Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

اشعار بارانی

  • نویسنده موضوع SoHeIl
  • تاریخ شروع
  • Tagged users هیچ

اطلاعات موضوع

Kategori Adı اشعار فارسی
Konu Başlığı اشعار بارانی
نویسنده موضوع SoHeIl
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan SoHeIl

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

خوش آمدی ز فرا دست آسمان باران
به پایتخت جهنم، به این جهان باران!

بزن به صورت این خانه های سیمانی
مگر گشوده شود چشم هایشان باران

بشوی از تن این کوچه ها سیاهی را
ببار تا دم خورشید، بی امان باران

همیشه عاشق آواز آبی ات بودم
برای من غزل تازه ای بخوان باران

کویر بی کسی ام، بی ستاره ای مایوس
رها مکن تو مرا نیز ناگهان باران

به یک اشاره ی تو سفره ی دلم وا شد
کنار سفره ی من امشبی بمان باران

ز عشق دم نزنی، مردم از تو می رنجند
رفیق ساده ی یکرنگ مهربان باران!

مرو به خاطر من، من که دوستت دارم
نرنج از سخن تلخ دیگران باران
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

ببار باران
که دلتنگم....مثال مرده بی رنگم

ببار باران
کمی آرام....که پاییز هم صدایم شد
که دلتنگی و تنهایی رفیق با وفایم شد

ببار باران
بزن بر شیشه قلبم....بکوب این شیشه را بشکن
که درد کمتری دارد اگر با دست تو باشد

ببار باران
که تا اوج نخفتن ها مدام باریدم از یادش

ببار باران
درخت و برگ خوابیدن
اقاقی....یاس وحشی....کوچه ها روزهاست خشکیدن

ببار باران
جماعت عشق را کشتند
کلاغها بوته ی سبز وفا را بی صدا خوردند
ولی باران ، تو با من بی وفایی
توهم تا خانه ی همسایه می باری
و تا من
میشوی یک ابر تو خالی

ببار باران
ببار باران.......که تنهایم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

می آیی از آسمان ها در دست گیسوی باران
بــا چـشم هـای مـعطّر هم رنگ بـا بوی باران

گـیسوی بـارانی ات را بـا تـارِ دل می نـوازم
می خوانم از روی مویت تصنیف گیسوی باران

خـوی نجیب تو انگار پیغمبر مهربانی !
رنگ لطافت گرفته ست از خُلق واز خوی باران

می آیی ازسمت باران روح طراوت به دستت
عطر تو را دست خلقت پاشیده بر روی باران

رنگ حضور تو پیداست در چشم بارانی من
دریای مهر تو پنهان همواره در جوی باران

آهنگ موزون چشمت آرامش آسمـان ها
ساز نگاهت هماهنگ با ساز دلجوی باران

با دست های بهشتی محبوب اردی بهشتی !
از سینه های کویری راهی بزن سوی باران

چشمان دریایی ات را از حفظ دارد دل من
مثل کویر عطش بار ابیات نیکوی باران

آهوی چشم تو را من دردشت غم می سرایم
مانند شعرِ بهارِ چشمِ بی آهویِ باران

می کوچم از کوچه های پر غربتِ بی تو بودن
تا با نگاه تو گردم همسایه در کوی باران

با من بیا تا بخوانیم در سـاکتِ خشـکسا لی
با شاعران کویری شعر هیاهوی باران

ای شعرِ معراجِ انسان ، استادِ بارانِ عرفان
می آیی از آسمان ها در دست گیسوی باران
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

باز باران آمد
یاد سرمشق هزاران بار از "باران" خوش
یاد شعر باران
یاد آن کودک ده ساله ی چست و چابک
یاد نقاشی بارانی خوش
باز باران آمد
شعر من هم بارید
و دلم خواست
از اول شعر باران
تا شمیم خاک باران زده با من باشی
من و تو باشیم و باران و خدا
و نسیمی بوزد گه گاهی
و تر از بارش باران و خنک از وزش باد و نسیم
تا سرانجام ره خوشبختی
سخت با هم بدویم
و نپرسیم از عشق
که سرانجام کجاست ...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

