سایه های بیداری
کـاربـر انجمــن
- تاریخ ثبتنام
- May 26, 2019
- ارسالیها
- 2,025
- پسندها
- 2,875
- امتیازها
- 3
اعتبار :
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی بر نخاست
« عندلیبان » را چه پیش آمد ، هزاران را چه شد ؟
حافظ
گاهی اوقات به سرم میزند که برخی کلمات را که به طور روزمرّه از آن استفاده می کنیم ،
با دقت و وسواس خاصی ، عمق معنی آن را موشکافی و بررسی کنم .
نه از آن جهت که « دهخدایی » دیگر شوم یا همانند او .
که من خود خدایی دیگرم
و نه در آن « ده » که او بود
بلکه به شهری که ؛ هستم .
اگر او دهخداست ؛ من نیز شهخدایی هستم بی نظیر .
کلمۀ « ناموس » از جمله کلماتی هست که ما معمولاً
فقط از دیدگاه عفت و آبرو به آن می نگریم و هر معنای دیگری از این کلمه ،
برای ما نامأنوس و حتی نا آشنا و غریب می باشد .
بگذارید اول معانی مختلف ناموس را ببینیم :
ناموس = پاکدامنی – عصمت – عفت – آبرو – احترام – شَرَف – عزت – عیال – مستوره – همسر – خودپسندی – عُجب – کبر – احکام – شریعت – قاعده – قانون – ریا – سالوس – آوازه – اشتهار – بانگ – تزویر – حیله – مکر – فرشته – ملک – جبرئیل – وحی – تدبیر – کیاست ... و یکی دو تای دیگر .
الان اگر از تک تک شما سوال کنم که بیت اول مطلب را
با کدام یک از معانی ناموس تطبیق می دهید ؛ چه جوابی به من خواهید داد ؟
اصلاً آن یک بیت شعر ، در قاموس ناموس می گنجد ؟
کمی فکر کنید .
نه لطفاً بقیۀ مطلب را نخوانید .
معانی ناموس را مرور بفرمائید و بیت اول مطلب را نیز دوباره بخوانید .
نتیجۀ بررسی خود را در جایی یادداشت کنید و اگر برایتان مقدور هست ،
چند خطی توضیح نیز بر آن بیفزایید .
اکنون بقیۀ مطلب بنده را پی بگیرید :
لطفاً تمامی معانی ناموس را در یک ظرف شیشه ای بریزید و به هم بزنید . چه می بینید ؟
آیا معجونی که از مخلوط آن همه معانی ساخته شده ، تدبیر و کیاست نیست ؟
ناموس یعنی تدبیر
ناموس یعنی کیاست .
همۀ معانی بالا را یک به یک با تدبیر و کیاست ، معنا و تفسیر کنید .
انجام دادید ؟
نتیجه چه شد ؟
مولانا در مثنوی در داستانی ، به آن شخصی که به دنبال گنج هست ، می گوید :
تیری بر کمان بگذار و آن را رها کن .
هر کجا که تیر فرو افتاد ، گنج همانجا نهان است .
و آن شخص همان میکند . اما گنجی پیدا نمیکند .
فکر میکنید چرا ؟
زیرا آن شخص اصلا به کلام گوینده توجه نمیکند .
گوینده نمی گوید تیر در کمان بگذار و زه را بکش و تیر را رها کن .
میگوید : تیر در کمان بگذار و رها کن .
یعنی بدون کشیدن زه کمان ، تیر را رها کن .
پس اگر تیر را در کمان میگذاشت و رها میکرد ،
تیر دقیقاً زیر پای خودش می افتاد ، نه در فواصل دور .
بنده چند خط پیش نوشتم :
همۀ معانی بالا را یک به یک با تدبیر و کیاست ، معنا و تفسیر کنید .
منظور نظر من تطبیق معانی دیگر ناموس با معنی تدبیر نبود
بلکه منظورم این بود که با تدبر و تدبیر اندیشۀ خود ، آن معانی را معنا و تفسیر کنید .
غرض از چند خط بالا این بود که نیازی نیست ما برای یافتن گنج دانایی ،
در دوردستها به کاوش دست یازیم .
گنج دانایی درون خود ماست و برای یافتن آن می بایست خود را بکاویم .
( در داستانی دیگر در مثنوی ، باز شخص دیگری با دیدن یک خواب به دنبال گنج ، راهی می شود و پس از گشت و گذار در شهرهای مختلف متوجه می شود که گنج ؛ درون خانۀ خود او بوده و نهایتا با رجوع به خانۀ خود ، گنج مورد نظر را می یابد ، دقیقاً همان اشارۀ مولانا به وجود گنج در درون انسانهاست . و حتی جناب « پائلو کوئیلو » که با سرقت این داستان از دفتر ششم مثنوی و انتشار آن با نام « کیمیاگر » شهرت جهانی پیدا میکند ؛ این نیز دقیقاً تاکیدی است بر همان کلام مولانا که گنج در درون خود ماست و نویسندۀ مورد نظر نیز از گنج سرقتی درون خویش بهره میبرد . )
و اما در مورد کلمۀ ناموس و آن بیت شعر :
اگر ناموس را به معنای تدبیر بگیریم ،
خواهیم دید که باقی معانی آن ؛ بدون تدبیر ، بی معنی ، پوچ و بی ارزش است .
