Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

روانشناسی رشد کودک و نوجوان-رشد شخصیت اجتماعی 6 تا 12 سال

اطلاعات موضوع

Kategori Adı روانشناسی رشد
Konu Başlığı روانشناسی رشد کودک و نوجوان-رشد شخصیت اجتماعی 6 تا 12 سال
نویسنده موضوع *مینا*
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan *مینا*

*مینا*

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 12, 2013
ارسالی‌ها
3,063
پسندها
366
امتیازها
83
محل سکونت
زیر اسمون خدا
تخصص
ترانه سرا
دل نوشته
هر وقت دلت شکست خورده هاشو خودت جمع کن نزار هر نامردی منت دست زخمیشو روت بزاره
بهترین اخلاقم
بخشیدن
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه

اعتبار :

موضوع : رشد شخصیت اجتماعی 6 تا 12 سال

فاطمه سادات حسینی ، سحر سلامی،الهه عادل خانی ، مرضیه توحیدی
پيشگفتار
در دوره سوم كودكي، كه دوره نوباوگي يا دوره دبستاني ناميده مي*شود، كودك وارد دبستان مي*شود و آموزش رسمي او آغاز مي*شود. كودك در اين دوره از رشد ذهني سريعي برخوردار است و كم كم با آموزش، خواندن و نوشتن و حساب كردن را فراگرفته و به جهان وسيعتري گام مي*گذارد.
در اين دوره، رشد بدني كودك از دوره*هاي قبلي كندتر صورت مي*پذيرد. كودك در اين دوره، حالتي و عملكردي منطقي*تر به خود مي*گيرد و متانت و وقار بيشتر نشان مي*دهد. تصوير روشن*تري از خود دارد و موقعيت خود را در محيط پيرامون بهتر درك مي*كند و تا حدي شبيه بزرگسالان عمل مي*كند. دوست دارد با افراد بيشتر رابطه داشته باشد سعي مي*كند از وابستگي*اش نسبت به ديگران بكاهد و استقلال بيشتري داشته باشد. همسالان و همكلاسي*ها در كودك تاثير مي*گذارند و او سعي مي*كند وقتي بيشتر را با آنها سپري كند. به بازي با همسالان اهميت خاصي مي*گذدارد. از رشد اجتماعي نسبتا خوبي برخوردار مي*شود. شخصيت وي در ارتباط با ديگران شكل مي*گيرد. روابط اجتماعي*اش توسعه مي*يابد. با دنياي محسوسات بيشتر رابطه برقرار مي*كند و ادراكش از مسايل اجتماعي و ملموس* عميق*تر مي*شود. در اين دوره كودك به حقايق تلخ و شيرين زندگي پي مي*برد و مي*تواند واقعيات زندگي را قبول كند، كودك كارآيي بيشتري كسب مي*كند به نظافت و خودارايي علاقه نشان مي*دهد و دوست دارد مورد قبول ديگران قرار گيرد.

