شـکـســتـن ” بلد نیست . . . داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . . و من از آنجا بی غیرت شدم که فکر میکردم به تمدن رسیده ام ! . . . تقصیر خودمونه … بعضی ها عددی نبودند و ما آنها را به توان رساندیم !
من که نقاشی ام تعریفی ندارد
لااقل خودت راهت را بکش و بـــــرو !!
.
.
.
برای با او و اوووهــ ـــا بودن چه بی طاقتی
اول من را تمام کن . . !
.
.
.
دیروز با اول شخص بوده ای …
امروز با سوم شخص …
چه راحت با اشخاص رابطه داری
.
.
.
کارَت که با من تمام شد ، پرت کن بیرون مرا . . .
راحت ترم …
تا بگویی دوستت دارم . . به دروغ . . .
.
.
.
هنوز هم با منی ، خیالت راحت ، دارمت
تو را کنار سگ های وحشی دلم بسته ام !
.
.
.
احساس است…
مزرعــــه که نیست
هـــــی شخـــمش میـــــزنی لعنتــــــی…!
.
.
.
مانند شیشه
شکستنـــــم آسان بـــود . . .
ولی
دیگـــر به مــن دست نزن
این بار زخمی ات خواهم کرد
.
.
.
این اشتباه من بود که کار های تو رو با یه “ش” اضافه می خوندم
تو به قلبم “عق ” زدی و من اونو “عشق” می دیدم
تو برای دلم “ور” زدی و من اونو “شور” زدن دلت می دیدم
تو اراجیفت رو “عر” می زدی و من همه اونها رو”شعر” می دیدم
تو ارزش یه “اه” رو هم نداشتی اما من تورو “شاه” می دیدم !
.
.
.
تو سراپا ادعایی عزیزم …
انکار نکن !
عشقت را چشیدم ، طعم کشک میدهد !
.
.
.
صدا …
دوربین …
حرکت …
باز هم برایم نقش بازی کن !
.
.
.
هنوز آنقدر ضعیف نشده ام
که خطرِ ریزشِ این کـوه را جار بزنم
اما تــــو
حوالیِ من که می رسی احتیاط کن
.
من اگر دختر نفرین شده ی اندوهم یا که از نسل گلی هرزه میان کوهم تو هم آن آدمک چوبیه پیمان شکنی که فقط لایق آتش زدنی . . . وفا ! یعنی این که : بعد از رفتنت حتی نگذاشتم کسی بفهمد مرا دور زدی ! . . . نــَـمـَــکــ بَـــر زَخمــَم نَپـــــــاش یادَت باشَـــــــــــــــــــــ ــد این نَـــمَـــــکـــ هـــارا از سـَـــرِ سُـــفره ی دِلِ مَـــــن بَــــرداشتی… . . . تمام شدن من پایان من نیست… آغاز بی لیاقتی توست . . . خــودَم قَبـــول دارم کـــهنه شـــده ام آنـــقدر کــهنه… کــه می شــوَد رویِ گَرد و خـــاک تَنـــَم یــادگــاری نــوشت… بنویس و… برو….. . . . تنهایى با ارزشه چون خالی از انسانهاى بى ارزشه… . . . تقصیر تو نیست، مقصر معلم دستور زبان فارسی بود: به من نگفت که من با هر تویی ما نمیشود! . . . امروز به “آنهایی” می اندیشم که روی
شانه هایم” گریه کردند و نوبت “من” که شد “شانه ” خالی کردند !!! . . . پستی در تو موج میزند احساست را بریده اند ؟! . . . نمی دانــــم شاید فکر میکنی که فقط خودت میدانـــی بوی گند کثافتت شهر را گرفته حالا همه میدانند …
ظرفیت باور من به اندازه ی همه ی دنیاست تو دروغت را بگو . . . ای دل بی ارزش ! لامـــصب……………..یاد بگیر ! اگه کسی بهت گفت دوسِتـــــــ دارم لزوما به این معنی نیست که کَسِ دیگه ای رو دوست نداره…! . . . بعضی آدمها باید مثل جعبه ی سیگار برچسب هشدار داشته باشن تا فراموش نکنی که دوست داشتنشون فقط برای تو ضرر داره… . . . این روزهــا
… هر جایی را که نگاه می کنم پـــــــــ ـر است از وجود آدم های” بی وجـــ ـود ” … . . . زیاد فرقی نکرده… خودِخودشه فقط اونی که داره باهاش قدم میزنه ” من ” نیستم . . . دل را بدنام نکنیـــــــــــــــــم … آنچه بعضی ها در سینه دارند کاروانسراست ؛ نه دل … . . . از پنجره شستند چرا ؟؟باران را از یاد ببردند چرا ؟؟ یاران را آنها به گمان خویش روشنفکرند باور نکنید این دغل کاران را . . . دوستت دارم هایت را باور می کنم درست مثل امضای آخر نامه هایت که می گویی خون است… اما طعم آب انار می دهد . . . وقتی بنا را بر رفتن گذاشتی … تو با هر سیب کرم خورده ای وسوسه میشوی … پس همان بهتر که نباشی … برو … !