شما هر کدام از آن معانی را که می خواهید در نظر بگیرید
و همان معنا را بدون تدبیر و کیاست ، در جایی به کار گیرید .
هیچ چیز عایدتان نخواهد شد .
عفت و عصمت بدون تدبیر
آبرو و احترام و شرف بدون تدبیر
شریعت و قانون و قاعدۀ بدون تدبیر
و حتی حیله و مکر و فریب و ریا و تزویر و سالوس بدون تدبیر ،
هرگز جایگاه خاص خودش را نخواهد یافت .
زیرا عفت و عصمت و شریعت و قانون و قاعدۀ بدون تدبیر ؛
همان ریا و تزویر و حیله و مکر و عُجب و کبر و ... خواهد بود .
و اما بیت مورد نظر :
تدبیر اندیشمندانۀ حافظ در باز گویی رواج بی ناموسی یک جامعه است
که آن جامعه را به انحطاط و بی ناموسی ( بی تدبیری ) سوق داده اند تا آنجا که :
دوستداران را چه شد ؟
یاران را چه شد ؟
شهریاران را چه شد ؟
سواران را چه شد ؟
میگساران را چه شد ؟
و نهایتاً :
عندلیبان را چه پیش آمد ، هَزاران را چه شد ؟
............................
از همین لحظه
هر کدام از ما
با ایجاد تاپیکی خاص برای خود در « عندلیبان » ؛
می توانیم با انتخاب یک شعر یا نثر پر مغز
و دکلمۀ آن و یا اگر صدای خوش داریم ، با آوازی دلنشین ،
تدبیر ( ناموس ) خود را اندیشمندانه قوام و دوام بخشیم
و هر کدام از ما عندلیب و هَزاری باشیم برای آیندگان .
دست بوس همۀ فرهیختگان « بیا تو فروم » هستم .
پ . ن = برای اینکه « فروم » از آسیب فیلتر شدن در امان باشد ،
اگر بانوان محترم اقدام به آواز خوانی نمودند ،
لطفاً آن را نه در تاپیک عمومی ،
بلکه به صورت خصوصی برای کسانی که مورد اعتمادشان هست ، ارسال نمایند ،
تا دوستانشان نیز در لذت آوای ایشان شریک
و هنر نمایی ایشان را تحسین و در عین حال در حراست از ناموس کوشا باشند .
شنبه 18 خرداد 98
« عندلیبان » را چه پیش آمد ، هزاران را چه شد ؟
حافظ
گاهی اوقات به سرم میزند که برخی کلمات را که به طور روزمرّه از آن استفاده می کنیم ،
با دقت و وسواس خاصی ، عمق معنی آن را موشکافی و بررسی کنم .
نه از آن جهت که « دهخدایی » دیگر شوم یا همانند او .
که من خود خدایی دیگرم
و نه در آن « ده » که او بود
بلکه به شهری که ؛ هستم .
اگر او دهخداست ؛ من نیز شهخدایی هستم بی نظیر .
کلمۀ « ناموس » از جمله کلماتی هست که ما معمولاً
فقط از دیدگاه عفت و آبرو به آن می نگریم و هر معنای دیگری از این کلمه ،
برای ما نامأنوس و حتی نا آشنا و غریب می باشد .
بگذارید اول معانی مختلف ناموس را ببینیم :
ناموس = پاکدامنی – عصمت – عفت – آبرو – احترام – شَرَف – عزت – عیال – مستوره – همسر – خودپسندی – عُجب – کبر – احکام – شریعت – قاعده – قانون – ریا – سالوس – آوازه – اشتهار – بانگ – تزویر – حیله – مکر – فرشته – ملک – جبرئیل – وحی – تدبیر – کیاست ... و یکی دو تای دیگر .
الان اگر از تک تک شما سوال کنم که بیت اول مطلب را
با کدام یک از معانی ناموس تطبیق می دهید ؛ چه جوابی به من خواهید داد ؟
اصلاً آن یک بیت شعر ، در قاموس ناموس می گنجد ؟
کمی فکر کنید .
نه لطفاً بقیۀ مطلب را نخوانید .
معانی ناموس را مرور بفرمائید و بیت اول مطلب را نیز دوباره بخوانید .
نتیجۀ بررسی خود را در جایی یادداشت کنید و اگر برایتان مقدور هست ،
چند خطی توضیح نیز بر آن بیفزایید .
اکنون بقیۀ مطلب بنده را پی بگیرید :
لطفاً تمامی معانی ناموس را در یک ظرف شیشه ای بریزید و به هم بزنید . چه می بینید ؟
آیا معجونی که از مخلوط آن همه معانی ساخته شده ، تدبیر و کیاست نیست ؟
ناموس یعنی تدبیر
ناموس یعنی کیاست .
