sting
معـاون ارشـد انجمـن
- تاریخ ثبتنام
- Jun 26, 2013
- ارسالیها
- 27,708
- پسندها
- 5,661
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- تهـــــــــــران
- وب سایت
- www.biya2forum.com
- تخصص
- کیسه بوکس
- دل نوشته
- اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
- بهترین اخلاقم
- نــــدارم
اعتبار :
مردی که پس از کشتن راننده، جسدش را به همراه خودرویش به آتش کشید توسط ماموران پلیس آگاهی شناسایی و دستگیر شد.
چند هفته گذشته ماموران پلیس آگاهی شهرستان نمین از به آتش کشیده شدن یک دستگاه کامیون در یکی از جاده های فرعی این شهرستان مطلع شدند.
چند اکیپ از ماموران آگاهی جهت بررسی موضوع سریعا به محل مورد نظر رفتند و در بررسی از کامیون یک جسد که کاملا سوخته شده بود را کشف و ضبط کردند.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی هویت آن به نام نوروز ۲۸ ساله (مجرد) احراز شد و در تحقیقات بیشتر ماموران دریافتند که مقتول قصد انتقال ۱۴ راس احشام را از اردبیل به ورامین تهران داشته که در بین راه بعد از سرقت احشام توسط سارق یا سارقان به همراه خودرویش به آتش شده است.
کارگاهان با اقدامات اطلاعاتی در منطقه در خصوص خرید و فروش احشام موفق شدند تا احشام مورد نظر را در یک دامداری متعلق به فردی به نام یونس پیدا کنند.
ماموران پلیس آگاهی سریعا با دستور قضایی نامبرده را بازداشت و جهت بازجویی به مقر انتقال دادند و یونس در ابتدا بیان داشت که احشام را از فردی به نام ناصر که از دلالان احشام است در چند روز گذشته خریداری کرده است.
در ادامه ناصر نیز که از اهالی یک از روستاهای شهرستان نمین بود در خانه اش بازداشت و به محض دستگیر شدن عامل فروش احشام را به نام محسن ۳۵ ساله معرفی کرد.
لذا ماموران جهت دستگیری محسن اقدام کرده و در حالی که محسن به همراه همسرش قصد اسباب کشی داشتند، بازداشت شده و به پلیس آگاهی منتقل شد.
در حالی تمامی شواهد و مدارک بر علیه محسن بود، وی ناچار لب به اعتراف گشود و حادثه را اینگونه شرح داد: چند ماه گذشته از رابطه پنهانی نوروز با همسرم مطلع شدم و در اوج عصابیت نقشه قتل نوروز را کشیدم. در ادامه در حالی که می دانستم نوروز از چه مسیری حرکت می کند، لباس پلیس راهور پوشیده و در کنار خیابان منتظرش شدم و در بین راه زمانی با یکدگیر برخورد کردیم از او خواستم تا مرا تا مسیری برساند، محسن هم قبول کرد و من نیز سوار شدم. چند دقیقه بیشتر نگذشته بود که در منطقه ای مناسب اسلحه شکاریم را که از قبل آماده کردم کشیدم و با یک تیر به سر محسن آن را به قتل رساندم، سپس پشت فرمان نشستم و خودرو را به مکانی امن بردم. در نهایت با سرقت احشام داخل کامیون، خودرو را به همراه جسد به آتش کشیدم و متواری شدم.