) ۱۸۴۷ - ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱) مخترع و بازرگانی آمریکایی بود. او وسایل متعددی را طراحی یا کامل کرد که مهمترین و معروفترین آنها لامپ الکتریکی است.
ادیسون در طول حیات علمی خویش توانست ۲۵۰۰ امتیاز اختراع را در ایالات متحدهٔ آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان به نام خود ثبت کند که رقمی حیرتانگیز و باورنکردنی به نظر میرسد. واقعیت این است که بیشتر اختراعات وی تکمیل شدهٔ کارهای دانشمندان پیشین بودند و ادیسون کارمندان و متخصصان پرشماری در کنار خود داشت که در پیشبرد تحقیقات و به سرانجام رسانیدن نوآوریهایش یاریش میکردند.دهنی ذغالی تلفن،ماشین تکثیر، میکروفن، گرامافون، دیکتافون، کینتوسکوپ (نوعی دستگاه نمایش فیلم)، دینام موتور و لاستیک مصنوعی از جمله مواد و وسایلی هستند که بدست ادیسون و همکارانش ابداع یا اصلاح شدند.ادیسون از اولین مخترعانی بود که توانست با موفقیت بسیاری از اختراعات خود را به تولید انبوه برساند.توماس ادیسون در شهر میلان ایالت اوهایو متولد شد و سالهای کودکی را در پورتهِرون میشیگان بسر برد.«آل» بیش از یک سال نتوانست به مدرسه برود و دوران نوجوانی را با کارهایی چون فروختن ساندویچ و آبنبات در کنار ریل قطار و یا سبزی فروشی گذراند. او که برای فروش اجناس خود مرتباً با ترن میان پورتهرون و دیترویت در رفت و آمد بود، توانست از شرکت راهآهن نمایندگی توزیع یک روزنامهٔ دیترویتی را بدست آورد. با پسانداز پول حاصل از فروش روزنامه، آل توانست یک ماشین چاپ دست دوم خریداری کند. او دستگاهش را در یک واگن بارکشی نصب کرد و در سن پانزده سالگی اولین شمارهی روزنامهٔ خود را با نام «ویکلی هرالد» منتشر ساخت. این نشریه که تمام کارهایش را ادیسون خود انجام میداد، نخستین و تنها روزنامهای بود که در یک قطار در حال حرکت حروفچینی و چاپ میشد.
در سال ۱۸۶۲ م. وی اتفاقاً با تلگراف که در آن زمان وسیلهٔ نوظهوری بود آشنا شد و با وجود کمشنوایی چندی بعد توانست در ادارهٔ راهآهن بهعنوان تلگرافچی شغلی برای خود بیابد و با تمرین زیاد یکی از چابک دستترین مأموران تلگراف در آمریکا شود.ادیسون هنگامی که فقط بیست و یک سال داشت، اولین اختراع خود را که یک دستگاه الکتریکی شمارش آراء بود عرضه کرد. آن دستگاه فروش نرفت و او تصمیم گرفت که دیگر تا احتیاج و تقاضای عامه ایجاب نکند به فکر اختراع دیگری نیافتد .در سال ۱۸۶۹ م. ادیسون که ادارهٔ راهآهن را ترک کرده بود، بهعنوان سرپرست فنی به استخدام یک مؤسسهٔ صرافی بزرگ در نیویورک در آمد. در این مقام او توانست نخستین اختراع موفقش را که نوعی تلگراف چاپی بود، به نام خود ثبت کند. تلگراف ادیسون برخلاف انواع رایج که علائم مورس را به صورت صداهای کوتاه و کشیده به گوش اپراتور میرسانیدند، آنها را به شکل خط و نقطه بر روی نوار کاغذی چاپ میکرد. او حق امتیاز اختراعش را در مقابل چهل هزار دلار به مدیر صرافخانه واگذار کرد و با پول آن در شهر نیوآرک ایالت نیوجرسی یک کارگاه تحقیقاتی برای خود برپا نمود. در محل جدید او علاوه بر تکمیل لوازم جانبی تلگراف، یک سامانهٔ پیشرفتهٔ نمایشگر اطلاعات بورس را طراحی کرد که سود هنگفتی از آن حاصل آمد.ادیسون مدتها این فکر را در سرداشت که کارگاهش را به محل بازتر و بزرگتری منتقل کند. با فراهم شدن سرمایهٔ کافی، سرانجام در سال ۱۸۷۶ م. در منطقهٔ «منلوپارک» نیوجرسی یک لابراتوار پژوهشی مجهز بنیاد نهاد و گروهی از افراد لایق و مستعد را به همکاری فراخواند.