1- رشد جسماني و شناختي
در اين دوره، رشد قد و وزن كودك كند تر از دوره*هاي قبلي مي*باشد. كودك از جوش و خروش و سبكسري گذشته كم مي*كند. در اين دوران رشد استخوان ريشه يك دفتر 6 ساله به اندازه رشد يك پسر 7 سالاه است. پسران كمي از دختران وزن بيشتري دارند ولي از 11 سالگي اين ريتم به هم مي*خورد.
از نقاش*هاي ابتكاري، كودك لذت مي*برد و سعي مي*كند اشياء مورد علاقه*اش را بزرگتر و زيباتر نقاشي كند. در اين دوره فعاليت*هاي كودكان شباهت و يكساني زيادي نسبت به هم دارند. به بازي*هاي پرجنب و جوش علاقه*نشان داده و سعي مي*كند با همسالان خود ارتباط نزديكي برقرار كند. كودكان اين دوره تفاوت*هاي فردي بارزي دارند و هر كودك داراي فيزيولوژي خاص خود مي*باشد و مطابق با طرح رشد خود پيشرفت مي*كند. در اين دوره احتمال پوسيدگي دندان*ها و پيدايش بيماري*ها و انواع حساسيت در كودك افزايش مي*يابد.
شكل اندام*هاي بدن كودك و همينطور بسياري از حركاتش هماننند بزرگسالان مي*شود. علائم بدني قبل از بلوغ در اين دوران كم كم در كودك هويدا مي*شود. رشد قد، آن ثبات حال*هاي قبلي را ندارد. در اين دوران- مخصوصا از سن 8 سالگي به بعد – قد دختران كمي از پسران هم بلندتر مي*شود، دستها و چشمها هماهنگي بيشتري براي نوشتن حاصل مي*كند و كودك به تدريج به خطهاي غير كتابي آشنايي مي*يابد و به مرور به سريع*نوسي عادت كرده و به زيبايي خط اهميت مي*دهد. در اين دوران، كودك با نقاشي احساسات و تخيلات و بسياري از علايق خود را مطرح مي*كند. كودك گرايش به فعاليت* و تحرك بيشتري پيدا مي*كند (مخصوصا از ده سالگي به بعد) و سعي مي*كند مشكلات خود را به دست خويش حل كند. رفاه و آسايش او تحت تاثير خصوصيات ساختماني بدن كودك قرار دارد و مدل*هاي جسماني وي ايده*آلي و داراي خصوصيات جسماني بارزي هستند و هماهنگي بيشتري بين عضلات دست و چشم براي نوشتن حاصل مي*شود. تفاوت در اندام دختران و پسران نسبت به سن*مان قبل از سالاگي بارزتر است. هر چند رشد كودك بيشتر به وراثت بستگي دارد. ولي عواملي مثل غذا ، استراحت، بهداشت، خانواده در روند رشد دخيل مي*باشند. سلامت جسمي ذدر سازگاري عاطفي و اجتمانعي كودك اثر زيادي دارد.
2- رشد و پرورش عقلاني
رشد عقلي در اين دوره به سرعت به سمت تكامل بيشتر ادامه مي*يابد كودك به تدريج مي*فهمد كه با انديشيدن و آزمايش و خطا مي*توان مشكلات را حل كرد. مي*تواند موقعيتهاي مختلف را به هم ربط دهد و با هم تلفيق كند. رفتارش تا اندازه*اي شباهت به بزرگسالان مي*يابد و مقاومتش در مقابل تلقین همچنان كم مي*باشد. به سرعت نام اشياء قابل لمس و عين را آموخته و تجربيات حاصله را سازماندهي مي*كند. افزايش مفاهيم و تعميم آن بر اساس عينيات استوار مي*شود و خواندن و نوشتن و حساب كردن به اين تعميم كمك كرده و با مفاهيم بيشتري او را آشنا مي*كند. استعدادهاي مختلف وي شكوفا مي*شود. مخصوصا در زمينه مسايل مهمي رهبري و حركتي در سن ده سالگي رشد كيفي او سريعتر مي*شود. تصوير روشن*تري از خويشتن و مقام و موقعيت خود درك مي*كند. تفكر بيشتري در اين زمينه*ها از خود بروز مي*دهد با مفاهيم گسترده*تر بيشتري آشنايي مي*يابد. اشياء را مي*تواند بر اساس سن، جنس، شكل، اندازه و .... طبقه بندي كند و از موارد ا ستفاده از آنها آگاهي كسب كرده و مهارت پيدا مي*كند. در اين سن موقعيت خانوادگي در وي تائيد به سزايي دارد. مخصوصا در رشد و افزايش بهره هوش وي نقش زيادي خواهد داشت. مشاهدات عينيات و تجربيات ملموس وي را در علت*يابي مسايل كمك مي*كند و به مفاهيم پي مي*برد به درك بهتري از كميت و كيفيت مي*رسد به طبيعت علاقمند مي*شود و به زيبايي اهميت خاصي مي*دهد. جهات اصلي را تشخيص مي*دهد و به تفكر انتزاعي مي*رسد و توان آن را دارا مي*شود كه در نبرد اشياء ، در مورد آنها بينديشد و تفكر كند. كودك در 12 سالگي نيرويش در تجسم فضايي و درك روابط عددي خلاقيت بيشتري پيدا مي*كند و مي*تواند اشياء را از نظر خصوصيات كه كمتر نمايان است، طبقه*بندي و ربته بندي كند. قوه حافظه و درك وي از حقيقي بودن يا غير حقيقي بودن چيزي، بيشتر شده و توجهش به اين موارد بيشتر مي*شود.
هر گاه آنان را بطور منطقي و شايسته راهنمايي كنند در تفكر منطقي پيشرفت قابل ملاحظه*اي مي*كنند. در اين دوره آهنگ رشد عقليو انديشه و استدلال از مراحل پيشين عميق*تر و سريعتر مي*باشد و كودك مي تواند جزئيات و ويژگيهاي مختلف مفاهيم و اشياء را درك كند در اين سال*ها، وي به درك بهتر و بارزتري از علت و معلول مسايل دست مي*يابد مفهوم زمان را عميق*تر درك كرده و جهات فرعي و اصلي را به تدريج فرا مي*گيرد. به زيبايي و دلربايي علاقه زيادي نشان مي*دهد و درك وي در اين مورد به سمت معيارهاي بزرگسالان سير مي*كند. دوس دارد اطلاعات بيشتري راجع به اشياء و مسايل مختلف به دست آورد و آنها را طبقه بندي كند. در اين زمان هر چه كودك با راهنمايي و آموزش با پديده*ها آشنايي بيشتري پيدا كند احتمال پاسخگويي معقول*تر و بهتر به كودك در اين دوران مي*تواند هر لحظه به نقطه آغازين برگردد و عملكرد آگاهانه داشته و با تشكيل فرضيات به پيش*بيني عملكرد خود و ديگران بپردازد و با استفاده از اين عملكرد فرد، كارها را به خوبي انجام داده و از اشتباه خود بكاهد.