این روزها هرکی منو میبینه میگه : وااای خوش به حالت چقدر لاغر شدی !!! رمز موفقیتت چی بوده ؟ من فقط لبخند میزنم و تو دلم میگم : بازیچه شدن … . . . ز دوستان دو رنگم عجیب دل تنگ است فدای همت آن دشمنی که یکرنگ است . . . زخــمهـایــم به طعنـه مـی گــوینــد : دوستــانــت ، چـــقدر بـــانمـــک انـــد….. . . . هر چیزی زیادیش دل رو میزنه ، زیاد دوستت داشتم … هروقت حرف دلمو زدم ، دلتو زدم ! . . . ساکت نیستم لبهایم هم نسوخته است تنها تمام من تاول زده از آشی که نخورده ام… . . . این روزها ساکت که بمانی… می رود به حساب جواب نداشتنت عمرا اگر بفهمند داری جان میکنی تا احترامشان را نگه داری …..
تو میخواستی بشی سنگ صبورم ، تو شدی سنگ و من هنوز صبورم …
.
.
.
دلم نگرفته از اینکه رفته ای …
دلگیرم از همه دوست داشتنهایی که گفتی ولی نداشتی … !!!
.
.
.
اسم هر دویمان را در گینس ثبت میکنند !
تو در دروغ گفتن رکورد زدی … من در باور کردن … !!!
.
.
.
بدترین حسرتی که در زندگی میخوریم
از کارهای خطایی که مرتکب شده ایم ، نیست …
بلکه از این است که…
چرا کارهای درست را برای کسی که لیاقتش را نداشته
انجام داده ایم ...
.
.
.
نگران نباش ، نفرینت نمیکنم !
همین که دیگر جایت در دعاهایم خالیست ، برایت کافیست !!!
.
.
.
نه پیشانی من به لبهای تو رسید …
نه لیاقت تو به احساس من …
چیزی به هم بدهکار نیستیم ؛ هر دو کم آوردیم !!!
..
.
شیشه نازک احساس مرا دست نزن !
چِندشم می شود از لک انگشت دروغ !!!
آن که میگفت که احساس مرا می فهمد …
کو کجا رفت ؟ که احساس مرا خوب فروخت !
تقصیر از خودت بود ! دسته کلید علاقه که گم شد ، باید عوض میکردی قفل تمام آرزوها را ! . . . مغرور احساسم شدی ، گذشتی از رو گریه هام لعنت به لحظه هایی که ، تو همه چی بودی برام . . . چقدر خوبه بعضی از آدما بدونن که اگر چیزی رو به روشون نمیاری “از سادگی نیست” شاید دیگه اونقدر واست مهم نیستن که روشون حساس باشی !!! . . . وقتی دیر رسیدم و با دیگری دیدمت … فهمیدم که گاهی “هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است” . . . من چرک نویس احساسات تو نیستم ! “دوستت دارم” هایت را جای دیگری تمرین کن ! . . . چه ساده بودم که گمان میکردم به دورم می گردند کسانی که دورم میزدند … . . . آدم ها تنها که نباشند ، می روند … تنها که می شوند ، برمی گردند … وقتی که برگشتند تنها لایق یک جمله اند : “هِررررری” . . . هی ( ر ا ه ) آمدم با تو … هی (ه ا ر ) شدی با من … . . . مشکل اینجاست که ما از هر کرمی
انتظار پروانه شدن داریم ! . . . آدم مرد باشه و از تو آشغالها نون دربیاره تا اینکه آشغال باشه و از نامردی نون دربیاره… . . . کاش میدانستی عشق و هوس دو مقوله ی جدا از هم هستند عشق بهانه ات است ، به هوس هایت برس . . . من برای با تو بودن از همه چیز گذشتم تو چی؟ داشته هایت را به رخم میکشی؟ . . . در همین حوالی کسانی هستند که تا دیروز میگفتند بدون تو نفس هم نمی توانند بکشند… اما حالا در آغوش دیگری نفس نفس می زنند… . . . بساط کرده ام و تمام نداشته هایم را ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ… بی انصاف چانه نزن ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎﯾﻢ … به قیمت عمرم تمام شده!! . . . به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه نمک را بگذار برای من که می خواهم این زخم همیشه تازه بماند ! . . . دلم از نبودنت پر است
خدایا ! من را در برابر بعضی از دوستانم محافظت کن
خودم از عهده تمام دشمنانم بر میآیم . . .
.
.
.
دوست داشتن تصاحب نیست ، توافقه . . .