تأسیس این آزمایشگاه نقطهٔ عطفی در رشته فعالیتهای ادیسون و از بزرگترین ابتکارهای او به شمار میرود. آزمایشگاه منلو پارک نخستین مؤسسهای بود که منحصراً با هدف تولید و تکمیل ابداعات علمی برپا شد و آن را باید نمونهٔ اولیهٔ آزمایشگاههای تحقیقاتی بزرگی دانست که از آن پس تمام صنایع مهم در کنار کارگاههای خود ایجاد کردند. در سایهٔ نظارت و سازماندهی توماس ادیسون و کار گروهی کارمندان وی صدها اختراع کوچک و بزرگ در این مؤسسه به ثمر رسیدند که البته همگی به نام ادیسون تمام شدند.از قدیم الایام، داشتن وسیلهای که بتوان با آن صدا را ضبط کرد از آرزوهای بشر بوده است. قبل از آنکه توجه ادیسون به این مقوله جلب شود، لئون اسکوت مارتینویل فرانسوی (۱۸۵۷ م.) و دیگران تحقیقاتی کرده و گامهایی در این راه برداشته بودند؛ اما دستگاههای آنها عملا ً قابل استفاده نبود زیرا تنها با یک دور گوش دادن، صدای ضبط شده از بین میرفت.
در سال ۱۸۷۷ م. ادیسون موفق به ساخت وسیلهای شد که واقعاً کار میکرد؛ یعنی میتوانست صدا را ضبط و دو تا سه بار پخش کند. «ضبط صوت» ادیسون که فونوگراف (آوانگار) نام گرفته بود، ساختمانی ساده داشت: استوانهای فلزی بود با یک دستهٔ گرداننده که در یک انتهای آن سوزنی همراه با یک بوق تعبیه شده بود.وقتی کسی استوانه را میچرخاند و درون بوق صحبت میکرد، بر اثر ارتعاش سوزن، روی ورقهٔ نازک حلبی ِدور استوانه خراشهایی میافتاد. برای شنیدن صدای ضبط شده نیز کافی بود سوزن را به ابتدای مسیر برگردانده و دوباره استوانه را بهچرخش در آورند. کیفیت صدا البته بسیار پایین بود و صفحه حلبی هم پس از چند بار استفاده خراب میشد. با اینحال همین وسیله ابتدایی در نظر مردم بسیار شگفتانگیز مینمود و بشدت مورد استقبال قرار گرفت. روزنامهها ادیسون را «جادوگر منلوپارک» لقب دادند. حتی دولت رسماً وی را به واشینگتن دعوت کرد تا اختراعش را در برابر مقامات به نمایش بگذارد. ده سال بعد (۱۸۸۷ م.) ادیسون (یا به روایتی الکساندر گراهام بل)، استوانهٔ مومی را جایگزین ورق حلبی کرد و بالاخره امیل برلینر مخترع آمریکایی آلمانیتبار با تبدیل استوانهٔ مومی به صفحهٔ پلاستیکی، گرامافون را به شکل امروزی درآورد.
سابقهٔ سیستم روشنایی الکتریکی به اواسط قرن نوزدهم میرسد. در سال ۱۸۵۴ م. هاینریش گوبل نخستین لامپ برق را اختراع کرد که حدود چهارصد ساعت نور میداد اما آن را به نام خود به ثبت نرساند. پس از وی جیمز وودوارد، ویلیام سایر، متیو ایوانز (۱۸۷۵ م.) و جوزف سووان (۱۸۷۸ م.) مدلهای دیگر چراغهای ا لکتریکی را ارائه کردند.کمی پیش از آنکه ادیسون نیز وارد این عرصهٔ جدید شود، والیس صنعتگر آمریکایی نوعی چراغ برق را روانهٔ بازارکرده بود که نمونهای از آن به دست ادیسون رسید (۱۸۷۸ م.). دستگاه والیس تشکیل میشد از چارچوبی با یک حباب و دو میلهٔ فلزی متحرک که به هر کدام تکه ذغالی متصل بود .عبور جریان برق از میلهها باعث میشد که دو قطعه ذغال بسوزند و میانشان قوس الکتریکی بسیار درخشانی به رنگ آبی پدیدار شود.
این چراغ الکتریکی ابتدایی بازده پایینی داشت زیرا مصرف برق آن زیاد و عمر ذغالهایش کم بود. با این وجود، ادیسون که به اهمیت اختراع والیس پیبرده بود، تصمیم گرفت آن را اصلاح کند و به جای ذغال مادهٔ مناسب تری بیابد که با برق کمتر مدت درازی روشنایی بدهد و به مرور زمان نسوزد و از بین نرود.پس از یک سال تلاش بیوقفه و آزمایش صدها مادهٔ گوناگون، سرانجام ادیسون و همکارانش توانستند با خالی کردن هوای داخل حباب و استفاده از نخ معمولی کربونیزه (ذغالیشده) لامپی بسازند که تا چهل ساعت نور بدهد. این موفقیت اولیه موجب شد تا آنها با پشتکار بیشتری به تحقیقات خود ادامه دهند و زمانیکه موفق شدند عمر متوسط چراغ برق را به پانصد ساعت برسانند، ادیسون تشخیص داد که زمان مناسب برای نمایش آن فرا رسیده است.او از روزنامهنگاران و صاحبان سرمایه دعوت کرد تا در شب ۳۱ دسامبر ۱۸۷۹ م.