3- رشد و پرورش عقلاني
اضسراب و نگراني كودك در اين دوران بيشتر مي*شود زيرا به توجه همسالان، والدين و معلمان نسبت به خود اهميت مي*دهد و دوست دارد مورد پذيرش آنها قرار گيرد نسبت به سنين گذشته، از متنانت و خويشتن داري بيشتري برخوردار است . رنج و شادي مي*تواند در تحريك عواطف او موثر باشد. در برابر خشم وترس دانش*هاي دفاعي داشته و رفتارهايش بيشتر جنبه بدني و حركتي دار. اختلاف خانوادگي يا جدايي والدين در عواطف او تاثير بسيار بدي مي*گذارد و از رابطه عميق خانوادگي تاثير مي*گيرد . دوست دارد كه همه چيز را بدست آوردو از دست دادن چيزي در او ايجاد خشم و تنفر مي*كند. خشم و نفرت خود را به صورت مكانسيم***هاي مختلفي به صورت قهر و آشتي نشان مي دهد تا اندازه*اي زا روي بهره و عملكرد آنها، حالت خشم،*محيت،*نگراني و خوشحالي را مي*توان درك كرد.
دوست دارد به هدف فرد زود برس و موانع موجود بر سر راه رسيدن به هدفش او را به خشم مي*آورد. به مهر و محبت والدين و ديگران محتاج است و اين مهر و محبت به وي پويايي و انرژي مي*دهد، موفقيت و پيروزي را دوست دارد و آرزو مي*كند كه هميشه روزگار بر وفق مرا باشد. فكر جدايي از پدر و مادر او را به هراس مي*اندازد، دوست دارد كه هميشه با آنها باشد. پذيرفته شدن در جمع دوستانو همبازي ها و عدم پذيرش عاطفي از طرف والدين در ايجاد اختلال شديد عاطفي مي*كند.
در دوره ده سالگي به بعد واقعيت مرگ را بهتر حس مي*كند و به حتمي بودن آن پي مي*برد. بيشتر مواقع از والدين خود اظهار رضايت مي كند و بيشتر اهل عمل و قطعیت مي باشد. درون گرايي و تفكر يكي از ويژگيهاي بارز اين دوره از زندگي كودك است.
در تعبير و تفسير عواطف و انفعلات آينده را تا حدي در نظر مي*گيرد. اگر كودك اساس خجالت و كمروئي كند خود را كنار مي*كشد و از همسالان و جمع جدا مي شود. حالات هيجان مثل: خشم،*ترس در او پايدارتر از سنین گذشته است و چند دقيقه اي دوام مي*يابد. پرخاشگري و تعارض وي با ديگران بيشتر جنبه زباني و لفظي دارد دوست دارد در غم و شادي ديگران شريك باشد، مخصوص در ناراحتي با ديگران همدردي مي*كند و توقع دارد ديگران نيز چنين باشند. از معلم و كودكن همسن و سال خود تاثير مي گيرد و دوست دارد كه هيچوقت چيزهايي كه مونرد علاقه وي است به نظر نيافته و از ابن بابت نگراني ابراز مي*دارد، مخصوص اگر گروه يا دسته*اي مورد علاقه وي باشند به خطر افتادن آنها او را به خشم و اضطراب دچار مي*كند. از آينده نامعلوم و ناموفق مي*ترسد و دوست دارد بداند كه در آينده چه اتفاقي مي*افتد. به هنر علاقمند است و دوستدارد احساسات و عواطف شخص خود را بيان كند و معمولا سليقه ها وخلاقيت* وي در نقاشي و خط و كارهاي هنري مشخص شود.
كودك همراه با يك سلسه ظرفيتهاي بالاقوه بدنيا مي*آيد.خصوصيات جسماني مانند، رنگ مو و چشم ، ریخت بدني و شكل انسان، اساسا در هنگام بسته شدن نطفه تعيين مي شود. در پژوهشي كه با نوزدان، چند دقيقه پس از تولد آنان صورت گرفت،* از لحاظ خصوصياتي مانند ميزان فعاليت سازگاري با تغييرات محيط فراخنای توجه و خلق و خي كلي، تفاوت*هاي پايايي بين آنها مشاهده شد.
اين خصوصيات آغازين خلق و خو در بسياري از كودكان كه مدت بيست سال رشد آنان مورد مطالعه پيگيري قرار داشت،*پايدار مانده است در رشد و پرورش كودك سه عامل از همان ابتدا موثرند.
1) فطرت و غريزه: كه انسان در ميليون*ها سال موجوديت و سير تكامل خود، ساخته و ذخيره كرده است و از طريق ژنها و مطابق قوانين توراث به نوزاد منتقل مي*شود.
2) تجربيات: از كليه تجربيات انفرادي و ساده و پيچيده اي كه نوزاد از لحظه تولد، تا لحظه مرگ كسب خواهدكرد.
3) تعليم و تربيت: كه توسط آن قسمتي از نتايج فرهنگ و تمدن بشر به فرزند انسان منتقل مي*كند.
انسان از بدو تولد نه تنها احتياج مبرمي به نگهداري و حمايت بسيار دقيق دارد،*بلكه به آموزش و پرورمش طولاني نيازمند است.
تجربه نشان داده كه كودكاني چند روزه حتي مي*توانند به راحتي در استخر شنا كنند و حتي واكنش*هاي شعور آميز از خود بروز دهند.
بنابراين براي آنكه كودك خود را به بهترين شكل تربيت كنيم محيط اطرافش را به خوبي براي رشد و پرورش او مهيا كنيم و تا جاي ممكن از همه نظر پاك و منزه باشد.
در كودكستان، دبستان، مدرسه و ... و معلم و مربي وظيفه دارند متناسب با مقتضيات سني كودكان، عناصر اساسي فرهنگ را به آنان انتقال دهند و به كودك و نوجوان در ساختن منش و خلق و شخصيت خويش كمك كنند.
كودك چند هفته بعد از تولد شروع به تقليد مي*كند و از راه تقليد كارهاي بي شماري مي آموزد و خود را با موقعيت هاي گوناگون وفقمخي دهد اگر راههاي گوناگون را كه مردم برا ي اعمالشان انتخاب ميكنند زير نظر داشته باشيم ،*مشاهده مي كنيم كه تقريبا همه از الگوي عامي پيروي مي كنند، الگوهايي كه متختصصان مكانيزمهاي شعور نام نهادند.
اين مكانيزمها راههايي هستند كه شخصيت انسان بوسيله آنها در برابر عدم امنيت ، ترس يا اضطراب از خود دفاع مي*كند و فرقي ندارد كه اين مشكلات از تعارض دروني انسان ناشي شده است يا از سازگاي بين فرد و محيط.
 

