Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

اساطیر و افسانه هاي ايران

اطلاعات موضوع

Kategori Adı تاریخ ایران
Konu Başlığı اساطیر و افسانه هاي ايران
نویسنده موضوع Mahdi.2ndFerdowsi
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan Mahdi.2ndFerdowsi

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

آخر که از نسل و نطفهً خود زرتشت به شمار می آید- زیربنای استوره شیعی خردجّال را تشکیل می داده است. و بقیّه روایات مربوط به وی ازوجه اشتقاقهای عامیانهً عناوین زرتشت- بودا بدان اضافه گردیده و از این طریق با بزرگترین موجود کرهً زمین یعنی وال (نهنگ دریایی، خرای اوستا) مربوط شده است. در این رابطه از ماهی جنگندهً اوستایی دیگری به نام کَره ماهی یعنی ماهی بُرنده نیز سخن به میان آنده که باید کوسه ماهی منظور باشد. سر انجام باید گقت که نام عزرای تورات اساساً هم به جای سوشیانت/سروش/نبو، نیسروچ و ایسی مو بابلیان(ایزد دعا و نماز و اسم اعظم) هم به جای خود زرتشت بوده است چه این نام که به اوستایی به صورت ائثره آمده و به معنی آموزگار وتعلیم دهنده است ، لقبی برخود زرتشت بوده است و فیل سفید و خر درخشان و بور منسوب به وی در واقع از ترجمهً نام زرتشت به دارنده شتر زرین حادث شده است. یعنی همین شتر نهفته در نام زرتوشترا (زرتشت) که تبدیل به خر دجّال و فیل سفید بودا شده است. پس در مجموع عزاریا(خداشنو= اسماعیل) یا همان عزرای تورات(مطابق آیهً 31سورهً توبهً قرآن عزیر معروف به پسر خدا) و خرش (بزرگ همراهش) بیشتر نه به عنوان نجات دهنده یهود وزرتشتیان (سئوشیانت)، بلکه به جای یاور بزرگ همراه وی یعنی زرتشت آمده اند که روایات شیعی این نقش اورا در استوره دجّال و خر وی مسخ نموده و او را پیش در آمد دروغین مهدی موعود (سئوشیانت سوم زرتشتیان) وانمود کرده اند.

نام سپیتوره کتب پهلوی که در اساتیر زرتشتی به جای کورش (قوچ) یا همان زرتشت نیمه شرقی فلات ایران یعنی بودا می باشد، لفظاً به معنی دارندهً فیل سفید یا برهً سفید است. همین فیل بودا و آن شتر زرتشت و نماد خر سه پای یعنی بزرگی که سه پا قدّ دارد، جمعاً استوره خر دجّال (=بردیه دروغین، گئوماته زرتشت) را تشکیل می دهند. بسیار قابل توجه است که نام دجّال در اساتیر اسلامی صاعد (بالارو، بلند) فرزند صید ذکر شده که مطابق با یکی از القاب مهّم زرتشت فرزند سپیتمه در منابع یونان باستان یعنی اوستانس یعنی بلند شده و دانای بلند قامت میباشد. نگارنده در تحقیقات آتی خویش بدین نتیجه رسیده است که از دجّال(در اصل به معنی خدای باران) در اصل خدای رعد و باران و توفان و غلات و احشام بین النهرین باستان یعنی داگون(از ریشه داج عربی یعنی باران و. آب) یا آداد (تندر)، هودها(هاروت، ایزد باران و توفان کاسیان،هود قرآن) و روح القدوس انجیلها که آخرین ایزد منجی تثلیث معروف بابلیها یعنی انکی، مردوک و آداد مراد بوده است. از این مطلب مفصلاً در جلد چهارم این مجموعه سخن رفته است. نام عربی دیگر این خدای توفان و رعد و باران در اساتیر اسلامی شیعی سفیانی (یعنی خدای گردو باد و توفان یا صاحب استر تیز رو) ذکر گردیده است.
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

کرشپتر


بجز سیمرغ ، سایر پرندگانی که در اوستا از آنها نام برده شده یکی کرشپتر، پرنده تیزپروازی است که گفته های اشو زرتشت را در اطراف می پراکنده است.