برای دیدن اختراع جدیدش به منلوپارک بیایند. به دستور او آزمایشگاه و اطراف آن را با صدها لامپ برق آراستند بطوریکه محوطهٔ منلوپارک و جادهٔ منتهی به آن غرق در نور شده بود. ادیسون میهمانان خود را با چیزی روبرو کرده بود که برایشان سابقه نداشت. منظرهٔ لامپهای نورانی بازدیدکنندگان را به شدت تحت تأثیر قرار داد؛ بطوریکه وقتی ادیسون نقشهٔ خود را برای تأسیس یک کارخانهٔ بزرگ الکتریسیته در نیویورک مطرح کرد پیشنهادش با استقبال گرم سرمایهداران حاضر روبرو شد.در ۲۷ ژانویه ۱۸۸۰ م. ادیسون تقاضانامهٔ دریافت امتیاز اختراع «لامپ روشنایی الکتریکی» را به ادارهٔ اختراعات آمریکا تسلیم کرد اما با درخواستش موافقت نشد. کارشناسان سازمان معتقد بودند که طراحی و ساخت لامپ ادیسون بر مبنای مطالعات ویلیام سایر انجام شده است؛ بنابراین تنها امتیاز اختراع رشتهٔ ذغالی شده پرمقاومت (مادهٔ تولیدکنندهٔ نور لامپ) به ادیسون تعلق گرفت.در ۱۳ فوریه ۱۸۸۰ م. وی به کشف یک پدیدهٔ مهم فیزیکی نائل آمد که اکنون به اثر ادیسون معروف است.دو سال پس از نمایش عمومی لامپ الکتریکی، (۱۸۸۲ م.) ساختمان کارخانهٔ مرکزی تولید برق موسوم به «ایستگاه پرل استر یت» به پایان رسید و در چهارم سپتامبر همان سال نخستین سیستم توزیع نیروی الکتریسیته در جهان با قدرت ۱۱۰ ولت و ۵۹ مشتری در پایین محلهٔ منهتن به دست ادیسون افتتاح گردید.چندی بعد ادیسون کوشید تا حق امتیاز لامپ برق را در بریتانیا از آن خود کند و بر رقیبش جوزف سووان - که مستقل از ادیسون موفق به اختراع لامپ حرارتی ِرشته کربنی شده بود- پیروز شود اما پس از یک دعوای حقوقی بیحاصل، دو طرف با یکدیگر به توافق رسیدند و برای بهرهمند شدن از منافع اختراعشان در بریتانیا شرکت «ادیسووان» را تأسیس کردند. این شرکت در سال ۱۸۹۲ م. جزئی از کمپانی بزرگ جنرال الکتریک (متعلق به ادیسون) گردید.
همانطور که گفته شد، بیشتر اختراعات ادیسون حاصل تکمیل ایدههای دیگران و کار دستهجمعی گروه بزرگی از تکنسینها و کارمندانی بود که تحت نظارت او به تحقیق و آزمایش میپرداختند. لویس لاتیمر دستیار آفریقایی-آمریکایی ادیسون که در پروژهٔ چراغ الکتریکی نقش مهمی داشت، از جملهٔ این افراد است.اگر امروز کمتر نامی از کسانی مانند او به میان میآید، به این دلیل است که ادیسون غالبا همکاران خود را در افتخار و اعتبار اختراعاتش سهیم نمیکرد. با این همه شکی نیست که بدون قدرت سازماندهی و خصوصاً همت بلند ادیسون دست یافتن به این همه موفقیت ممکن نبود.
نیکلا تسلا فیزیکدان بزرگ و یکی از همکاران ادیسون دربارهٔ روش او برای حل مسائل مینویسد: «اگر ادیسون میخواست سوزنی را در انبار کاهی پیدا کند، با پشتکارفراوان دانه به دانه رشتههای کاه را کنار میزد تا بالاخره سوزن نمایان شود.
بارها با تأسف شاهد بودم که چگونه بخش اعظم وقت و انرژی او صرف یافتن یک فرمول جزئی یا انجام دادن محاسبهای کوچک میشد.» ادیسون خود نیز در اینباره گفته است: «نوآوری عبارت است از یک درصد الهام روح و نود و نه درصد عرق ریختن و تلاش کردن.»تسلا دانشمندی شایسته و بهترین کارمند ادیسون بود.