*مینا*

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 12, 2013
ارسالی‌ها
3,063
پسندها
366
امتیازها
83
محل سکونت
زیر اسمون خدا
تخصص
ترانه سرا
دل نوشته
هر وقت دلت شکست خورده هاشو خودت جمع کن نزار هر نامردی منت دست زخمیشو روت بزاره
بهترین اخلاقم
بخشیدن
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه

اعتبار :

واملي كه بر رشد شخصيت اجتماعي كودك اثر دارد n شيوه*هاي پرورش كودك
n جايگاه سني كودكان در خانواده
n تك فرزندي
n تعداد اعضاي خانواده
n روابط فرزندان خانواده
n روابط پدر و مادر با فرزندان
چگونگي تشكيل و رشد شخصيت انسان
شخصيت عبارت از مجموعه**يي از صفات و خصوصيات مي*باشد كه فرد را از ديگران متمايز مي*سازد. پيرامون شخصيت انسان قرآن مباحث جالب و گسترده*يي دارد]، چنان كه انسان را موجود دوبعدي مي*داند يعني بعد مادي و معنوي كه اين دو بعد فرهنگ انسانيت و شخصيت اجتماعي او را در بستر تاريخ شكل مي*دهد و رشن مي*سازد . اينكه انسان از لحاظ اسلام چگونه خلق مي*شود؟ رگه*هاي شخصيتي او در جهان هستي چگونه خلق مي شود؟ روانشناسي مي*كوشد تا به اين پرسشها و هزاران پرسش پاسخ گويد. از لحظه*اي كه خداوند به فرشتگان خطاب مي*كند كه من مي خواهم جانشيني براي خود در زمين انتخاب و خلق كنم از اينجا فضيلت و برتري انسان در زمين روشن مي شود و بزرگي شخصيت و انديشه فرهنگي او در نظام هستي چهره درخشان و روشن به خود مي*گيرد . به گفته دانشمندي كه انسان در اين جهان آنقدر كوچك است مي*تواند آنقدر بزرگ شود كه جهان در برابرش كوچك شود كه در جهان معاصر عملا ما شاهد كوچك شدن جهان از لحاظ ارتباطات هستيم.
كه جهان را به صورت يك دهكده درآورده است. تشكيل شخصيت انسان در نخستين مرحله از زندگي در خانواده گذاشته مي*شود. اينكه كدام عوامل باعث رشد و تشكيل شخصيت انسان مي*شود و كدام است؟ و عواملي كه باعث رشد و تشكيل شخصيت انسان مي*شود عبارتند از:
1- نقش خانواده:
خانواده يك گروه كوچك اجتماعي كه شامل يك زوج و فرزندان مي*باشد و در خانه يكديگر زندگي مي*كنند. و خانواده، نماد فرهنگي اجتماعي و بهترين دانشگاه براي رشد شكل گيري شخصيت، آموزش و پرورش و تكوين هويت كودكان است. اگر فرهنگ خانواده مبتني بر عدالت آزادي مناسب، قانون و دموكراسي باشد و تمام نيازهاي رواني و حياتي آنان به نحو مطلبوب بر آورده شود آينده كودك هويت پر معني،*شخصيت اجتماعي،*حقوقي و سلوك هدفمند مي*باشد. خانواده شبيه يك ساختماني است كه نيازي به يك طراح و معمار ماهر دارد. چنانچه فرويد داشنمند و روانشناسي معتقد بود كه در نخستين روزهاي زندگي وقتي كودك كلمات من و تو را به زبان مي*آرود شخصيت او شكل مي*گيرد و از آن به بعد پيوسته در حال رشد مي*باشد. و شخصيت انسان از سه نوع فرآيند پويا و متعادل ساخته شده كه بعبارتی از نهاد من و فرامن مي*باشد او از همان لحظه به هويت خويش پي مي برد كه من كه هستم؟ به كجا آمدم؟ و چطور زندگي كنم؟ و داراي كدام ويژگيهاي حقوق ميباشم؟
خانواده بايد همواره در رعايت حقوق كودكان شان كه باعث رشد شخصيت اجتماعي و سياسي مي شود توجه نمايد.
بعضي از جنبه*هاي رعايت حقوق اطفال عبارت است از: پذيرش اعلام سرور،نوازش و برخورد خوب، برخورد خوش،*گوش دادن به او، قبلو عذاو،*به حساب آوردن ا و،*عدم تبعيض در خانواده احوال پرسي و احترام و توجه به او مي*باشد كه رعايت موارد فوق به كودكان نه تنها هويت مي*دهد بلكه موقفشخصيت او در جامعه آشكار مي*شود. كودكان زماني مي*توانند هويت انسان بودن خود را درك نمايد كه به حرفها و سخنان او به مهرباني و بدون تبعيض گوش داده و احترام به نام او را يك اصل و اسلامي و وجداني و حقوقي بداند. بنا گفته مي*توانيم كه تا زماني ما خانواده*ةاي تربيت يافته نداشته باشيم فرزندان تربيت يافته نداريم و خانواده نقش اساسي ر ا در تشكيل و رشد شخصيت كودكان دارد و فضاي عاطفي، اخلاق، تعليمي و تربيتي نقش اساسي را در رشد شخصيت كودكان دارد.
2- نقش اجتماعي:*
اجتماع گروهي از افرادي است كه بوسيله*اي يك فرهنگ و روابط پيشينه*اي تاريخي گرد هم آمده*اند. قدم دوم بعد از خانواده اجتماع بود. كه نقش اساسي را در رشد شخصيت،*آموزش و پرورش تكوين هويت انسانها دارد و جامعه*يي كه داراي شخصيت فكري است كه براي هر درد خود فكري داري و براي هر مشكل خود راهي مي*يابد در جهان معاصر موضوع شخصيت فكري انسان مطرح بحث است و جامعه شخصيت فري خود را از فكر مي*گيريد كه بر اساس دردها،* نيازها، مسايل سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ديني خود جامعه باشد جامعه*اي كه شخصيت فركي نداشته باشد، تعريف خود را هويت خود را، درد خود را با فكر ديگران بيان مي*آورد.
شخصيت فكري سلامتي جامعه و تمام نهادهاي آن را حفظ مي*كند. چرا يك جامعه يك جامعه اسير به اسارت فكري دچار شده و به شخصيت فكري نه مي*رسد؟ اسارت فكري نه تنها جامعه را با آزادي نه مي*رساند،*بلكه امكان رسيدن به شخصيت فكري و هويت انساني را نيز جامعه مي*گيرد. آياما توانسيم دردهاي گذشته و حال را تداوي كنيم؟ از اشتباهات گذشته چه درس را آموختيم؟ در جواب بايد گفت كه اشتباه هميشه مربوط به گذشته نيست و اما اين امتياز در زمان حال وجود دارد كه با بررسي كردن اشتباهات ديروزي، با مشكلات امروزي برخورد فكري معقول به عمل آمد. مي*تواند و اين امكاني است كه اشتباهات امروزي را به طور نسبتي كاهش داد. و تكامل بودن شخصيت هويت ما را رنگين تر مي*سازد. انسان در جامعه امروزي انساني داراي حقوق و آزاد بهاي و تساوي در برابر هم قرار دارند. بناء اجتماع و پيشرفته باعث رشد شخصيت و انديشه سالم شده و جلو تمام بحرانها را مي*گيرد.
3- نقش فرهنگ: فرهنگ عبارت از مجموعه از روشها و منشهاي فكري جامعه در مورد مسايل اجتماعي اقتصادي، و مذهبي است. به عقيده دانشمند فرهنگ، بيان كننده شخصيت يك جامعه است و جامعه*اي كه در مرحله*ايي از رشد شخصيت فكري و فرهنگي رسيده باشد مي*تواند درد خود را و خود را و حقوق خويش را بازخواست نموده و خواهان تساوي حقوق دور از تبعيضات در جامعه باشد . به همين علت است كه فرهنگ سالم در يك جامه باعث سلامتي رواني و رشد دهنده شخصيت فرهنگو سياسي مي*باشد. براي اينكه بدانيكه كه چرا يك جامعه خرافي است ؟
بايد خرافات در فرهنگ جامعه جستو گردد و فرهنگ خوني است كه در شاهرگهاي فكري و معنوي جامعه جريان دارد و جامعه انرژي لازم فكر و معنوي خود را از فرهنگ خود مي*گيرد. فرهنگ تنها بازتابي از سطح توليد اقتصادي جامعه نيست و فرهنگ نه تنها از اقتصاد بلكه از سياست، دين و مناسبات اجتماعي جامعه نيز متاثر شده و به نوبه خود به تمام آنها تاثر گذاشته.
آنچه جلو رشد شخصيت انسان را در جامعه مي*گيرد اسارت فكري، فقر فرهنگي،*خشونت و آسيبهاي رواني مي*باشد و فرهنگ سالم بيان كننده شخصيت يك جامعه مي*باشد. بنا بر اين اگر بخواهيم افراد جامعه ما در مرحله از رشد شخصيت و تكامل برسد، بايد خانواده، اجتماع منحيث يك نهاد فرهنگي و اجتماعي در جهت رشد، آموزش و پرورش ،*شكل گيري شخصيت از آغاز زندگي آنان تلاش نمايد. تا افراد آينده كه از درون جامعه برمي*خيزد يك شخصيت سالم داشته و بتواند از طريق انديشه*هاي سالم كه در محيط امن و محفوظ رشد يافته و جامعه را به سوي آزادي، دموكراسي،
عدالت و وحدت برساند.
هر انسان در قبال جامعه خويش مسئوليت دارد كه جلو تمام بحرانهاي رواني، اجتماعي و فرهنگي و اخلاقي را بگيرد و خانواده جامعه و فرهنگ نقش اساسي را در رشد شخصيت آموزش و پرورش و شكل گيري شخصيت و تكوين هويت انسانها دارد.
 

