صدف
مدیر انجمن
- تاریخ ثبتنام
- Sep 22, 2013
- ارسالیها
- 261
- پسندها
- 502
- امتیازها
- 63
- محل سکونت
- کرج
- تخصص
- شنا - پلان و نقشه کشی
- دل نوشته
- بیاین با هم روراست باشیم حتی در دنیای مجازی
- بهترین اخلاقم
- میگن با معرفت و مهربون
اعتبار :
مادرم روزی هشتصد و شصت و هفت هزار بار
می گوید ازدواج کنم!...
و بی شک اگر من
روزی با مردی ازدواج کنم که
با هم به مهمانی های احمقانه ای برویم
که مردان یک طرف جمع شوند
و از سیاست و کار و فوتبال بگویند
و زنان یک طرف دیگر جمع شوند
و از پدیکور و مانیکور و
انواع و اقسام رژیم غذایی
و ساکشن و پروتز لب
و چگونگی شوهرهایشان در رختخواب
و سریال های ترکیه ای ماهواره حرف بزنند،
خودم را آتش می زنم!!!
مادر ِ من،
عزیز دلم،
اگر مردی را پیدا کردی که
با من به دوچرخه سواری
و تئاتر دیدن و کنسرت رفتن
و فیلم دیدن و شعر و کتاب خواندن و کافه رفتن
و شب گردی های بی هوا
و سفر های بی هوا و یهویی با کوله پشتی
و عکاسی
و سر به سر هم گذاشتن
و دیوانه بازی هایی از این دست زد،
و آنقدر به با هم بودنمان ایمان داشت
که به زمین و زمان
و هر پشه ی نَری که
از دور و برم رد می شود گیر نداد،
و به من احساس "رفیق "بودن داد
و نه تنها احساس "زن" بودن،
طوری که تمام دنیا
به رفاقت و رابطه مان حسودی شان شد
آنگاه ازدواج خواهم کرد.........!!!!!!!
( این مطلبو تو وبلاگ یکی از دوستانم خوندم و احساس کردم حرف دل من و تعدادی از دخترای ایرونیه .... لایک)
می گوید ازدواج کنم!...
و بی شک اگر من
روزی با مردی ازدواج کنم که
با هم به مهمانی های احمقانه ای برویم
که مردان یک طرف جمع شوند
و از سیاست و کار و فوتبال بگویند
و زنان یک طرف دیگر جمع شوند
و از پدیکور و مانیکور و
انواع و اقسام رژیم غذایی
و ساکشن و پروتز لب
و چگونگی شوهرهایشان در رختخواب
و سریال های ترکیه ای ماهواره حرف بزنند،
خودم را آتش می زنم!!!
مادر ِ من،
عزیز دلم،
اگر مردی را پیدا کردی که
با من به دوچرخه سواری
و تئاتر دیدن و کنسرت رفتن
و فیلم دیدن و شعر و کتاب خواندن و کافه رفتن
و شب گردی های بی هوا
و سفر های بی هوا و یهویی با کوله پشتی
و عکاسی
و سر به سر هم گذاشتن
و دیوانه بازی هایی از این دست زد،
و آنقدر به با هم بودنمان ایمان داشت
که به زمین و زمان
و هر پشه ی نَری که
از دور و برم رد می شود گیر نداد،
و به من احساس "رفیق "بودن داد
و نه تنها احساس "زن" بودن،
طوری که تمام دنیا
به رفاقت و رابطه مان حسودی شان شد
آنگاه ازدواج خواهم کرد.........!!!!!!!
( این مطلبو تو وبلاگ یکی از دوستانم خوندم و احساس کردم حرف دل من و تعدادی از دخترای ایرونیه .... لایک)