او ابتدا از طرف ادیسون مأمور شده بود تا راههای توسعهٔ سیستمهای جریان مستقیم (DC) را بررسی کند اما چون پس از پایان کار ادیسون تعهدات مالی خود را زیر پا گذاشت تسلا تصمیم به ترک شرکت او گرفت.
با پذیرش استعفای تسلا، ادیسون مرتکب اشتباه بزرگی شد چرا که چندی بعد تسلا با کشف جریان متناوب (AC) در برابر امپراتوری ادیسون و سیستم DC او قد علم کرد. او با حمایت جرج وستینگهاوس کارخانهدار معروف سامانههای چندفازی توزیع برق را برپایهٔ جریان AC تکامل بخشید که بسیار کارآمدتر از سیستم ادیسون بود. با وجود تبلیغات منفی جنرال الکتریک، جریان AC روز به روز رواج بیشتری یافت و سرانجام سلطه ادیسون را بر بازار صنایع الکتریکی درهم شکست.در سال ۱۸۸۹م. یکی از کارمندان شرکت ادیسون به اسم ویلیام کندی لوری دیکسون نوعی دستگاه نمایش فیلم اختراع کرد که پنج سال بعد(۱۸۹۴م.) با نام تجاری کینهتوسکوپ (متحرک نما) در نیویورک به معرض نمایش گذاشته شد. کینهتوسکوپ دستگاهی بود که هرکس از سوراخ آن به درون مینگریست و دستهای را میچرخاند، تصاویر متحرکی را مشاهده میکرد. این وسیله ابتدا بهعنوان مکمل گرامافون و برای رونق بخشیدن به بازار آن طراحی شده بود وهدف آن بود که با افزودن امکان تماشای عکس متحرک، بر جذابیت گرامافون نزد خریداران افزوده شود.
با وجود اهمیت این اختراع، ادیسون یا دیکسون را نمیتوان پایهگذار سینما دانست؛ کینهتوسکوپ آنها بیشتر به ماشین «شهر فرنگ» شبیه بود و دریک زمان بیش از یک نفر نمیتوانست از آن استفاده کند. چنین دستگاهی در عصر جدید که تودهٔ مردم به هیجان و سرگرمیهای دستهجمعی نیاز داشتند چندان به کار نمیآمد. ایدهٔ بزرگ کردن تصاویر و بکارگیری پردهٔ نمایش هرگز به ذهن ادیسون نرسید چون همانطور که گفتیم از اختراع کینهتوسکوپ مقصود دیگری داشت ولی حدود یک سال بعد لویی لومیر صنعتگر ثروتمند فرانسوی با ساختن دوربین فیلمبرداری و پروژکتور و افتتاح اولین سالن سینما در گراند کافه پاریس (۲۸ دسامبر ۱۸۹۵م.) نخستین گامها را برای علاقمند کردن مردم به این پدیدهٔ نو برداشت.
پس از گذشت چند سال، سالنهای نمایش فیلم در اروپا و آمریکا آنقدر فراوان شده بود که ادیسون نیز چارهای جز پیوستن به این جریان و کنار گذاشتن سینمای تک نفرهاش ندید.ادیسون در تبدیل سینما به رسانهای همگانی و صنعتی سودآور نقش مؤثری ایفا کرده است. فیلم استاندارد ۳۵ میلیمتری با چهار روزنه در لبهٔ هر فریم که هنوز مورد استفاده قرار میگیرد از یادگارهای ادیسون است.
وی همچنین مؤسس اولین استودیوی فیلمسازی دنیا (بلک ماریا در ایالت نیوجرسی) است. نخستین فیلم کپی رایت شدهٔ تاریخ سینما با عنوان «عطسهٔ فرد اُت» در این استودیو ساخته شد.در اول فوریه ۱۸۹۳م. ادیسون ساختمان «بلک ماریا» نخستین استودیوی تصاویر متحرک را در وست اورنج ِ نیوجرسی به پایان برد. او کوشید تا اختراع دوربین فیلم برداری را تماماً به خود نسبت دهد و حق استفادهٔ انحصاری از آن را به دست آورد اما در ۱۰ مارس ۱۹۰۲م. ادعای او در یک دادگاه استیناف ایالات متحده رد شد.در ۱۸۹۴م. او در زمینهٔ ترکیب فیلم و صدا تحقیقاتی انجام داد که سرانجام به اختراع کینهتوفون انجامید. این دستگاه که ترکیب ناجوری از کینهتوسکوپ و گرامافون استوانهای بود با استقبال مردم مواجه نشد.
در ۶ ژانویه ۱۹۳۱م. ادیسون درخواستنامهٔ ثبت آخرین اختراع خود «وسیله نگهدارندهٔ اشیاء هنگام آبکاری» را به ادارهٔ اختراعات فرستاد اما پیش از دریافت پاسخ در اواخر همان سال در سن ۸۴ سالگی درگذشت.