*مینا*

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 12, 2013
ارسالی‌ها
3,063
پسندها
366
امتیازها
83
محل سکونت
زیر اسمون خدا
تخصص
ترانه سرا
دل نوشته
هر وقت دلت شکست خورده هاشو خودت جمع کن نزار هر نامردی منت دست زخمیشو روت بزاره
بهترین اخلاقم
بخشیدن
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه

اعتبار :

دوران نوباوگی(6 تا 12 سالگی)

دوره دوم از شش سالگی شروع می شود و تا قبل از یازده، دوازده سالگی ادامه دارد. ابتدای این دوره با ورود به مدرسه آغاز می شود. ورود به مدرسه و کلاس کودک را آماده می سازد تا به سرعت تغییراتی در نگرش ها و ارزشها و رفتارهای خود ایجاد کند. کودک در انتهای این دوره به تدریج با تغییرات جسمانی و روانی مهمی روبرو می شود این تغییرات نگرشها و رفتارهای کودک را به نحوی تغییر می دهد.
رشد بدنی
این دوره از نظر رشد جسمی آرام و نسبتا یکنواخت است. مهمترین تغییرات جسمانی در دوره کودکی دوم به شرح زیر است:
قد: افزایش قد متوسط در این دوره بین 5 تا 8 سانتیمتر است. بلندی قد دختر 11 ساله 147 سانتیمتر است و بلندی قد یک پسر متوسط در همین سن تقرببا همین اندازه تا حدودای کمتر است.
وزن: در این دوره وزن در مقایسه با قد بیشتر افزایش پیدا می کند. افزایش سالانه بین 1.5 تا 2.5 کیلوگرم است. وزن دختر 11 ساله متوسط 40 کیلوگرم و پسر 11 ساله حدود 39 کیلوگرم است.
تناسب بدن: در این دوره اگرچه سر هنوز نسبت به سایر اعزای بدن بزرگتر است بسیاری از بی تناسبی ها که در دوره قبل وجود داشت از بین می رود. زیرا دهان و آرواره بزرگتر، پیشانی پهن تر و لبها بزرگتر می شود و بینی هم در اندازه و هم در ترکیب وضع بهتری پیدا می کند. تنه در این دوره درازتر و باریکتر، گردن قوی تر ، سینه و شکم پهن تر، بازوها و ساق ها دراز تر و دست ها و پاها به آرامی و به مقدار کمی بزرگتر می شود.
اندازه چربی و عضله: در دوره کودکی دوم بافت چربی سریعتر از بافت ماهیچه ای رشد می کند در حالیکه در ابتدای بلوغ بافت ماهیچه ای از جهش رشد فراوانی برخوردار می شوند. رشد چربی و ماهیچه بستگی به ساختمان بدنی دارد. روشن است در کودکانی که ساختمان بدنی آندومورفیک دارند رشد چربی بیش از رشد ماهیچه است در حالیکه کودکان دارای ساختمان بدنی فرومورفیک عکس این قضیه صادق است و در کودکانی که ساختمان بدنی اکتومورفی دارند رشد چربی و ماهیچه بر یکدیگر برتری ندارند و به همین دلیل کودکان استخوانی و لاغر به نظر می آیند.
عوامل زیر عمده ترین دلایل تفاوتهای کودکان در رشد جسمانی است:
1. ساختمان بدنی: ساختمان بدنی کودکان در این دوره بر رشد وزن و قد آنها اثر می گذارد. کودکان دارای ساختمان بدنی اکتومورف که بدنی باریک و دراز دارند از کودکان دارای ساختمان بدنی فرومورف کم وزن ترند. به طور کلی کودکانی که ساختمان بدنی فرومورف دارند در مقایسه با کودکان دارای ساختمان بدنی اکتومورف یا اندومورف از سرعت رشد بیشتری برخوردارند و زودتر به سن بلوغ می رسند.
2. تغذیه و بهداشت: بهداشت و تغذیه مناسب از جمله عوامل مهم رشد جسمانی و روانی کودک به شمار می آیدکودکانی که تغذیه و بهداشت بهتری دارند در مقایسه با کودکانی که از تغذیه و بهداشت ضعیف تری برخوردارند سال به سال رشد بهتری می یابند. کودکانی که در طول سالهای اولیه زندگی از بیماری های مختلف، مصون و محفوظ مانده اند، نسبت به کودکانی که در این سالها دچار انواع بیماریهای دوره کودکی شده اند رشد بیشتری خواهند داشت.
3. فشارهای عاطفی: تنش های هیجانی نیز تاثیر نامطلوبی بر رشد جسمانی دارد. کودکان آرام که تنش های هیجانی و عاطفی ندارند در مقایسه با کودکانی که دارای آشفتگی و تنش های هیجانی هستند از رشد بیشتر برخوردارند. تنش های هیجانی بر رشد وزن بیش از رشد قد تاثیر دارند.
4. هوش: باهوش در مقایسه با کودکانی که به لحاظ هوشی در حد متوسط یا پایین تر از متوسط هستند آمادگی بیشتری برای بلند قدتر شدن و سنگین وزن تر شدن از خود نشان می دهند. اگر چه نمیتوان تاثیر عوامل محیطی و تربیتی را نیز نادیده گرفت.
5. تفاوت های جنسی: تفاوت های جنسی که در رشد جسمانی سالهای اولیه کودکی کمتر مطرح بود در این دوره دخالت بیشتری می کند. چون پسران در مقایسه با دختران رشد ناگهانی دوره بلوغ خود را معمولا دیرتر شروع می کنند تا زمانیکه به بلوغ جسمی برسد تا حدودی هم از نظر قد و هم از نظروزن از رشد کمتری برخوردارند. دندانهای دایمی در دختران تا حدودی زودتر از پسران درمی آید در حالیکه سر و صورت پسران در مقایسه با دختران بیشتر رشد می کند.
مهمترین ویژگی های شناختی کودکان در این دوره به شرح زیر است:
الف) مفهوم نگهداری ذهنی: در این دوره زمینه روانی و شناختی فرد ظرفیت جدیدی پیدا می کند که تثبیت کمیت یا نگهداری ذهنی است اگر تا قبل از دوره ی خصوصیات و مشخصات اشیاء ( اعم از فیزیکی و هندسی) برای او وضع ثابتی نداشتند در این دوره کودک بر اساس عملیات منطقی عینی به دنیای خارج ثبات و دوام بخشیده و ملاکهای ثابتی در ساخت فکری او به وجود می آید. بنابراین منظور از نگهداری ذهنی این است که اگر ظاهر اشیاء خارجی تغییر کند وضع آنها در ذهن کودک ثابت می ماند و او چنین تشخیص می دهد که این اشیاء به ظاهر تغییر کرده، همان اشیاء سابق هستند. نگهداری و تثبیت ذهنی، تابع مسئله ی مهم بازگشت پذیری است. بازگشت پذیری به این معنی است که در هر عملی امکان بازگشت به نقطه شروع است. مثلا زمانیکه خمیر پهنی را به شکل خمیر گرد در بیاوریم کودک با استفاده از مفموم بازگشت پذیری این توانایی را دارد که آن را به شکل اول خود تصور کند و دریابد که آنها از لحاظ مقدار یکی هستند و فرقی نکرده اند.
استدلالهایی که کودک در زمینه نگهداری به کار می بندد:
1. استدلال به صورت این همانی
یعنی یک چیز همان است که بود نه چیزی به آن افزوده شده و نه چیزی از آن کم شده است.
2. استدلال به صورت عمل عکس
به این معنی که کودک خمیر را به صورت اول در بیاورد و تغییری نکرده است.
3. استدلال به صورت جبران
مثلا کودک دو خط هم اندازه ای که دقیقا روبرو هم نیستند را برابر تشخیص می دهد و می گوید بلندی یک طرف کوتاهی طرف دیگر را جبران می کند. هر سه نوع استدلال متضمن مساله ی بازگشت پذیری است. و این وضعیت در واقع نگهداری ذهنی نسبت به واقعیات محیط را در کودک به وجود می آورد.
انواع نگهداری یا جنبه های مختلف نگهداری ذهنی:مفاهیم نگهداری ذهنی جنبه های مختلف از اشیاءرا در برمیگیرد. این مفاهیم ترتیب عبارتند از :مفاهیم نگهداری ذهنی ماده، وزن و حجم، : براساس مطالعات پیاژه، کودک در حدود هفت هشت سالگی فقط بقای کمیت ماده ی اشیاء را قبول دارد اما هنوز فکر می کند که صفات دیگر آن تغییر کرده است. در حدود 9 سالگی به بقای وزن نیز معتقد می شوند ولی هنوز بقای حجم را قبول ندارند. در حدود 11 سالگی به ایم مساله نیز اعتقاد پیدا می کنند همچنین بعد از حدود 7 سالگی به ترتیب خیلی از اصول دیگر مربوط به نگهداری کمیت ها بوجود می آیند مانند عدد، نگهداری طول، نگهداری سطح به نشانه ی رشد تفکر کودک در این دوره است.
1. نگهداری ذهنی ماده،وزن و حجم
دو لیوان مشابه با ابعاد یکسان را که هر دو از آب پر شده به کودک نشان می دهند. دو حبه قند را در یکی از لیوان ها می اندازند و قبلا از او می پرسند آیا سطح آب بالاتر خواهد آمد یا نه. بعد از اینکه قندها در آب فرو رفتند سطح جدید آب در لیوان را ملاحظه کرده، 2 لیوان را وزن می کند به طوری که کودک ببیند لیوانی که در آن قند ریخته اند از لیوان دیگر سنگین تر است. سپس از کودک سئوالاتی می پرسند.
- آیا قند آب شده چیزی از آن در آب (ماده آن) باقی ماند؟
کودکان کمتر از 7 سال منکر هر نوع بقای قند محلول هستند و طبعا بقای وزن و حجم آن را نیز قبول ندارند. از نظر آنها حل شدن در آب مستلزم نابودی کامل و محو شدن قند است. از نظر کودکان طعم شیرین آب نیز بعد از چند ساعت یا چند روز از بین می رود. در هفت سالگی کودک فکر می کند که قند محلول هنوز در آب باقی مانده است یعنی اینکه ماده حفظ می شود در این مرحله حل شدن قند بصورت تبدیل آن به آب شیرین یا دانه های ریز و مخلوط شدن با آب و یا بصورت های حبابهای نامرئی در آمدن توجیه می شود یعنی کودک در این مرحله تغییر شکل ماده را می پذیرد.
- آیا وزن لیوان حاوی قند همانطور سنگین تر باقی خواهد ماند یا بعد از آنکه قند در آن حل شد دوباره مساوی با وزن لیوانی خواهد شد که آب خالص و بدون قند دارد؟
از نظر کودک قند محلول نه وزن دارد و نه حجم. کودک منتظر است بعد از حل شدن قند در آب، وزن آن از بین رفته، سطحش نیز به صورت اول پایین بیاید. در مرحله ی بعدی که حدود 9 سالگی ظاهر می شود کودک در مورد ماده همان استدلال را بکار می برد. اما به یک پیشرفت اساسی دیگر هم رسیده است. به عقیده او هر یک از دانه های ریز قند یا حباب های نامرئی دارای وزن هستند و وقتی همه وزنهای این دانه ها یا حباب های کوچک به یکدیگر اضافه می شوند دوباره همان وزن حبه قندهایی که در آب حل شده اند بدست می آید.
- آیا سطح آب دوباره پایین می آید به طوری که مساوی با دیگری شود یا همان اندازه که هست(حجم آن) باقی خواهد ماند؟
در حدود 11 تا 12 سالگی کودک بالاخره الگوی توجیهی خود را به حجم نیز گسترش می دهد و اعلام می دارد که هر کدام از حبابهای کوچک یا دانه های ریز، جای کوچکی را اشغال می کند و مجموع این جاهای کوچک مساوی با جای قند است که در آب حل شده است به نحوی که دیگر آب در لیوان پایین نخواهد آمد.
2. نگهداری ذهنی عدد:
برای بررسی نگهداری ذهنی عدد ابتدا هفت گلدان یا ظرف مشابه را در یک ردیف قرار داده یک دسته گل در نزدیکی آنها قرار می دهیم سپس از کودک می خواهیم که در هر گلدان یک گل بگذارد سپس گلها را از گلدانها برداشته در یک دسته قرار می دهیم و از کودک سئوال می کنیم آیا هنوز گلها و گلدانها همان تعداد است. آیا تعداد گلها بیشتر شده یا برعکس
کودکان 4 تا 5 سال اغلب نمیتوانند بین گلها و گلدان مقابله یک به یک برقرار کنند آنها گلها را در پایین ردیف گلها طوری قرار می دهند که آخرین گل در برابر آخرین گلدان قرار می گیرد. کودکان 5 تا 7 سال می توانند مقابله یک به یک را انجام دهند به طوری که ردیف گلدانها از نظر تعداد با ردیف گلها برابر است ولی اگر گلدانها از نظر تعداد با ردیف گلها برابر است ولی اگر گلها بصورت دسته درآید کودک معمولا خواهد گفت که تعداد گلدانها بیشتر است. کودک از 7 سالگی به بعد معمولا به سرعت و به درستی جواب های مساله را به دست می آورد. انها درک می کنند که اگر اشیاء پخش یا جمع باشند تعداد آنها تغییری نمی کند.
 