هنر اینه که پرنده جَلدت بشه ، نه اینکه پرهاشو قیچی کنی . . .
.
.
.
ای کاش نگاهت ، زیر نویس داشت !
.
.
.
همه ی پل های پشت سرم را خراب کردم ؛ از عمد . . .
راه اشتباه را نباید برگشت . . . !
.
.
.
از ما که گذشت ! ولی به دیگری موقتی بودنت را گوشزد کن تا از همان اول فکری به حال جای خالیت کند . . .
.
.
.
راستـش را بگو :
نکند تو همان “این نیز” هستی که همیشه می گذری . . . ؟
.
.
.
خواهش میکنم ، بی حوصلگی هایم را ببخش ، بدخلقی هایم را فراموش کن ، بی اعتنایی هایم را جدی نگیر !
در عوض من هم تو را می بخشم که مسبب همه ی اینهایی . . .
.
.
.
باران همیشه می بارد، اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند ، نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن . . .
زیاد موجود نیست ! . . . تیغ روزگار شاهرگ ” کلامم ” را چنان بریده ، که سکوتم ” بند ” نمی آید ! . . . آدم ها عادت می کنند ! به هر چیزی ! حتی به خنجر هایی که از پشت می خورند ! . . . اگه خاطرخواه زیاد داری معنیش این نیست که فوق العاده بی نقصی شاید خیلی ارزون قیمتی ! . . . برای دوست داشتن فقط کمی وقت لازمه ، اما برای نفرت گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافیه . . . ! . . . بدم میاد از اینایی که وقتی دارن از طرفشون جدا میشن براش آرزوی خوشبختی می کنن ! داری میری
در رویاهایت جایی برایم باز کن ، جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد ، خسته شدم از بی جایی
.
.
.
تو هَمیـــشه میگفتـــــی :
مـــــــن ، یه تار مُوی تو را به هیچ کَس نمیــــــدَهم!
اینقَدر تار های مویِ مَن را به این و آن دادی تا کَچَــــل شدم !
حـــــــالا برو دســـــت از سر کچلم بردار
.
.
.
تمام شدن من پایان من نیست
آغاز بی لیاقتی توست ...
.
.
.
دنبال کسی.نیستم که وقتی میگم میرم
بگه : "نرو!"
کسی رو میخوام که وقتی گفتم میرم
بگه : صب کن منم باهات بیام، تنهانرو
.
.
.
بگذار س ـ ک ـ و ـ ت قانون زندگی من باشد...
وقتی واژه ها درد را نمی فهمند.
.
.
.
دوره ای شده که حاضرم جای "پت"باشم اما یه دوست واقعی.مثل "مت"داشته باشم!
.
.
.
كاش به جای این همه باشگاه زیبایی اندام ، یه باشگاه زیبایی افكار هم داشتیم ؛ مشكل امروز ما اندام ها نیستن ، افكارها هستن !
خدایا ! من را در برابر بعضی از دوستانم محافظت کن
خودم از عهده تمام دشمنانم بر میآیم . . .
.
.
.
دوست داشتن تصاحب نیست ، توافقه . . .
هنر اینه که پرنده جَلدت بشه ، نه اینکه پرهاشو قیچی کنی . . .
.
.
.
ای کاش نگاهت ، زیر نویس داشت !
.
.
.
همه ی پل های پشت سرم را خراب کردم ؛ از عمد . . .
راه اشتباه را نباید برگشت . . . !
.
.
.
از ما که گذشت ! ولی به دیگری موقتی بودنت را گوشزد کن تا از همان اول فکری به حال جای خالیت کند . . .
.
.
.
راستـش را بگو :
نکند تو همان “این نیز” هستی که همیشه می گذری . . . ؟
.
.
.
خواهش میکنم ، بی حوصلگی هایم را ببخش ، بدخلقی هایم را فراموش کن ، بی اعتنایی هایم را جدی نگیر !
در عوض من هم تو را می بخشم که مسبب همه ی اینهایی . . .
.
.
.
باران همیشه می بارد، اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند ، نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن . . .
.
.
.
انسان موجودیست که زیاد موجود نیست !
.
.
.
تیغ روزگار شاهرگ ” کلامم ” را چنان بریده ، که سکوتم ” بند ” نمی آید !
.
.
.
آدم ها عادت می کنند !
به هر چیزی !
حتی به خنجر هایی که از پشت می خورند !
.
.
.
اگه خاطرخواه زیاد داری معنیش این نیست که فوق العاده بی نقصی شاید خیلی ارزون قیمتی !
.
.
.
برای دوست داشتن فقط کمی وقت لازمه ، اما برای نفرت گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافیه . . . !
.
.
.
بدم میاد از اینایی که وقتی دارن از طرفشون جدا میشن براش آرزوی خوشبختی می کنن !
داری میری برو دیگه فیلم بازی نکن .