نکته ای که در مورد ادیسون حائز اهمیت است، این است که وی دارای تحصیلات آکادمیک سطح بالائی نبود. ولی دارای نوعی هوش بسیار با ارزش به نام «تفکر خلاق» بود. نوعی شهود ذاتی برای کشف راه حل نوآورانه مسائل جدید. این یک استعداد است که اگر بستر شکوفاسازی آن به درستی مهیا شود، شکوفا و بالنده شده و منشاء خیر و برکت زیادی برای خود شخص و کشورش می شود. وی شرکت معظم جنرال الکتریک را بنا نهاد که امروزه همچنان یکی از بزرگترین شرکتهای درآمدزا و اشتغال زا در آمریکاست و تعداد بسیاری از فارغ التحصیلان رده بالای رشته های دانشگاهی فنی و مهندسی در آمریکا، مجموعه های کارخانه های تولیدات صنعتی این کمپانی را برای طی دوره کارآموزی عملی خود انتخاب می کنند.
نکته: اگر در حال حاضر شخصی با هوش خلاقانه؛ همانند ادیسون جوان در کشور ما باشد (که به تعداد زیاد هست)، بنیاد ملی نخبگان، طبق تعاریفش، اساسا وی را به عنوان یک نخبه قبول ندارد!
فنوتوگرافها Phonautograph نخستین ابزارهایی بودند که برای ضبط صدا مورد استفاده قرار میگرفتند. این وسیله را یک فرانسوی به نام «ادوراد لئون اسکات دو مارتینویل» اختراع کرده بود و در مارس سال ۱۸۵۷، اختراعش را ثبت کرده بود.
توجه داشته باشید که فنوتوگراف یک وسیله پخش نبود، این وسیله فقط میتوانست صدا را به شکل خطوطی روی کاغد یا شیشه ثبت کند تا محققان آن زمان به صورت تصویری، شکل امواج یا ارتفاع را مورد بررسی قرار دهند. پخش صداهای ضبط شده روی فنوتوگراف به شیوه مستقیم و فیزیکی، به همان شیوهای که گرامافونها صدا را پخش میکنند، اصلا ممکن نیست.
محققان لابراتوار برکلی کالیفرنیا با روشهای دیجیتال موفق به بازیابی صدای ضبط شده «ادیسون» به عنوان قدیمی ترین صدای ضبط شده در آمریکا شده بودند؛ اما بتازگی محققان کشف کردهاند که قدیمیترین صدای جهان متعلق به دو دهه قبل از آن است.
اولین فونوگراف یا گرامافون توسط «توماس ادیسون» در ژوئن سال 1878 میلادی از ورق قلع ساخته شد.
محققان لابراتوار ملی لارنس برکلی در طرح مشترک با کتابخانه کنگره، از فناوری اسکن نوری برای تکرار عمل قلم فونوگراف استفاده کرده و با خواندن شیارهای موجود در ورق قلع، یک تصویر سه بعدی طراحی کردند؛ سپس این تصویر سه بعدی با یک برنامه خاص رایانه ای مورد آنالیز دقیق قرار گرفته و صدای اصلی ضبط شده بصورت دیجیتال بازیابی شد.
به گفته محققان،اگرچه «ادیسون» بعنوان مخترع نخستین دستگاه ضبط و پخش صوت شناخته میشود، اما صدای وی قدیمیترین صدای ضبط شده جهان محسوب نمیشود.
یک شهروند فرانسوی به نام Édouard-Léon Scott de Martinville در سال 1957 میلادی با ساخت یک فوناتوگراف (صدانگار)، دستگاهی شبیه فونوگراف، موفق به ضبط یک رسیتال موسیقی و ثبت قدیمیترین صدای جهان شده است.
قدیمی ترین صدای ضبط شده قابل تشخیص جهان ناشی از ارتعاش یک دیاپازون (tuning fork) با فرکانس 435 هرتز است.
توماس ادیسون اختراعات با ارزش بسیاری دارد اما در میان اختراعات او که کمتر از آنها صحبت شده نیز نمونههای جالب توجهی به چشم میخورند که بعضی ردی از شوخ طبعی ذاتی او دارند. از میان این اختراعات عجیب میتوان به استودیوی سینمایی گردان، آشکارساز روح، اولین خانههای بتنی و عروسک آوازهخوان اشاره کرد.
صندلی الکتریکی
ادیسون میل شدید و رغت انگیزی داشت که از جان دادن جانداران فیلم بگیرد. از حیوانات کوچک گرفته تا انسان ها یا حتی یک فیل عظیم الجثه. از این رو وقتی دید که مجلس نیویورک به دنبال راه جدیدی برای اعدام زندانیان می گردد ( چون دار زدن همراه درد زیادی بود )، اعلام کرد که می توان از نوعی از سیستم برق AC که توسط یکی از دانشمندان به نام وستینگ هوس اختراع شده بود، استفاده کرد.
