داستان کوتاه خدایا شکر
روزی مردی خواب عجیبی دید
او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند
مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می...