*مینا*

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 12, 2013
ارسالی‌ها
3,063
پسندها
366
امتیازها
83
محل سکونت
زیر اسمون خدا
تخصص
ترانه سرا
دل نوشته
هر وقت دلت شکست خورده هاشو خودت جمع کن نزار هر نامردی منت دست زخمیشو روت بزاره
بهترین اخلاقم
بخشیدن
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه

اعتبار :

3. نگهداری ذهنی طول:
به کودک 2 قطعه چوب یا مداد کاملا یکسان نشان می دهیم. ابتدا از کودک سئوال می شود که آیا چوبها هم طول هستند یا یکی از آنها درازتر است. زمانیکه او اطمینان حاصل کرد که آنها یک اندازه هستند یکی از چوبها به نسبت بالا یا پایین برده می شود. از کودک سئوال پرسیده می شود آیا هنوز چوبها هم طول و هم اندازه هستند یا یکی درازتر است. کدامیک چرا؟
قبل از هفت سالگی کودک اغلب چنین فکر می کند که طول یک چیز نسبت به چیز دیگر هنگامی که حرکت می کند تغییر می کند. بنابراین می گوید قطعه چوبی که بالاتر رفته بلندتر است ولی در مرحله بعد از هفت سالگی به سهولت در می یابد که قطعه چوبها یک اندازه باقی می مانند. کودکان با استفاده از استدلال این همانی و جبران اندازه چوب را با وجود تغییر ظاهری یکسان می بینند.
4. نگهداری ذهنی سطح:
با نشان دادن دو مستطیل مقوایی از کودک سئوال می کنند که آیا آنها هم اندازه هستند یا یکی بزرگتر است. هنگامی که او قبول کرد که آنها هم اندازه هستند مستطیلی که از دو مثلث تشکیل شده است به شکل یک مثلث تغییر داده می شود و سئوال بالا تکرار می شود.
ب) طبقه بندی
طبقه بندی منطق جز به کل است که در این دوره به سهولت در کودک یافت می شود . این توانایی به کودک امکان می دهد که اجزا را در کل داخل سازد یا برعکس اجزا را از کل جدا کند. شکل ساده منطق جز و کل را می توان بصورت دوایر متفاوت هم مرکز که غالبا برای طبقه بندی جانوران و گیاهان به کار می رود نشان داد. در دوره کودکی اول این نوع طبقه بندی وجود ندارد زیرا به کار بردن منطق جز و کل ممکن نیست مثلا اگر اشیایی به شکلها و رنگهای گوناگون داشته باشیم کودک قادر به طبقه بندی آنها نیست فقط آنها را به شکل توده هایی طبقه بندی می کند یعنی او تابع شکل فضایی مجموعه ای است که با این اشیاء تشکیل داده است. هنوز نمی توان منطقی در آن مشاهده کرد اما در دوره دوم کودکی کودک اشیاء مختلف را بر حسب شکل یا رنگ براحتی طبقه بندی می کند و از نوعی منطق که به آن منطق عملیاتی می گویند استفاده می کند.
انواع طبقه بندی :
کودک در این دوره می تواند اشیاء را به شیوه های مختلف طبقه بندی کند. شکل، رنگ و اندازه از عمومی ترین راه های طبقه بندی کودکان است البته کودکان قادرند مجموعه ای از این سه را نیز به کار ببرند و بر اساس کاربرد، جنس و ... به طبقه بندی اشیاء بپردازند. بدیهی است که هرچه سن کودکان افزایش پیدا کند شیوه های طبقه بندی آنها متنوع تر می شود.
انواع طبقه بندی: براساس شکل- براساس اندازه- براساس رنگ- طبقه بندی چندگانه
ج) ترتیب یا ردیف کردن
کودک در این دوره با تغییر شناختی دیگری به نام ترتیب یا ردیف کردن روبرو می شود. هنگامی که عمل ترتیب یا ردیف کردن را بیان می کنیم از منطق روابط در کودک صحبت می کنیم پایه و ریشه ردیف کردن یا ترتیب در دوره حسی – حرکتی قرار دارد.
در آغاز هفت سالگی کودک قادر می شود که اشیاء را به ترتیب از کوچک به بزرگ ردیف کند و این پیشرفت به علت بروز بازگشت پذیری است. این منطق عینی است یعنی شکل و محتوا را از هم جدا شده اند و به کار بستن این منطق در شرایط عینی امکانپذیر است.
پیاژه بین ردیف کردن و طبقه بندی کردن در تفکر منطقی فرق می گذارد. در عین آنکه دو عمل بسیار به هم نزدیکند و تقریبا در یک زمان برای کودک به وجود می آیند. ردیف کردن منطق روابط و آمادگی کودک را برای کار با عدد نیز شامل می شود زیرا اعداد نیز باید به ترتیب قرار داده شده یا ردیف شوند. در درک اعداد نیز مساله بازگشت پذیری و منطق جز و کل دخالت دارد کودک زیر هفت سال اعداد را به کار می برد ولی هنوز روابط بین اعداد و قانون ترتیبی آن را به طور منطقی درنیافته است. همانطور که وقتی از کودک خواسته می شود که مثلا اعداد را از ده به یک بشمارد نمی توتند یا قادر نیست که جمع و تفریق را که لازمه همین توانایی ترتیب یا ردیف کردن است انجام دهد. کودک در این دوره به چنین توانایی های شناختی دست پیدا می کند.