متن شعر به طاها به یاسین


به طاها به یاسین به معراج احمد
به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی
به وحی الهی به قرآن جاری
به تورات موسی و انجیل عیسی
بسی پادشاهی کنم در گدایی
چو باشم گدای گدایان زهرا (س)
چه شب ها که زهرا (س) دعا کرده تا ما
همه شیعه گردیم و بی تاب مولا
غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما
مسیرت مشخص، امیرت مشخص، مکن دل ای دل بزن دل به دریا
که دنیا به خسران عقبا نیرزد
به دوری ز اولاد زهرا نیرزد.
و این زندگانی فانی جوانی
خوشی های امروز و اینجا
به افسوس بسیار فردا نیرزد
اگر عاشقانه هوادار یاری
اگر مخلصانه گرفتار یاری
اگر آبرو میگذاری به پایش
یقینا یقینا خریدار یاری
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟
چه اندازه در ندبه ها زاری یابی؟
به شانه کشیدی غم سینه اش را؟
و یا چون بقیه تو سربار یاری
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری
به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟
چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست
اگر بی قراری بدان یار یاری
و پایان این بی قراری بهشت است
بهشتی که سرخوش ز دیدار یاری
نسیم کرامت وزیدن گرفته
و باران رحمت چکیدن گرفته
مبادا بدوزی نگاه دلت را
به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره بد شدیدا گرفته
خدایا به روی درخشان مهدی
به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش که دریای داغ است
به چشمان از غصه گریان مهدی
به لبهای گرم علی یا علی اش
به ذکر حسین و حسن جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش
به چشم امید فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش
به سبحان سبحان سبحان مهدی
به برق نگاه به خال سیاهش
به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش به جاه جلیلش
به صوت حجازی قرآن مهدی
به صبح عراق و شبانگاه شامش
به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان داده های مسیر عبورش
به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائم الاشتیاقش بگردان
مرا سینه چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما بر این بنده بی سر و پا
مرا همدم و محرم و هم رکاب
سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
یا مهدی یامهدی مددی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :


چترم را؛
کنار ایستگاهی در مه،
جا گذاشته ام!
خیس و خسته آمده ام...
و حالا؛
شاعر که نه،
بارانم!‏
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

زودتر بیا
من زیر باران ایستاده ام
و انتظار تو را می کشم
چتری روی سرم نیست
می خواهم قدم هایت را
با تعداد قطره های باران شماره کنم
تو قبل از پایان باران می رسی
یا باران قبل از آمدن تو به پایان می رسد
هر وقت چلچله برایت نغمه ی دلتنگی خواند
و خواستی دیوار را از میان دیدارهایمان برداری بیا
من تا آخرین فصل باران منتظرت میمانم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است

مثل همین باران بی سوال

که هی می بارد

که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

چيزي مي باردبرشيشه
شبيه باران
شبيه پنج سالگي ام
خيس خيس كه ميشوم
تازه ميفهمم كه من وتوهيچگاه بهم نمي رسيم
مثل روزوشب
مثل مرگ وزندگي
باآنكه درميان يکديگريم
رؤياهايت رابرميداري وميروي
من ميمانم دركنارتنهائيام
باباراني كه يك ريزبرشيشه ميبارد
باراني كه مراخيس نميكند
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

بگذار تا ببارد باران
باران وهمناک
در ژرفی شب
این شب بی پایان
بگذار تا ببارد باران
اینک نگاه کن
از پشت پلک پنجره
تکرار پر ترنم باران را
و گوش کن که در شب
دیگر سکوت نیست
بشنو سرود ریزش باران را
کامشب به یاد تو می آرد
گویی صدای سم سواران را
امشب صفای گریه من
سیلاب ابرهای بهاران است
این گریه نیست
ریزش باران است
آواز می دهم
ایا کسی مرا
از ساحل سپیده شبها صدا نزد ؟
از پشت پلک پنجره می دیدم
شب را و قیر گونه قبایش را
دیدم نسیم صبح
این قیر گونه گیسوی شب را
سپید میسازد
و اقتدار قله کهسار دوردست
در اهتزاز روشنی آفتاب میخندد
در دوردستها
باریده بود بارانی
سنگین و سهمناک
و دست استغاثه من
سدی نبود سیل مهیبی را که می آمد
و آخرین ستون
از پایداری روحم را
تا انتهای ظلمت شب
انتهای شب می برد
آری کسی مرا
از ساحل سپیده شبها صدا نزد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

باز ای باران ببار
بر تمام لحظه های بی بهار
بر تمام لحظه های خشک خشک
بر تمام لحظه های بی قرار


