داغ امام عسـکری ... شهادت امام عسکری علیه السلام تسلیت باد۩
شهادت مظلومانه يازدهمين پيشواي شيعيان جهان ؛ حضرت امام حسن عسكری عليه السلام را به پيشگاه فرزند غائبشان ؛ امام عصر؛حضرت مهدي صاحب الزمان عجل الله تعالي ظهوره وشيعيان آن امام همام تسلیت عرض مي كنيم
شهادت، عشق است
فرزند غایبش را سر سلامت بگویید و باران اشکتان را در بی شکیبی انتظار، بهانه سازید . . .
تو ضعف می کنی پسرت گریه می کند
مهدی رسیده و به برت گریه می کند خاکی شده است موی سرت گریه می کند این ظرف آب بر جگرت گریه می کند بر روی دامن پسرت دست و پا مزن اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن آقا سلام بر تو و دریای تشنه ات این کاسه می خورد روی لب های تشنه ات یاد حسین می دمد از نای تشنه ات دادی سلام بر لب بابای تشنه ات خونابه گرچه از دهنت ریخته شده آلاله روی پیرهنت ریخته شده شکرخدا که لعل لبت خیزران نخورد شکرخدا که روی گلویت سنان نخورد چکمه به روی پیکر تو بی امان نخورد سر نیزه ای نیامد و روی دهان نخورد شکرخدا که تو کفنی داشتی حسن بر جسم خویش پیرهنی داشتی حسن
امام حسن عسکري (ع) در سال 232هجري در مدينه چشم به جهان گشود. مادر والا گهرش سوسن يا سليل زني لايق و صاحب فضيلت و در پرورش فرزند نهايت مراقبت را داشت، تا حجت حق را آن چنان که شايسته است پرورش دهد.
اين زن پرهيزگار در سفري که امام عسکري (ع) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنيا رحلت کرد. کنيه آن حضرت ابامحمد بود.
صورت و سيرت امام حسن عسکري (ع) امام يازدهم صورتي گندمگون و بدني در حد اعتدال داشت. ابروهاي سياه کماني، چشماني درشت و پيشاني گشاده داشت. دندانها درشت و بسيار سفيد بود. خالي بر گونه راست داشت.
امام حسن عسکري (ع) بياني شيرين و جذاب و شخصيتي الهي باشکوه و وقار و مفسري بي نظير براي قرآن مجيد بود. راه مستقيم عترت و شيوه صحيح تفسير قرآن را به مردم و به ويژه براي اصحاب بزرگوارش - در ايام عمر کوتاه خود - روشن کرد.
دوران امامت
به طور کلي دوران عمر 29ساله امام حسن عسکري (ع) به سه دوره تقسيم مي گردد:
دوره اول 13سال است که زندگي آن حضرت در مدينه گذشت.
دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت.
دوره سوم نزديک 6 سال امامت آن حضرت مي باشد.
مهدي اي روشني ديده کجائي پسرم
اي به درياي الهي تو يگانه گهرم
تو بيا در برم اين لحظه ي آخر بنشين
تا که از زهر جفا پاره ببيني جگرم
آتش معتمد آن گونه زده شعله به جان
که ز سوز شرر و سوختنش با خبرم
يک وقت چشمش باز کرد امام حسن عسکري (ع) ديد ميوه ي دلش مهدي کنارش دارد اشک مي ريزد . امّا يا امام عسکري شما چشم باز کردي ميوه ي دلت را ديدي امّا لا يوم کيومک يا اباعبدالله ، قربان حسين بروم وقتي ميان گودال قتلگاه چشمش باز کرد ديد قاتل روي سينه اش نشسته با شمشير بالاي سرش ايستاده است .