Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

🍃 پندها و کلیدواژه های زندگی در غالب ادبیات 🍃

اطلاعات موضوع

Kategori Adı بخش ادبیات
Konu Başlığı 🍃 پندها و کلیدواژه های زندگی در غالب ادبیات 🍃
نویسنده موضوع پرنده ی مهاجر
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan پرنده ی مهاجر

پرنده ی مهاجر

مدیر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Dec 1, 2015
ارسالی‌ها
353
پسندها
1,016
امتیازها
93
دل نوشته
گاهی ﯾﻪ ﺯﻧﮓ ﺗﻠﻔﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻧﺪﻥِ ﺗﻤﻮﻡِ ﺩﺭﺩﺍ ﺑﺴﻪ...
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
برند گوشی
جنسیت

اعتبار :

🍃 پندها و کلیدواژه های زندگی در غالب ادبیات 🍃





زیبایی چیست؟ هرچه که بر روی لبانتان تبسم ایجاد کند. لبخند‌ها به زیبایی‌ها بستگی دارند. هرچه زیبایی‌های بیشتری ببینید، لبخند‌های بیشتری بر لب‌هایتان می‌نشیند. که نه تنها به روح آدمی آرامش می‌بخشد بلکه کام دیگران را هم شیرین می‌کند.

همیشه قدم‌های انسان‌های مهربان گل‌ریزان است. به هر کجا می‌روند عطر وجودشان همه را لبریز از ارامش می‌کنند. اثر قدم‌هایشان نقش زیبای محبت است. نقشی که هیچ نیرویی نمی‌تواند آن را محو کند.


درعشق‌ورزی، حوصله را از قطره آب بیاموز که با صبوری راه به دل سنگ پیدا می‌کند. مهربانی دل‌های پاک، روی قلب‌های سخت، مانند قطره آب روی سنگ اثر می‌گذارد. قطره قطره دل سخت را می‌شکافد و راه به اقیانوس می‌یابد. آن وقت است که عاطفه‌ها از وجودشان منور می‌شوند. و مانند خورشید همه جا را از فیض حضورشان بهره‌مند می‌سازند.


انسان‌ها، با مهرشان کار خورشید را بر عالم هستی می‌کنند. به دل‌های تاریک روشنایی می‌بخشند. اندیشه کن، تا پیشه‌ور مهربانی باشی. هدیه شما عشق و ارامش باشد. تا اسمان در قلب‌ها، جاودان بماند.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: sting

پرنده ی مهاجر

مدیر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Dec 1, 2015
ارسالی‌ها
353
پسندها
1,016
امتیازها
93
دل نوشته
گاهی ﯾﻪ ﺯﻧﮓ ﺗﻠﻔﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻧﺪﻥِ ﺗﻤﻮﻡِ ﺩﺭﺩﺍ ﺑﺴﻪ...
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
برند گوشی
جنسیت

اعتبار :








راستی؛ هیچ وقت از خودت پرسیدی قیمت یه روز زندگی چنده؟ تموم روز رو کار می‌کنیم و آخرشم از زمین و زمان شاکی هستیم که از زندگی خیری ندیدیم! شما رو به خدا تا حالا از خودتون پرسیدید: قیمت یه روز بارونی چنده؟ یه بعدازظهر دلنشین آفتابی رو چند می‌خری؟ حاضری برای بو کردن یه بنفشه وحشی توی یه صبح بهاری یه اسکناس درشت بدی؟ پوستر تمام رخ ماه قیمتش چنده؟ ولی اینم می‌دونی که اگه بخوای وقت بگذاری و حتی نصف روز هم بشینی به گل‌های وحشی که کنار جاده دراومدن نگاه کنی بوته‌هاش ازت پول نمی‌گیرن!
چرا وقتی رعد و برق میاد تو زیر درخت فرار می‌کنی؟ می‌ترسی برقش بگیرتت؟ نه، اون می‌خواد ابهتش رو نشونت بده. آخه بعضی وقت‌ها یادمون میره چرا بارون میاد! این جوری فقط می‌خواد بگه منم هستم فراموش نکن که همین بارون که کلافت می‌کنه که "اه چه بی‌موقع شروع شد، کاش چتر داشتم." بعضی وقتا دلت برای نیم ساعت قدم زدن زیر نم نم بارون لک می‌زنه.
هیچ وقت شده بگی دستت درد نکنه؟ شده از خودت بپرسی چرا تمام وجودشونو روی سر ما گریه می‌کنن؟! اونقدر که دیگه برای خودشون چیزی نمی‌مونه و نابود میشن؟ ابرها رو می‌گم...! هیچ وقت از ابرها تشکر کردی؟ هیچ وقت شده از خودت بپرسی که چرا ذره ذره وجودشو انرژی می‌کنه و به موجودات زمین می‌بخشه؟! ماهانه می‌گیره یا قراردادی کار می‌کنه؟
تا حالا شده به خاطر این که زیر یه درخت بشینی و به آواز بلبل گوش کنی پول بدی؟ قشنگ‌ترین سمفونی طبیعت رو می‌تونی یه شب مهتابی کنار رودخونه گوش کنی. قیمت بلیتش هم دل تومنه!
خودتو به آب و آتیش می‌زنی که حتی تابلوی گل آفتابگردون رو بخری و بچسبونی به دیوار اتاقت ولی اگه به خودت یک کم زحمت بدی می‌تونی قشنگ‌ترین تابلوی گل آفتابگردون رو توی طبیعت ببینی. گل‌های آفتابگردونی که اگه بارون بخورن نه تنها رنگشون پاک نمی‌شه، بلکه پررنگ‌تر هم میشن! لازم نیست روی این تابلو کاور بکشی، چون غبار روی اونو، شبنم صبح پاک می‌کنه و می‌بره.
تو که قیمت همه چیز رو با پول می‌سنجی تا حالا شده از خدا بپرسی: قیمت یه دست سالم چنده؟ یه چشم بی‌عیب چقدر می‌ارزه؟ چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنم پرداخت کنم؟! قیمت یه سلامتی فابریک چقدره؟ خیلی خنده داره نه؟ و خیلی سوال‌ها مثل این که شاید به ذهن هیچ کدوممون نرسه... اون وقت تو موجود خاکی اگه یه روز یکی از این دارایی‌هایی رو که داری ازت بگیرن زمین و زمان رو به فحش و بد و بیراه می‌گیری؟ چی خیال کردی؟ پشت قبالت که ننوشتن. نه عزیز خیال کردی! اینا همه لطفه، همه نعمته که جنابعالی به حساب حق و حقوق خودت می‌ذاری تا اونجا که اگه صاحبش بخواد می‌تونه همه رو آنی ازت پس بگیره.