د) مفهوم زمان و مکان
مفهوم مکان یا فضا در کودکان بسیار زود ظاهر می شود. کودکان بسیار زود از جای اشیاء و وسعت و فاصله آن تصوری به دست می آورند. دست زدن به اشیاء و راه رفتن و تمرین حواس به یاری اصطلاحات خاصی مانند چپ و راست- بالا و پایین و مانند آن وضع اشیاء را در فضا روشنتر می سازد. در دوره دوم کودکی، کودک به تدریج آماده می شود که مفهوم مکان را بسیار گسترده تر از دوره قبل و فراتر از صورت محسوس آن درک کند.
اگرچه در این دوره درک کودک از مکان نزدیک و محسوس فراتر می رود درک از امکان هنوز عینی است و او برای درک مکانهای دور نیازمند به تصاویر عینی است.
مفهوم زمان به مفهوم مکان وابسته است اما تحول این مفهوم در ذهن کودک قبل از هفت سالگی است. کودک در این مرحله مفهوم زمان را به صورت یک جریان مستمر تلقی نمی کند او فکر می کند که آدمهای مسن تر در یک سن باقی می مانند بنابراین مادر و مادربزرگ هم سن هستند. ممکن است چنین درکی از زمان و سالهای هشت نه سالگی در کودک وجود داشته باشد اما کودک بعد از هشت، نه سالگی مفهوم توالی وقایع را در زمان درک می کند که چون زودتر متولد شده پس بزرگتر است یا برعکس چون بزرگتر است زودتر متولد شده. همچنین او مفهوم استمرار یا بقای تفاوتهای سنی را درک می کند یعنی اگر من 5 سال بزرگتر هستم همیشه 5 سال بزرگتر خواهم بود. همچنین کودک از نه تا ده سالگی به بعد می تواند مفهوم زمان را مستقل از فاصله و مکان دریابد.
 

*مینا*

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 12, 2013
ارسالی‌ها
3,063
پسندها
366
امتیازها
83
محل سکونت
زیر اسمون خدا
تخصص
ترانه سرا
دل نوشته
هر وقت دلت شکست خورده هاشو خودت جمع کن نزار هر نامردی منت دست زخمیشو روت بزاره
بهترین اخلاقم
بخشیدن
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه

اعتبار :