در کتاب پهلوی بندهش در مورد مرغ کرشیپتر (لفظاً یعنی تیزپرواز و یا دارای دم دو شاخه و شیاردار) آمده: " در باره مرغ کرشفت (همان کرشیپتر اوستا) گوید که سخن داند گفتن و دین به ور جمکرد (قلعه ویرانه کوهستانی لیلی داغی در نزدیکی شهر مراغه) او برد و رواج بخشید. بدانجا اوستا را به زبان مرغ خوانند." نظر به دم دو شاخه و شیاردار پرستو و فراوانی آن درسمت مراغه و همچنین تقدیس گردیدن و تیزپروازی آن، در اصل از کرشفت (کرشیپتر) باید همان پرستو منظور بوده باشد.



چخرواک

چخرواک (چرخ آواز) را به سادگی می توان با سغیرجیق (چغیرجیک) آذریها یعنی سار مطابقت داد چه درکتب پهلوی وی از نظر بزرگی و رنگ سیاهش با کرشیپتر (پرستو) مقایسه گردیده است. این پرنده هم درایران به نوعی گرامی و مقدّس شمرده میشود.
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

چمروش پرنده ای میهن پرست و دشمن انیران



درمورد مرغ چمروش (چینامروش) یعنی پرنده بسیار برچیننده وکشنده در کتاب پهلوی بندهش میخوانیم: " در باره چمروش مرغ گوید که به سر کوه البرز، هر سه سال، بسیاری از مردم سرزمینهای انیرانی گردآیند برای رفتن به سرزمینهای ایرانی، برای زیان رسانیدن، کندن و نابودکردن جهان.آنگاه که بُرزیزد(ناهید) از آن ژرف دریای ارنگ (مازندران) برآید، آن چمروش مرغ را بر ایستاند بربالست همه آن کوه بلند، تابرچیند همه مردم سرزمینهای انیران را بدانسان که مرغ دانه را."مهردادبهار درتوضیح مرغ چمروش می افزاید: "چمرو در اوستا نام مردپرهیزکاری است." این نام اوستائی را میتوان دارای روش چینندگی وقضاوت معنی نمود که این خود اصل چمروش را با سیمرغ یکی میگرداند. می دانیم که شاهنامه فردوسی هم مکان سیمرغ را همین البرزکوه یا البروج کوه نشان میدهد:


یکی کوه بُد نامش البرزکوه
به خورشید نزدیک و دور از گروه
بدان جای سیمرغ را لانه بود
که آن خانه ازخلق بیگانه بود


از سوی دیگرهمین مرغ اساتیری چمروش با مرغ کََمک اوستا و کتب پهلوی مربوط میگردد که در این جا نیز دارای رل منفی است. چه معانی لفظی چمروش (چینامروش) یعنی بسیارچیننده با مرغ کمک (کم کننده، کاهنده) و همچنین مرغ استیمفالی یونانیان (لقظاً یعنی کاهنده ونابودکننده) گویای مقهوم واحدی میباشند. اصل این مرغ اساتیری را باید در اساتیرآریاییان هندی سراغ گرفت چه در آنجا مرغی به نام گارودا (به معنی لفظی نابودکننده و کاهنده زهر) مرکب پروازگر ایزد معروف هندوان یغنی ویشنو (پُرشکل) است. امّا از آنجاییکه ویشنو درمقام ایزد خورشید جنگاور نسبت به ایرانیان، نزد خود هندوان ملقب به راما و کریشنا (هردو به معنی سیاه) بوده، لذا مرکب وی یعنی مرغ گارودا (کمک ایرانیان) نیز موجودی تاریک کننده و اهریمنی به شمار رفته است و این خود گواهی بر این است که اهریمن همچنین به ایزد پرشکل رعد آریائیان سکایی و هندی یعنی تور و ایندره اطلاق می گردیده است. به هر صورت از اینجا معلوم میشود که یونانیان نیز مرغ اسیمفالی خود را- که در اساتیر مربوط به هراکلس و یاسون ذکرگردیده - از مردمان خاورمیانه و هندوستان اخذ نموده اند. اصلاً خود هراکلس (پهلوان معروف) مترادف گیلگامش بابلیها و ماًخوذ از آن است، چنانکه برخی از صفات گرشاسب و رستم ایرانیها؛ و این هردو خود از سوی دیگر با ایندره هندوان مربوط میگردند.
ناگفته نماند در پس پرده اساتیر مربوط به گرشاسب - رستم، خصوصاً هفت خوان وی قهرمان سکائیان آماردی دوره مادها یعنی آتردات پیشوای مردان نهفته است که لشکریان ابرقدرت آشور مهاجم ومذاکره کننده با مادهای تحت رهبری خشتریتی (کیکاووس) را در اطراف شهر آمول مازندران(آمل کنونی) غافلگیرکرده و قتل عام نموده است.