این خانه بتنی که دقیقا مانند نمونههای چوبی متداول طراحی شده، یکی از اولین تجارب در زمینه استفاده از بتن در ساختمانها است. ادیسون در ساخت اولین بزرگراه بتنی نیز همکاری داشته است.
گرامافون بتنی
کابینت گرامافون بتنی ادیسون که حاصل آزمون بتن اسفنجی بوده است. ادیسون ساخت پیانوی بتنی را نیز تجربه کرده است.
استودیوی گردان
این استودیوی سینمایی گردان که بلک ماریا نام دارد برای فیلمبرداری از مسابقات بوکس و نمایشهای عمومی استفاده میشده است. این استودیو به شکلی طراحی شده که در تمامی ساعات روز نور با زاویه یکسانی به آن میتابیده است.
توماس الوا ادیسون در اولین دقایق بامداد سال 1847 در شهر پاریس به دنیا آمد. توماس کوچک ترین فرد خانواده بود. مادرش در زمانی که می خواست توماس را به دنیا آورد بسیار نگران بود، زیرا از شش فرزند قبلی خود سه فرزند آخرش همه مرده بودند. اما توماس سالم به دنیا آمد و خیال همه ی اقوام و خویشان را راحت کرد.
پدر توماس همیشه در حال جنگ بود اما پس آنکه توماس به دنیا آمد پدر برای برگشتن پیش پسرش با اینکه یکی از بهترین نفرات پادگان بود از پادگان خود فرار کرد و به پاریس برگشت. سپس پدر به شغل مصالح ساختمانی رو آورد. همیشه توماس را الو صدا می کردند.
وی در کودکی سوالات زیادی می پرسید معلوم بود که در بزرگسالی فردی بزرگ خواهد شد.کمی که بزرگتر شد پدرش او را به مدرسه فرستاد اما طولی نکشید که توماس را به خاطر بد بودن درسش از مدرسه اخراج شد. مادر ادیسون روی خاک باغچه به پسرش درس می داد. ادیسون از دوازده سالگی دیگر به سختی صدای مردم را می شنوید.
به سن جوانی که رسید در ترن (قطار شهری) روزنامه چاپ می کرد و به مردم می فروخت کم کم به کمک آموزش های مادر توماس الوا ادیسون با پول روزنامه ها توانست آزمایشگاهی دست و پا کند و آزمایش هایش را درآن انجام دهد.کم کم با پول روزنامه وسایل زیادی برای آزمایشگاهش خرید. اولین اختراع ادیسون دستگاه شمارش آراء بود که او را با قیمت یکصد دلار- یکصد هزار تومان- فروخت. بعدها ادیسون در شرکت «پوپ» کار می کرد وبا تلاش و کوشش فراوان دستگاه پول شمار را اختراع کرد و دستگاه را با قیمت بالای15000 دلار فروخت، که سهم ادیسون 5000 دلار بود. سر انجام ادیسون کارخانه ی بزرگی زد به طوری که کارخانه حدود 12000 هزار دستگاه داشت. بعدها ادیسون دستگاه های زیادی را اختراع کرد که مهمترین آن برق بود.
سر انجام پس از سالها تلاش ادیسون در سن 84 سالگی از دنیا رفت. از آن به بعد مردم وقتی حتی چراغ کوچکی را هم که می دیدند به یاد ادیسون می افتادند.
دانشمندان بیشماری آمدند و رفتند اما نام «توماس آلوا ادیسون» به عنوان بزرگترین مخترع قرن بیستم در تاریخ ثبت شده است. درست 100 سال پیش در سال 1912، توماس ادیسون در مصاحبه با روزنامه «میامی متروپولیس» در مورد یک قرن بعد پیشبینیهایی انجام داده بود. شاید خواندن پیش بینیهای این کاشف الکتریسیته برای سال 2012 خالی از لطف نباشد.
به گزارش انتخاب، باشگاه خبرنگاران در این باره نوشت: ادیسون پیشبینی کرده بود قطارهای بخار به کلی منسوخ شده و الکتریسیته به عنوان نیروی محرک اصلی قطارهای قرن 21 جایگزین شود. این مخترع بزرگ مسافرت هوایی را یکی از راههای رایج سفر در سال 2011 اعلام کرده بود: «وسایل نقلیهای که سرعتشان در آسمان به بیش از 200 مایل در ساعت خواهد رسید به انسانها امکان میدهد صبحانه را در لندن بخورند در پاریس قرارداد تجاریشان را امضا کنند و شام در خانهشان باشند.»