دوران نوجوانی هم از نظر نو جوانان و هم از نظر والدین از قدیم ، دورانی دشوارتر از سالهای کودکی قلمداد شده است.دوره نوجوانی مرحله پر کشمکش و گاه دشواری در زندگی است.چرا چنین است؟اولین و آشکار ترین پاسخ این است که نوجوانی و بخصوص سال های اول نوجوانی قبل از هر چیز دوران تغییرات جسمانی،جنسی،روانی و شناختی و نیز تغییر در الزامات اجتماعی است.این ناعادلانه است که درست در زمانی که نوجوان با سرعت بی سابقه بلوغ جسمانی را می گذراند،اجتماع از او می خواهد که مستقل باشد،روابطش را با همسالان و بزرگسالان تغییر دهد و سازگاری جنسی و آمادگی شغلی داشته باشد. نوجوان علاوه بر کنار آمدن با همه این تغییرات رشدی باید بکوشد تا هویتی برای خود کسب کند-پاسخی شخصی برای این سوال قدیمی بیابد که «من کیستم؟»
نوجوانی،زمان بهینه برای شکل دهی هویت،احساس و مفهومی از خود است که هم تاریخچه گذشته فرد و هم ظرفیت های مورد نیاز برای سلامت روان شناختی در بزرگسالی را به هم در آمیزد.
رشد جسمی و سریع و وسیع،تغییرات در انتظاراتی که دیگران از رفتار نوجوان و اهداف آینده دارند و تغییر ظرفیت ها برای استدلال در مورد دنیای اشیاء،رویدادها،افراد و روابط اطلاعات بیشتر و متنوّع تری را در مورد حال و آینده فراهم می آورد.
نوجوانی،مترادف است با روابط همسال. همسالان زمان بیشتری را صرف بودن با یکدیگر می کنند تا با بودن هر گروه دیگری،از جمله با خانواده های خود همسالان و چه در روابط یک به یک در رشد طبیعی نوجوانان اهمیت دارند.که این ارتباط با همسال یک نوع پذیرش اجتماعی محسوب می شود،که این پذیرش اجتماعی،یک عنصر مهم در روابط گروه است و پذیرش عبارت است از: سطح تفاهم بین فردی،توسط شخص نوجوان.
سه ویژگی تفکر نوجوان درباره اشخاص،روابط و موقعیت ها مخصوصاً برای رشد طی این دوره(12تا18سالگی)مهم است.رشد نوجوان به دلیل فرصت ها ، خواسته ها و محدودیت های تجربه شده بوسیله آنان متفاوت است.قسمتی از این تفاوتها مربوط به تفاوتهای جنسی است و برخی نیز به تفاوتهای فرهنگی و قومی مربوط می شود.
رشد جسمانی در دوره نوجوانی: دوران نوجوانی در جوامع ساده تر کوتاه و در جوامع پیشرفته صنعتی طولانی تر است. شروع آن ممکن شامل تغییرات ناگهانی در الزامات و انتظارات اجتماعی و یا انتقالی تدریجی از نقشهای گذشته باشد. با وجود چنین تنوعاتی،یکی از جنبه های نوجوانی همگانی است و آن را از مراحل قبلی مجزا می کند : تغییرات جسمانی و روانی بلوغ که از آغار این دوره نمایان می شود.
اوج رشد در پسر بطور متوسط در سن13سالگی است و اوج رشد دختران دو سال جلوتر و در سن 11 سالگی است. شکلی که بعداً به خود خواهند گرفت در دختر و پسر،تغییر در قد و وزن با تغیر در تناسب بدن همراه است. ابتدا سر و پنجه های دست و پا به اندازه بزرگسالان می رسد. دست و پا سریعتر از تنه رشد می کند و تنه بعد از همه اینها کامل می شود و تفاوتهای جنسیتی در شکل بدن نیز در دوران اولیه نوجوانی بیشتر می شود.
رشد عقلی نوجوانان
تواناییهای شناختی نوجوانان نیز هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی در سالهای نوجوانی به رشد خود ادامه می دهد.
کمی است،از این نظر که نوجوانان تکالیف ذهنی را در مقایسه با سالهای کودکی سریعتر، راحت تر و با کارایی بیشتر انجام می دهند.
کیفی است، از این نظر که در فرآیندهای نهفته عقلی نوجوانان که برای تشریح و استدلال درباره مسائل به کار می رود، تغییرات مهمی به وجود می آید.
نوجوانان در مقایسه با کودکان از تمایز بین صرف ادراک چیزی و انباشتن آن در حافظه آگاهترند. در ضمن،آنان برای کمک به حافظه خود از روشهای پیچیده تری استفاده می کنند.
آنان بیشتر از کودکان آینده نگرند و بیشتر دارای حسی هستند،مثل:آگاهی از زندگی شامل پیش بینی،فرمول بندی و یافتن راه حلهای برای بعضی از مسائل است.مسائلی از قبیل: برنامه ریزی بودجه خانوادگی یا پیش بینی انگیزه ها و رفتار احتمالی دیگران.
بسیاری دیگر از جنبه های رشد نوجوانی نیز به پیشرفتهای شناختی در این دورن بستگی دارد.تغییراتی در ماهیت روابط بین والدین و فرزند،بروز خصوصیات شخصیتی،برنامه ریزی آینده تحصیلی و اهداف شغلی،توجه به مسائل سیاسی،اجتماعی و ارزشهای شخصی و حتی ایجاد حس هویت شخصی،همگی به شدت تحت تأثیر تغیرات شناختی است،که این نوجوانان در این سن اجتماعی شدن لازم دارند و همچنین استقلال.غالب مطالعات نشان میدهد که در دوران پیش از نوجوانی و در اوایل نوجوانی نیاز به همنوایی با همسالان زیاد می شود.( 9 یا 10 سالگی تا 12 یا 14 سالگی )
و از اواسط دوران نوجوانی تا اواخر آن از میزان آن کاسته می شود.( 14 یا 15 سالگی به بعد ).اوایل نوجوانی زمانی آغاز میشود که فرد از نظر جنسی به بلوغ می رسد و سرعت رشد جسمانی زیاد است و معمولاً 11 تا حدود 14 سالگی را شامل می شود.اواسط نوجوانی دربرگیرنده سنین 14 تا 18 سالگی است،که در این دوره تغییرات بلوغی تقریباً کامل می شود.
نوجوانی دوره آشفتگی و طغیان است و نوجوانان،غیر قابل پیش بینی،چالاک و معذب هستند زیرا تغییرات جسمانی بلوغ خواسته های جسمی را افزایش میدهد. در این دوره کوجه فرد به دوستان و همسالان غیر همجنس معطوف می شود . دوره نوجوانی به عنوان یک دوره مشخص و متمایز در رشد انسان مطرح شده است.رشد در دوره نوجوانی در برگیرنده تعامل بین عوامل زیستی، اجتماعی و تغییرات شناختی در فرد ، تقاضا ، محدودیت ها و مزایادر محیط آنهاست. بت رشد بدنی و ئهنی ، نوجوان در محیط های مخطلف قرار می گیرند و زمان بیشتری را با همسالان و مدت زمان محدودتری را با افراد خانوادهصرف می کنند و از گستره وسیع تری از تاثیرات اجتماعی برخوردار می شوند.دوره نوجوانی ، نه تنها به عنوان یک دوره متمایز رشد ، بلکه در عین حال به عنوان دورهایدر دامنه زندگی باید مورد توجه قرار گیرد. در این دوره ، توانایی بالقوه مهمی برای تفکر صوری رشد می کند. بر خلاف خصوصیات تفکر در دوران کودکی ، تفکر نوجوان در این سن ، (12 تا 18) شامل توانایی بیشتری برای اندیشیدن در مورد احتمالات ، فکر کردن از طریق فرضیه ها ، آینده نکری ، اندیشیدن در مورد افکارخود و اندیشیدن در مورد چشم و اندازهای دیگران است.

اراده و اختیار
تمایز
تداوم
خودروانی
خود اجتماعی
خود فعال
خود فیزیکی
روابط جمعی و تامل با دیگران روی خود اثر می گزارند.

بر مبنای یگانه بودن ترکیب و ویژگه های فیزیکی و روانی
بر مبنای قضاوت دیگران و اینکه آنان فردیت او را در طی زمان قبول دارند
حساسیت اجتماعی ، تواناییهای ارتباطی و دیگر مهارت های روانی اجتماعی
ویژگیهای شخصیت اجتماعی
استناد به فعالیت های که بر مقبولیت اجتماعی یا تعملهای بین فردی اثر میگذارد.
اسناد فیزیکی و بدنی که موجب جذابیت و کشش در زمینه اجتماعی و روابط بین فردی می شود

توانایی شناسایی تعارض بین دو خصوصیت، ابتدا در سنین 14 تا 15 سالگی ظاهر می شود.در سنین 17 تا 18 سالگی، نوجوان قادر به یکپارچه کردن اینگونه ناهماهنگی در درون خود است.
در این دوره، نوجوانان،آنچه پیش از همه تحت تأثیر گروه همسالان قرار می گیرند،اموری است که بیشتر به ظاهر مربوطند،مثل پوشش، شیوه آرایش مو و فعالیت های اوقات فراغت در مورد موضوعات اساسی اخلاقی، اهداف و آرزوهای شغلی و تحصیلی و لزوم خویشتن داری، نوعآً هم عقیده اند.برای مثال در این مورد از پژوهشها،تنها موردی که نوجوانان به عنوان شدیدترین تأثیر از گروه همسالان ذکر کرده بودند میزان کارایی در مدرسه و اتمام تحصیلات بود،چیزی که مسلماً خواسته والدین نیز هست.از دید نوجوانان تأثیر همسالان بر ماندن در مدرسه و همراهی با آنها خیلی فراگیرتر از تأثیر آنها در رفتارهای ضّد اجتماعی و خانمان سوز بوده است.بطور کلی،تعارض والدین با گروه همسالان خیلی کمتر از همسویی آنها است.با وجود این تأثیرات ضد اجتماعی در برخی مدارس و جوامع از شدت بیشتری برخوردار است و نوجوانان از جهت احتمال همنوایی یا تقلید از همسالان با هم متفاوتند.
دوره نوجوانی به دوره گذار از کودکی به بزرگسالی اطلاق میشود.این دوره،مرزهای سنّی مشخصی ندارد،اما تقریباً از 12 سالگی آغاز میشود و تا آخرین سالهای دهه دوم زندگی یعنی تا رسیدن به رشد جسمانی کم و بیش کامل،ادامه میابد،کی در این دوره،نوجوان به بلوغ جنسی میرسد و هویت فردی خود را از هویت خانوادگی بنا می نهد.
 
بالا پایین