بر تمام پیکرم موی سرم
بر تمام شعر های دفترم
بر تمام واژه های انتظار


باز ای باران ببار
بر تمام صفحه های زندگیم
بر طلوع اولین دل داده گیم
بر تمام خاطرات تلخ تار


باز ای باران ببار
غصه های صبح فردارا بشوی
تشنگی ها خستگی هارا بشوی
باز ای باران ببار
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

دوستون دارم
جمله ای که ممکن است

کینه را به بهترین دوستی تبدیل کند
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

میدونی
میدونی میدونی که دنیا چه قد عزیزه
برای ما ها
این دنیا یه تیزه
تو میدونی میدونی
میدونی چشام پر از اشک
آسمان را ببخش
آسمان را ببخش

تکه ای از شعر میدونی لاله
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

خوان اول را تهمتن باش شش خوان پیشکش
رستم دست دل خودباش دستان پیشکش

دورخودپیچیده ایم ازدرد این غم پیچه ها
نسخه ی مارا مپیچ ازهیچ درمان پیشکش

رازخیس آسمان است این که میریزی بخاک
آبروداری بکن ای ابرباران پیشکش

اولین شرط زلیخایی شدن منت کشی ست
نازیوسف رابکش از چاه زندان پیشکش

تیر رابگذار وبگذرازکمین کینه ها
قلب آهو را زیارت کن خراسان پیشکش

هرچه بود وهرکه بودازجنس انسان بودحر
قدریک کافرمسلمان باش سلمان پیشکش

ناله رابشکاف وباهرذره ازفریادخویش
کوچه ها را آفتابی کن خیابان پیشکش


اسد نیک فال
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

باران
فقط همین جایی از قصه که من ایستاده ام می بارد
دو قدم این طرف تر
دو قدم آن طرف تر
همیشه آفتاب است!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

چه رقابت شیرینی ست
میان من و باران
من ببارم
یا باران
من طوفان کنم یا باران
من از سر سبزی برگها
قطره قطره
به روی گلبرگهای نسترن ببارم
یا باران
تو خود بگو
شانه ها و گونه های ترا
من نشانه بگیرم یا باران
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

تو را از یاد بُرده ام

باران را، نه.

گفته بودی در باران می آیی!
 

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

من آواره ترين بي خانمان ام
غم عشق و جنون شد آب و نانم

برايم سفره اشكي مهياست
كه آنرا زير باران مي تكانم...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

تو می خندی و جاری می شوم با عطر شب بوها
از اینجا میروم تا بیکران ها تا فراسوها
تو می خوانی برایم عشق را با لهجه ی باران
صدای تو رهایم می کند از این هیاهوها
نسیمی مهربان می آید از دریا به آرامی
دلم را می بری آهسته بر امواج گیسوها
چگونه مست و از خود بیخود و حیران نباشم من
که در چشم تو حیرانند نرگس ها و آهوها
پس از این سهم من عشق است،پرواز است،آواز است
ببین تقسیم کردم آسمان را با پرستوها
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*

SoHeIl

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 24, 2013
ارسالی‌ها
4,988
پسندها
268
امتیازها
0

اعتبار :

چه خوشست رقص گلها به ترانه های باران
به فدای بانگ تندر که زند صلای باران

چو به شیشه ضرب گیرد,دلم از نشاط رقصد
که ندای رحمت دوست بود,صدای باران

اگر ابر پر سخاوت همه جا گهر فشاند
من از آسمان نخواهم گهری بجای باران

من و کوچه های جنگل به هوای نیمه ابری
که درخت و سبزه رقصد به ترانه های باران

تو که این غزل بخوانی عجب است که اگر ندانی
من بی نوا چه حالی کنم از نوای باران

بنگر به حلقه ی گل که چمن نگین نشان شد
بنشسته جای گوهر,در دانه های باران

دلم از صدای تندر به شکوفه می نشیند
که ز خنده های او می شنوم ندای باران

چوگلی به خاک افتد ز نهیب تند بادی
همه را به گریه آرد,غم های های باران

ز گناه چون کویرم چه کنم اگر نبارد
به هوای رحمت او,ز لبم دعای باران؟

به هوس ((برای یاران)) چه بسا غزل سرودم
چه شود ز من بماند غزلی ((برای باران؟))
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: *SiMiN*
بالا پایین