مرغ کومک(کم کننده، کاهنده)

وصف این مرغ از زبان گرشاسب در صد در بندهش وبا اختلافاتی جزئی در روایات داراب هرمزدیار، چنین آمده است: "... چون مرغ کمک پدید آمد و پر به سر همه جهانیان بازداشت و جهان تاریک کرد و ار باران که می بارید همه بر پشت او میبارید وبه دم همه باز به دریا میریخت و نمی گذاشت که قطره ای در جهان باریدی، همه جهان از قحط و نیاز خراب شد و مردم و چارپای مانند اینکه مرغ گندم چیند، او می خورد و هیچ کس تدبیر آن نمیتوانست کردن ومن تیرو کمان برگرفتم و هفت شبانه روز مانند آنکه باران بارد تیر می انداختم و به هردو بال او میزدم تا بالهای او چنان سست شد که به زیر افتاد و بسیار خلایق در زیر گرفت و هلاک کرد وبه گرز، من منقار وی خرد کردم. و اگر من آن نکردمی عالم را خراب کردی و هیچ کس به نماندی."
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

اژدهایان و هیولاهای افسانه ای


اژی دهاک



اژی دهاک، در اوستا به صورت ازی دهاک، در پهلوی ازدهاگ، و در پارسی اژدها و ضحاک خوانده می شوند. ازی در زبان اوستایی، به معنی مار و اژدهاست. این واژه، از همان واژه ی بسیار کهن اهی، ابر طوفانزای مار مانند، گرفته شده است. در وداها اژی دهاک به صورت ویشوه روپه Vishva ropa آمده است. در اوستا اژی دهاک نه پادشاه است و نه انسان و نه حتی آفریده ی مزدا. او موجودی اهریمن آفریده است که سه کله، سه پوزه و شش چشم دارد. در وداها نیز اژی دهاک سه کله و رباینده ی گاوهاست. سنجش استوره ی وداها با استوره- ی ضحاک شاهنامه که گاو برمایون را می کشد، به یاد آورنده ی بنیاد کهن و مشترک دو استوره ی ایرانی و هندیست.




طبق گفته ی اوستا، اهریمن، اژی دهاک را برای تباه کردن جهان اشه به پتیارگی در جهان سودمند، آفریده است. او دارای صفات چالاکی، زورمندی، دروندی(دروغگویی)، آسیب رسان جهان، صاحب هزار چیستی(دانش) و گناه کاری است. (ویسپرد، آفرین پیغمبر زرتشت و سوگند نامه) در متون کهن پهلوی آمده است: ابتدا اهریمن او را جاودانه و بی مرگ آفریده بود. روایت مینوی خرد، در این باره جالب است: (اورمزد چون بخواهد گاهی می تواند، آفریدگان اهریمن را و اهریمن چون بخواهد گاهی می تواند آفریدگان اورمزد را بگرداند(تغییر دهد) ...اهریمن بیوراسب(ده هزار اسب که لقب ضحاک است) و افراسیاب و اسکندر را چنان می پنداشت که جاودانه اند ، و اورمزد برای سود بزرگی (که این کار در بر داشت) (آنان را) تغییر داد ، چنان که معروف است. ) گفتیم که اژی دهاک در اوستا بر خلاف شاهنامه، پادشاه نیست، ولی اعمال او مانند پادشاهان است. او مانند پادشاهان ایزدان را نیایش می کند و برای آنها پیشکش می برد: (( اژی دهاک سه پوزه، در سرزمین بوری Bavri صد اسب، هزار گاو و ده هزار گوسفند او را (آناهیتا) پیشکش آورد؛ و از وی خواستار شد: ای اردوی سور آناهیتا! ای نیک! ای تواناترین! مرا کامیابی ارزانی دار که من هفت کشور زمین را از مردمان تهی کنم. اردوی سور آناهیتا او را کامیابی نبخشید. ))(یسنا هات۹، کرده ی هشتم)
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

اژدهایان و هیولاهای افسانه ای



اژی سرور



اژدهایی زرد و سبز و شاخدار که اسبان و آدمیان را می خورد



کندرب(کندرو)




کندرب(کندرو) زرین پاشنه که دریایی فراخکرت را هراسان می کند.
دیو دیگر کندرب (کندرو) زرین پاشنه است که آب دریا تا پاشنه*اش بود. گرشاسپ این دیو یا اژدهای شاخ دار و زهر آلود به هلاکت رساند و وقتی اژدها کشته شد زهری زردرنگ به کلفتی یک بند انگشت از کامش جریان یافت.



