Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

گلچین اشعار سهراب سپهری

اطلاعات موضوع

Kategori Adı مجموعه اشعار و دیوان
Konu Başlığı گلچین اشعار سهراب سپهری
نویسنده موضوع ***HeleNa***
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan ***HeleNa***

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

زندگی خالی نیست
مهربانی هست،سیب هست،ایمان هست
آری تا شقایق هست زندگی باید کرد
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد...
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ ...
هر چه دشنام از لب خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد ...
خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

دنگ..،دنگ..
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من...
لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

هر که با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود سهراب سپهری


باید امشب بروم
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

چرا مردم نمی دانند
که لادن اتفاقی نیست
نمی دانند در چشمان دم جنبانک امروز برق آبهای شط دیروز است ؟
چرا مردم نمی دانند
که در گلهای ناممکن هوا سرد است؟
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت ؟
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید برد
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید با زن خوابید
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون" است
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی اس
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

من از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم!
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود.
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.
هیچکس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت .
من به اندازه ی یک ابر دلم میگیرد
.....
و شبی از شبها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟
باید امشب بروم
باید امشب چمدانی را
که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به ان وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند
یه نفر باز صدا زد سهراب!
کفش هایم کو؟
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

...من مسلمانم.
قبله ام يک گل سرخ.
جانمازم چشمه، مهرم نور.
دشت سجاده من.
من وضو با تپش پنجره ها مي گيرم.
در نمازم جريان دارد ماه ، جريان دارد طيف.
سنگ از پشت نمازم پيداست:
همه ذرات نمازم متبلور شده است.
من نمازم را وقتي مي خوانم
که اذانش را باد ، گفته باد سر گلدسته سرو.
من نمازم را پي "تکبيره الاحرام" علف مي خوانم،
پي "قد قامت" موج
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

روشن است آتش درون شب
وز پس دودش
طرحی از ویرانه های دور.
گر به گوش آید صدایی خشک:
استخوان مرده می لغزد درون گور.
دیرگاهی است در این تنهایی
رنگ خاموشی در طرح لب است.
بانگی از دور مرا می خواند،
لیک پاهایم در قیر شب است
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

به باغ همسفران
صدا کن مرا
صدای تو خوب است.
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می*روید
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشت*های تو، بیدار خواهم شد.
و آن وقت حکایت کن از بمب*هایی که من خواب بودم، و افتاد.
حکایت کن از گونه*هایی که من خواب بودم، و تر شد.
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

ماه بالای سر آبادی است
اهل ابادی در خواب است
باغ همسایه چراغش روشن,
من چراغم خاموش.
یاد من باشد تنها هستم.
ماه بالای سر تنهایی است
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

شب بود و چراغك بود.
شيطان ، تنها، تك بود.
باد آمده بود، باران زده بود: شب تر ، گل ها پرپر.
بويي نه براه.
ناگاه
آيينه رود، نقش غمي بنمود: شيطان لب آب.
خاك سايه در خواب.
زمزمه اي مي مرد.بادي مي رفت، رازي مي برد
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

سنگ آرایش کوهستان نیست
همچنانی که فلز زیوری نیست به اندام کلنگ
وکف دست زمین
گوهر ناپیدائی است
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند
پی گوهر باشید
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

آب را گل نکنیم
در فرودست انگار کفتری می خورد آب
یا که در بشه ای دور سیره ای پر می شوید
یا در آبادی کوزه ای پر می گردد
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان می رود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی
دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب
رزن زیبایی آمده لب رود
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

مادرم صبحی می گفت :* موسم دلگیری است
من به او گفتم : زندگانی سیبی است ‚ گاز باید زد با پوست
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

باز آمدم از چشمه خواب کوزه تر دردستم
مرغانی می خوانند نیلوفر وا میشد کوزه تر بشکستم
در بستم
و در ایوان تماشای تو بنشستم.
 

***HeleNa***

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Mar 17, 2014
ارسالی‌ها
5,011
پسندها
855
امتیازها
113
محل سکونت
tEhRaaN
سیم کارت

اعتبار :

آری ما غنچه یک خوابیم
غنچه خواب ؟ ایا می شکفیم ؟
یک روزی بی جنبش برگ
اینجا ؟
نی در دره مرگ
تاریکی تنهایی
نی خلوت زیبایی
به تماشا چه کسی می اید چه کسی ما را می بوید
...
و به بادی پرپر ...؟
...
و فرودی دیگر
 
بالا پایین