پروردگاری که هر چی داریم از قدرت اوست... اینو بدون اگه یه روزی فهمیدی قیمت یه لیتر بارون چنده؟ قیمت یه ساعت روشنایی خورشید چنده؟ چقدر باید بابت مکالمه روزانه‌مون با خدا پول بدیم؟ یا اینکه چقدر بدیم تا نفسمون رو، بی‌منت با طراوت طبیعت زیباش تازه کنیم اون وقت می‌فهمی که چرا داری تو این دنیا زندگی میکنی! قدر خودت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر به زندگی ایمان داشته باش تا بشه تموم قشنگیهای دنیا مال تـــو.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: sting

پرنده ی مهاجر

مدیر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Dec 1, 2015
ارسالی‌ها
353
پسندها
1,016
امتیازها
93
دل نوشته
گاهی ﯾﻪ ﺯﻧﮓ ﺗﻠﻔﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻧﺪﻥِ ﺗﻤﻮﻡِ ﺩﺭﺩﺍ ﺑﺴﻪ...
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
برند گوشی
جنسیت

اعتبار :


روزی لویی شانزدهم در محوطه‌ی کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید؛ از او پرسید: "تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟"
سرباز دستپاچه جواب داد: "قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!"
لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید: "این سرباز چرا این جاست؟"
افسر گفت: "قربان افسر قبلی نقشه‌ی قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده، من هم به همان روال کار را ادامه دادم!"
مادر لویی او را صدازد و گفت: "من علت را می‌دانم، زمانی که تو ۳ سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود!" و از آن روز ۴۱ سال می‌گذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم می‌زند! فلسفه‌ی عمل تمام شده ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد!





روزانه چه کارهای بیهوده‌ای را انجام می‌دهیم، بی آنکه بدانیم چرا؟ آیا شما هم این نیمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده می‌کنید؟

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: sting

پرنده ی مهاجر

مدیر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Dec 1, 2015
ارسالی‌ها
353
پسندها
1,016
امتیازها
93
دل نوشته
گاهی ﯾﻪ ﺯﻧﮓ ﺗﻠﻔﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻧﺪﻥِ ﺗﻤﻮﻡِ ﺩﺭﺩﺍ ﺑﺴﻪ...
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
برند گوشی
جنسیت

اعتبار :







شخصی نزد همسایه‌اش رفت و گفت: "گوش کن، می‌خواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو می‌گفت..." همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: "قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده‌ای یا نه؟" گفت: "کدام سه صافی؟"

- اول از میان صافی واقعیت. آیا مطمئنی چیزی که تعریف می‌کنی واقعیت دارد؟ گفت: "نه... من فقط آن را شنیده‌ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است."
سری تکان داد و گفت: "پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده‌ای. یعنی چیزی را که می‌خواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالی‌ام می‌شود." گفت: "دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند."


بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی‌کند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است. آیا چیزی که می‌خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم می‌خورد؟ - نه، به هیچ وجه! همسایه گفت: "پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال‌ کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی."
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: sting
بالا پایین