Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

ازدواج مرگ عشق نیست

  • نویسنده موضوع sting
  • تاریخ شروع
  • Tagged users هیچ

اطلاعات موضوع

Kategori Adı خواستگاری و ازدواج
Konu Başlığı ازدواج مرگ عشق نیست
نویسنده موضوع sting
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan sting

sting

معـاون ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Jun 26, 2013
ارسالی‌ها
27,708
پسندها
5,661
امتیازها
113
محل سکونت
تهـــــــــــران
وب سایت
www.biya2forum.com
تخصص
کیسه بوکس
دل نوشته
اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
بهترین اخلاقم
نــــدارم
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه

اعتبار :

و عشق قسمت ازدواج با اجازه بزرگترها- ازدواج مرگ عشق نیستشاید شما هم شنیده باشید که ازدواج، مرگ عشق است و نمونه های زیادی از آدم های دور و برتان را ببینید که شاهد این ادعا هستند. اما فکر می کنید چرا بعد از ازدواج همه چیز این طور سرد و بی رمق می شود و از شور و شوق روزهای اول می افتد؟ چرا عقد کردن برای خیلی ها به معنی دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و روز به روز از هم فاصله گرفتن است؟
ازدواج مرگ عشق نیست


دلیل این سردی هر چه باشد، شما می توانید با چند کلید طلایی قفل این روزهای کسل کننده تان را باز کنید.کلید اول:عشق، فقط هیجان نیست. پس اگر هیجان یک ارتباط دچار افول شد، به این معنى نیست که عشق بین شما از بین رفته است. به قدرى این کلیدى که الآن در دستان شماست، مهم است که به تنهایى مى تواند جلوى بسیارى از دلخورى هاى ما را در روابطمان بگیرد. بیشتر مردم تجربه اى که از عشق دارند این است که سعی می کنند فرد مورد علاقه شان را به هر نحوی از این علاقه با خبر کنند. با هدیه و توجهات خیره کننده و سورپرایزهاى قشنگ، به او نشان دهند که چقدر برایشان عزیز و با ارزش است و هر طور شده او را به سمت خود جذب کنند. اما قطعاً این سیستم نمى تواند پایدار بماند. یعنى بالاخره تمام رفتارها و حرفهاى قشنگ و هر آنچه که نامزد شما را تحت تأثیر قرار مى دهد تمام مى شود. در این جمله شک نکنید. حالا جایى است که هم معشوق مضطرب مى شود هم خود عاشق احساس عادى بودن مى کند. چاره کار کلید دوم است.کلید دوم:ارتباط عاطفى مانند برجى چند طبقه است. هر طبقه ابزار و قوانین خاص خودش را دارد. وقتى به طبقه بالاتر مى روید، عمده بار و اثاث لازم براى طبقه اول را باید رها کنید زیرا به جایى با ابزار و اثاث بهتر مى روید. کم کم ارتباط ما تبدیل مى شود به شیوه اى جالب براى درک هم و البته مى دانیم که درک بیشتر همیشه آرامش نمى دهد، گاهى چیزهایى را درک مى کنیم که خوشایندمان نیست و بعد از دوران پر سوز و گداز عاشقی، نوبت وقتی می رسد که هر دو شما ظرفیت لازم را براى دیدن نواقص و اشتباهات طرف مقابل دارید. از آن گذشته با هم احساس راحتى و صمیمیت دارید پس با هیجان کمتر هم احساس آرامش مى کنید، نیازى به شلوغ کارى اوایل ارتباط ندارید و نباید هم داشته باشید وگرنه هیچ وقت به لذت های عمیق تر و احساس صمیمیت نمی رسید.زن و مرد باهوش کسانى هستند که حتما به طور آگاهانه مقدارى هیجان را در زندگی ایجاد کنند. برای هم هدیه بخرند، گل بفرستند و همدیگر را به یک شام رمانتیک دعوت کنند
براى ورود به مرحله صمیمیت باید مدتى از دوران خوش خوشان ارتباط شما گذشته باشد. کم کم شما با تلفن زدن کمتر و کادو هاى دیر به دیر تر هم خیالتان از دوست داشته شدن توسط همسرتان راحت است. براى داشتن او لازم نیست تقلاى اوائل را انجام دهید زیرا او با شناختى که از شما پیدا کرده شما را به قلب خودش وارد کرده است.
اما آیا ازدواج به معنی مرگ هر نوع هیجان است؟ خیر، زن و مرد باهوش کسانى هستند که حتما به طور آگاهانه مقدارى هیجان را در زندگی ایجاد کنند. برای هم هدیه بخرند، گل بفرستند و همدیگر را به یک شام رمانتیک دعوت کنند.اما در مرحله صمیمیت، یک اتفاق دیگر هم می افتد و آن دیدن عیب های یکدیگر است. اگر کسى خودشناسى نکرده باشد و نواقص خود را ندیده باشد، فقط به عیب یابى از همسرش مشغول مى شود و این عامل مضاعفی می شود که در کنار نبود هیجان های اولیه به طور کامل از زندگی دلسرد شود و به طلاق فکر کند.چاره چیست؟1- در خودمان بررسى کنیم که چقدر خودمان نواقصی را که در همسرمان می بینیم داریم.2- بدون کنایه، با حفظ ادب، با رعایت ویژگی هاى همسر، در موقعیت مناسب و بدون حاشیه رفتن از همسرمان انتقاد کنیم.3- تحمل و صبر و تعهد. مطمئن باشید کمی که از عمر زندگی تان گذشت همسرتان این نواقص را اصلاح می کند.کلید سوماگر زن و مرد بتوانند از مرحله قبل بگذرند، کم کم پاى به مرحله بالاتر مى گذارند و آن درک عمیق از یکدیگر است. اما تنها کسانی مى توانند به این مرحله برسند که کلیدى طلایى در دست داشته باشند.کلید طلایىهر کس به تنهایی وظیفه دارد رشد کند و انسانى شایسته و شاد باشد. همسر هیچ کس وظیفه ندارد که او را رشد دهد و شاد کند یا بار رشد نکردن او را با تلاش مضاعف به دوش بکشد. به این ترتیب همسران می توانند کمک حال هم باشند نه بار اضافه همدیگر.آخرین طبقه برجکسانى به طبقه بالاى برج زندگی شان مى رسند که به خوبى از مراحل قبل عبور کرده باشند. چنین زن و شوهرهایى همدیگر را دوست دارند اما با این حال، گاهى پیش می آید که با هم اختلاف پیدا کنند و دعوایشان شود. رعایت احترام یکدیگر را مى کنند علیرغم اینکه شاید نظر هم را قبول نداشته باشند. این مرحله مستلزم گذشت زمان است و در سال هاى اول زندگى رخ نمى دهد. در این مرحله به قدرى پیوند زن و شوهر عمیق مى شود که حتى رفتارهاى بیرونى آنها و ژست ها و طرز حرف زدن و... آنها شبیه هم مى شود.تبیان
 
بالا پایین