Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

عذابی شیرین

اطلاعات موضوع

Kategori Adı اشعار فارسی
Konu Başlığı عذابی شیرین
نویسنده موضوع محدثه
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan محدثه

محدثه

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Dec 21, 2023
ارسالی‌ها
2
پسندها
9
امتیازها
3

اعتبار :

در این دنیا فانی من مانده ام و کالبدی که زنده است و روحی که محکوم به نابودیست...

عشق! عشق! عشق!

می‌گویند اگر میخوایی بمیری عاشق شو...
درست است تو میمیری، تو از درون متلاشی میشوی، از هم میپاشی اما همچنان زنده ای.
زنده ای در روزگاری که وظیفش شده بازی کردن با احساسات و روح و روانت.
چیزی که به آن عشق میگویند چیست ؟
جوابی برایش ندارم؛ گویی مجهولیست که با هیچ قاعده و قانونی به دست نمی‌آید توصیفش حتی از فرشته عذابی که تا به حال ندیده ام هم دشوارتر است .
عشق می‌تواند خوب باشد و می‌تواند بسوزاند، می‌تواند به تو حیات دهد و می‌تواند مرگ ابدی را به تو هدیه دهد .

عشق زیباست اما غمگین، غمگین اما دوست داشتنی، دوس داشتنی اما سوزان، سوزان اما اعتیادآور، اعتیادآور اما رویایی، رویایی اما بی رحم، بی رحم اما شیرین. ‌

عشق سوالیست که پاسخی ندارد ...

عشق بیماری است که همه به نوبه خود به آن دچار می‌شوند، بعضی راضی و بعضی ناراضی.

مسکن و دارویی ندارد تنها زمان است که می‌تواند از درد و عذاب آن بکاهد.

اگر عقل و منطقی وجود داشت عاشق نبودیم، اگر جسم سرخ رنگ تپندهد که در رقابت بین مغز و قلب پیروز شود عشقی وجود نداشت، آخر چرا باید برای نابودی خویش داوطلب شد؟!
میدانم جواب را
عشق فریبدنست آنقدر فریبنده که تا به خود بیایی در دریای طوفانی عشق غرق شدی و دیگر راه فراری نیست...
 
بالا پایین