همۀ معانی بالا را یک به یک با تدبیر و کیاست ، معنا و تفسیر کنید .
انجام دادید ؟
نتیجه چه شد ؟
مولانا در مثنوی در داستانی ، به آن شخصی که به دنبال گنج هست ، می گوید :
تیری بر کمان بگذار و آن را رها کن .
هر کجا که تیر فرو افتاد ، گنج همانجا نهان است .
و آن شخص همان میکند . اما گنجی پیدا نمیکند .
فکر میکنید چرا ؟
زیرا آن شخص اصلا به کلام گوینده توجه نمیکند .
گوینده نمی گوید تیر در کمان بگذار و زه را بکش و تیر را رها کن .
میگوید : تیر در کمان بگذار و رها کن .
یعنی بدون کشیدن زه کمان ، تیر را رها کن .
پس اگر تیر را در کمان میگذاشت و رها میکرد ،
تیر دقیقاً زیر پای خودش می افتاد ، نه در فواصل دور .
بنده چند خط پیش نوشتم :
همۀ معانی بالا را یک به یک با تدبیر و کیاست ، معنا و تفسیر کنید .
منظور نظر من تطبیق معانی دیگر ناموس با معنی تدبیر نبود
بلکه منظورم این بود که با تدبر و تدبیر اندیشۀ خود ، آن معانی را معنا و تفسیر کنید .
غرض از چند خط بالا این بود که نیازی نیست ما برای یافتن گنج دانایی ،
در دوردستها به کاوش دست یازیم .
گنج دانایی درون خود ماست و برای یافتن آن می بایست خود را بکاویم .
( در داستانی دیگر در مثنوی ، باز شخص دیگری با دیدن یک خواب به دنبال گنج ، راهی می شود و پس از گشت و گذار در شهرهای مختلف متوجه می شود که گنج ؛ درون خانۀ خود او بوده و نهایتا با رجوع به خانۀ خود ، گنج مورد نظر را می یابد ، دقیقاً همان اشارۀ مولانا به وجود گنج در درون انسانهاست . و حتی جناب « پائلو کوئیلو » که با سرقت این داستان از دفتر ششم مثنوی و انتشار آن با نام « کیمیاگر » شهرت جهانی پیدا میکند ؛ این نیز دقیقاً تاکیدی است بر همان کلام مولانا که گنج در درون خود ماست و نویسندۀ مورد نظر نیز از گنج سرقتی درون خویش بهره میبرد . )
و اما در مورد کلمۀ ناموس و آن بیت شعر :
اگر ناموس را به معنای تدبیر بگیریم ،
خواهیم دید که باقی معانی آن ؛ بدون تدبیر ، بی معنی ، پوچ و بی ارزش است .
شما هر کدام از آن معانی را که می خواهید در نظر بگیرید
و همان معنا را بدون تدبیر و کیاست ، در جایی به کار گیرید .
هیچ چیز عایدتان نخواهد شد .
عفت و عصمت بدون تدبیر
آبرو و احترام و شرف بدون تدبیر
شریعت و قانون و قاعدۀ بدون تدبیر
و حتی حیله و مکر و فریب و ریا و تزویر و سالوس بدون تدبیر ،
هرگز جایگاه خاص خودش را نخواهد یافت .
زیرا عفت و عصمت و شریعت و قانون و قاعدۀ بدون تدبیر ؛
همان ریا و تزویر و حیله و مکر و عُجب و کبر و ... خواهد بود .
و اما بیت مورد نظر :
تدبیر اندیشمندانۀ حافظ در باز گویی رواج بی ناموسی یک جامعه است
که آن جامعه را به انحطاط و بی ناموسی ( بی تدبیری ) سوق داده اند تا آنجا که :
دوستداران را چه شد ؟
یاران را چه شد ؟
شهریاران را چه شد ؟
سواران را چه شد ؟
میگساران را چه شد ؟
و نهایتاً :
عندلیبان را چه پیش آمد ، هَزاران را چه شد ؟
............................
از همین لحظه
هر کدام از ما
با ایجاد تاپیکی خاص برای خود در « عندلیبان » ؛
می توانیم با انتخاب یک شعر یا نثر پر مغز
و دکلمۀ آن و یا اگر صدای خوش داریم ، با آوازی دلنشین ،
تدبیر ( ناموس ) خود را اندیشمندانه قوام و دوام بخشیم
و هر کدام از ما عندلیب و هَزاری باشیم برای آیندگان .
دست بوس همۀ فرهیختگان « بیا تو فروم » هستم .
پ . ن = برای اینکه « فروم » از آسیب فیلتر شدن در امان باشد ،
اگر بانوان محترم اقدام به آواز خوانی نمودند ،
لطفاً آن را نه در تاپیک عمومی ،
بلکه به صورت خصوصی برای کسانی که مورد اعتمادشان هست ، ارسال نمایند ،
تا دوستانشان نیز در لذت آوای ایشان شریک
و هنر نمایی ایشان را تحسین و در عین حال در حراست از ناموس کوشا باشند .
شنبه 18 خرداد 98