*** روزگاری پایبند عشقی بودم ***
حال ببین !!!
حال و روزم همچون مرغکی پر شکسته است
پس آرزوهایم , خوشی هایم , چه می شود ؟؟؟
این عشق مرا خانه نشینم کرده , پر پرواز رو ازم گرفته و مرا نقش زمینم کرده
هنوز مات مبهوتم ! غفلتم ز کجا بوده که این عشق مرا گوشه نشینم کرده
وای چه تاوان سنگینی !
وقتی نه فردایی هست و نه امیدی
دیگر به چه دل بندم ؟؟؟
وقتی مرداب، خوشی هایم را غرق خودش می کند
کاش بر می گشتم به روزهایی که نه عشقی بود و نه خبری از شکستن دلی
این دل، با حال و روزم چه کرد ؟؟؟
که قدرت تصمیم را ازت می گیرد و غم را جایگزین خوشی هایت می کند
و دیگر سکوت می کنم و به عزای دلم می نشینم