Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

*** کفن دزد ***

اطلاعات موضوع

Kategori Adı داستان و حکایت
Konu Başlığı *** کفن دزد ***
نویسنده موضوع عزیز بابایی
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan عزیز بابایی

عزیز بابایی

ناظم انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Jul 22, 2013
ارسالی‌ها
1,421
پسندها
1,851
امتیازها
113
محل سکونت
البرز
تخصص
شاد کردن دوستان
دل نوشته
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
بهترین اخلاقم
شاد بودن و شاد کردن
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

کفن دزد
آورده اند که کفن دزدی در بستر مرگ افتاده بود،پسر خویش را فراخواند، پسر به نزد پدر رفت گفت ای پدر امرت چیست ؟پدر گفت ،پسرم من تمام عمر به کفن دزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی بدنبالم بود اکنون که در بستر مرگم و فرشتهءمرگ را نزدیک حس میکنم بار این نفرین بیش از پیش بردوشم سنگینی میکند.از تو میخواهم بعد از مرگم چنان کنی که خلایق مرا دعا کنند و از خدای یکتا مغفرت مرا خواهند. ..

سر گفت ای پدر چنان کنم که میخواهی و از این پس مرد و زن را به دعایت مشغول سازم

‫پدر همان دم جان به جان آفرین تسلیم کرد.

‫از فردا پسر شغل پدر پیشه کرد با این تفاوت که کفن از مردگان خلایق می دزدید و چوبی در شکم آن مردگان فرو مینمود وازآن پس خلایق میگفتند خدا کفن دزد اول را بیامرزد که فقط میدزدید وچنین بر مردگان ما روا نمیداشت
 
بالا پایین