ادیسون در عصری به دنیا آمد که اصلیترین مصالح ساخت و ساز خانهها چوب بود. او پیشگویی کرده بود که فولاد به شدت ارزان و فراوان میشود و به شکل گسترده در عملیات عمرانی مورد استفاده قرار میگیرد: «آهن و فولاد به مصالحی قابل حمل و سبک تبدیل میشوند. کودکان قرن 21 در گهوارههایی فولادی میخوابند و پدرانشان روی صندلیهای فولادی مینشینند و مادرانشان از تزئیناتی که از آهن ساخته شدهاند اما شباهت بسیاری به چوب ماهون یا فندق دارند لذت میبرند.» البته درست نیست که بخواهیم صحبتهای یک دانشمند بزرگ را جور دیگری نشان بدهیم اما عین کلمات ادیسون درباره کتابهای آینده این بود: «کتابهایی به قطر چهار سانتی متر شامل هزاران صفحه هستند که معادل صدها جلد کتاب میشود».
شاید با کمی اغراق بتوان گفت ادیسون اختراع کتابخوانهای الکترونیکی امروزی و رایانههای لوحی مثل «آی- پد» را پیشبینی میکرد اما جالبترین پیشگویی مخترع لامپ و گرامافون در مورد طلا بود. او باور داشت طلا هرگز ارزش و اعتبارش را از دست نمیدهد: «طلا سالیان سال به زندگی تجملیاش ادامه میدهد. اما روزی میرسد که شمشهای طلا مثل همین سکههای کم ارزش در دسترس همگان باشد.» پیش از اینکه به فراوانی شمشهای طلا اعتراض کنید باید بدانید که سالهاست دستگاههای خودپردازی وجود دارند که به جای پول نقد به مشتریان شمش طلا میدهند.
بدون شک زندگی ما بدون اختراعات توماس آلوا ادیسون (Thomas Edison) بسیار دشوار می شد. این خالق شگفت انگیز، فرهنگ ما را در شیوه های بیشماری با دستگاه های معجزه انگیز خود که از آزمایشگاه نیوجرسی وی به وجود می آمد، تغییر داده است.
ادیسون در سال 1847 در اوهایو به دنیا آمد، و اولین اختراع خود را در سن 22 سالگی به ثبت رسانید. آخرین اختراع ثبت شده از این دانشمند در سال 1933، دو سال پس از مرگ وی به ثبت رسیده است. در این بین، او تعداد 1093 امتیاز ثبت اختراع در آمریکا و 1200 اختراع ثبت شده در دیگر کشورها را از آن خود کرد. تاریخ نویسان متوجه شده اند که تقریبا در هر دو هفته یک بار در طول عمر او، امتیاز حق ثبت یک اختراع به وی داده می شده است. هر چند برخی از اختراعات او منحصر بفرد نبوده و او در برخی از اختراعات خود با بعضی از مخترعان دیگر درگیر بوده است، اما مهارت ادیسون در بازاریابی و استفاده از نفوذ خود اغلب موجب اعتبار بخشی به او و اختراعاتش می شد.
اغلب اختراعات ادیسون در هشت رده اصلی قرار می گیرند: باتری ها، قدرت و چراغ های الکتریکی، گرامافون و دستگاه ضبط صوت، سیمان، معدن کاوی، تصاویر متحرک، تلگراف و تلفن. اما در حالی که جایزه Menlo Park یادآور اختراعات اصلی ادیسون یعنی تصاویر متحرک، لامپ نور سفید و گرامافون است، ذهن خستگی ناپذیر او همچنین به برخی از ایده هایی که خیلی مشهور نمی باشند و برخی از آن ها نیز به صورت عمومی عرضه نشدند، فکر کرده است. به ادامه این مطلب برای دانستن اینکه چرا اعضای کنگره به رد ماشینی که آن ها را به کارایی بالاتری می رساند و دیگر اختراع ادیسون که دختران کوچک را می ترساند و والدین آن ها را عصبانی می کرد، توجه کنید. همچنین با خواندن این مطلب می توانید در مورد دستگاهی که می تواند نبوغ ادیسون را حتی امروزه در بین ما نگه دارد، اطلاعاتی دریافت نمایید.
ادیسون یک اپراتور 22 ساله تلگراف بود که توانست موفق به دریافت اولین حق ثبت اختراع خود برای دستگاهی با نام ثبت کننده رای الکتروگرافیک شود. او یکی از چند مخترع آن زمان بود که به توسعه روش هایی برای نهادهای قانونی مانند کنگره ایالات متحده جهت ثبت رای آن ها در یک سبک بهتر نسبت به سیستم اخذ رای صوتی قدیمی، روی آورد.
در دستگاه ثبت رای ادیسون، دستگاه به میز منشی متصل می شد. در این میز نام قانونگذاران در دو ستون بله و خیر و در حروف چاپ فلزی تعبیه می شدند. قانونگذاران باید برای انتخاب بله و یا خیر، یک سوئیچ را بر روی دستگاه حرکت می دادند و جریان الکتریکی را به دستگاه موجود در میز منشی می فرستادند. پس از تکمیل رای گیری، منشی یک قطعه کاغذ شیمیایی بر روی قسمت بالای حروف فلزی قرار می داد و غلتک فلزی روی آن را اجرا می کرد. جریان موجب ایجاد مواد شیمیایی در کاغذ برای انحلال سمتی که رای می بایست ثبت شود، می شد. چرخ های "بله" و "خیر" سابقه کلی رای را نگه می داشته و نتایج را جدول بندی می کرده است.
یکی از دوستان ادیسون که او نیز اپراتور تلگراف بوده است، با نام دویت رابرتز دستگاه او را به قیمت 100 دلار خرید و با خود به واشنگتن برد. اما کنگره، علاقمند به هیچ یک از بخش های این دستگاه که موجب افزایش سرعت رای گیری می شد، نشده بود بنابراین دستگاه اخذ رای ادیسون جوان به قبرستان سیاسی فرستاده شد.
قلم استنسیل پنوماتیک
ادیسون جد تفنگ تاتو یعنی قلم استنسیل پنوماتیک را اختراع کرده است. در این دستگاه که ادیسون امتیاز اختراع آن را در سال 1876 کسب کرد، از یک نوک میله ای با سوزن فلزی برای سوراخ کردن کاغذ جهت چاپ اهداف، استفاده می شد. این دستگاه به عنوان یکی از اولین دستگاه هایی که توانست به طور موثر به کپی اسناد بپردازد، مهم است.
در سال 1891، هنرمند تاتو، ساموئل اوریلی، اولین حق ثبت دستگاه تاتو را دریافت کرد که دستگاه وی ظاهرا مبتنی بر همان قلم استنسیل ادیسون بوده است. ظاهرا اوریلی به تولید تنها یک دستگاه اقدام کرده که آن را نیز برای استفاده شخصی بکار می برده است. هیچ تاریخچه ای از فروش دستگاه او موجود نیست.
اوریلی در سال 1875 از ایرلند به نیویورک مهاجرت کرد. پس از اینکه او دستگاه تاتوی خود را تولید کرد، توجه زیادی به فروشگاه او در میدان چتهام شد. این دستگاه بسیار سریع تر نسبت به تاتوی دستی بوده است و طبق تصور استفاده کنندگان، نتایج تمیزتری را دربرداشت. پس از مرگ اوریلی در سال 1908، دانشجویی تجارت و دستگاه و کار او را در جزیره Coney تا سال 1950 ادامه و ترقی داد.
احتمالا یکی از بزرگ ترین شکست های مالی حرفه ای ادیسون، اختراع جدا کننده مغناطیسی سنگ آهن بوده است. این ایده که آزمایشگاه ادیسون در طول سال های 1880 و 1890 در حال آزمایش و تجربه آن بود، بنا داشت که با استفاده از مغناطیس به جداسازی سنگ آهن از سنگ معدن های درجه پایین غیر قابل استفاده بپردازد. این بدان معنی است که معادن رهاشده می توانستند بار دیگر از طریق استخراج آهن از شن و ماسه این سایت ها، سودبخش باشند، در آن زمان قیمت سنگ آهن به صورت بی ساقه ای افزایش یافته بود.
آزمایشگاه ادیسون مشغول توسعه جداساز مغناطیسی سنگ آهن و کاربردی ساختن آن شد. او حق دسترسی به 145 معدن مخروبه را خریداری کرد و یک پروژه آزمایشی را در معدن اوگدن در نیوجرسی آغاز کرد. ادیسون برای پرداخت هزینه این پروژه، به تدریج بیشتر سود شرکت جنرال الکتریک را برای ادامه کار به مصرف رسانید. اما یک مشکل مهندسی منجر به عملی نشدن این پروژه شد و همچنین قیمت سنگ آهن نیز رو به نزول رفت که این مسائل منجر به دست کشی ادیسون از جداکننده مغناطیسی سنگ آهن شد.
متر برقی
هنگامی که مشغول کار جدیدی که پیش از آن هرگز وجود نداشته، باشید (مانند ارائه خدمات برقی به شرکت های تجاری و منازل مسکونی )، انواع مختلفی از مسائل و مشکلات پیش می آیند. شما نیاز به راهی برای اندازه گیری مقدار مصرف مشتریان و ارائه صورت حساب به آن ها دارید.
ادیسون چنین مشکلی را با ثبت اختراع Webermeter در سال 1881 حل کرد. Webermeter شامل دو و یا چهار سلول الکترولیتی با بخش های روی(zinc)در هر دو الکترود و محلول سولفات روی است. روی از یک الکترود به دیگری در نرخی که برق استفاده می شود، انتقال داده می شود. این مترخوان سلول های الکترولیتی را در هر بار خواندن برای سنجش حذف کرده و آن ها را با داده های جدید جایگزین می کند.
جهت مشاهده ی تصویر در ابعاد واقعی 545x189 پیکسل اینجا کلیک کنید.