سناویذک جوان

سناویذک جوان ، که قصد دارد وقتی بالغ شد ، ارواح خیر و شر را به کشیدن گردونه خود وادار کند
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

دیوان:

در مقابل لشگر هرمز(اهور مزدا) ، اهریمن نیز لشگری دارد و یاران او را دیو ( دئو ) گویند . در راس اینها اهریمن قرار گرفته و در مقابل امشاسپنتان دیو یا عفریت وجود دارند .


کار اهریمن و دیو ها این است که نگذارند خوبی پیشرفت کند . تاریکی و بدی و دروغ و طغیان و تکبر ، آفریده ی اهریمن است و اگر اهریمن نتواند از خوبی جلوگیری کند لااقل سعی می کند از نتایج آن بکاهد .


هرمز ، زندگی را آفرید و اهریمن مرگ را . سلطنت او سلطنت تاریکی است . یک تاریکی که حد و حصر ندارد . جهنم پر است از دیو و دروغ و پ ایرکا (پری) و اژدها ( آژی دهاک ) و ابوالهول های دیگر که آفریده ی اهریمن اند . چنانکه امش سپنتان و یزت ها حامی آفرینش خوب می باشند ، دیو ها و ارواح بد ، حامی آفرینش بد هستند .



1 - اکومنه ( اکوان دیو) ، دیو اندیشه ی بد و نادانی و بی خردی است. او در مقابل بهمن که نشان دانایی است قرار گرفته.



2 - دروج : حامی چیزهای دروغ است و در مقابل وهومنه (اندیشه نیک ) ،



4 و3 - سپنجگر و اپوش دو دیو خشکسالی وقحطی با ایزد تشتر که ایزد باران وسرسبزی است سخت در نبردند.



5 - کندرب(کندرو) دیو زرین پاشنه است



6 - مهرکوش یا ملکوش دیو دیو مهیب زمستان است.
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

7 - َشموغ، نام دیو سخن*چینی، فتنه*انگیزی، دروغ و اختلاف*افكنی میان دو كس است.



8 - جهیکا یا «جهی» به معنای روسپی، نام دختر اهریمن است. «جهیکا» نه تنها انگیزاننده*ی اهریمن به تازش بر جهان هرمزدی است بلکه فریبنده و اغواگر مردان نیز هست .



9 - سناویزک یا اسناویزکا: اگر چه نامش یک بار در اوستا آمده است ولی اهمیت بسیار دارد. این پهلوان شورشی و گستاخ بر ان بود که جهان را از وجود اهریمن و اهورامزدا پاک سازد



10 - استویهاد: دیو مرگ است.



11 - اسپنجروش: دیو ساكن در ابرها كه مانع ریزش باران است، تندر، صدای اوست كه در میانه نبرد سر میدهد)
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

اکوان دیو




اکوان دیو نام یکی از شخصیت*های شاهنامه فردوسی می*باشد.





ریشه نام

برطبق برهان قاطع ، بعضی محققان نام این دیو را محرف اکومان دانسته*اند که در اوستا Aka-manah به معنای اندیشه پلید آمده است و نام دیوی مظهر اندیشه*های پست و شرارت و نفاق و در مقابل وهومن (بهمن) بوده است.



توفان دریایی

برخی پژوهشگران ریشه داستان اکوان دیو را بر گرفته از گردباد دریایی water spot می*دانند که به ناگهان از دریا سربرکشیده کشتی ها را منهدم ساخته و به فاصله دور پرتاب می*کرده است. این پدیده در دریای هند و دریای چین در فصل توفان موسمی و همچنین در سواحل فلوریدا و کوبا و غرب استرالیا رخ می*دهد.
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

ســــــرو فــریــومد





در تاریخ بیهقی از دو سروی که بوسیله اشو زرتشت نشانده شده بود سخن رفته است.یکی از این سروها در کشمر(کاشمر) و دیگری سرو فریومد(توس) بوده است.
در تاریخ بیهقی آمده است:زردشت که صاحب المجوس بود، دو درخت دو درخت سرو به کشت یکی در دیه کشمر طریثیت و یکی در دیه فریومد،و در کتاب ثمارالقلوب،خوجه ابومنصور ثعالبی چنین آرد که گشتاسب ملک فرمود تا این دو سرو کشمر و فریومد را بکشتند...
نیک آگاهید که سرو کاشمر آن درخت ورجاوند به سال 246 به دستور متول،آن خلیفه بلهوس و عیاش، از ریشه بر کنده شد، که البته عمرش به جهان نماند که سرو را رویت کند و بدست غلامانش، با اشارت پسرش منتصر کشته شد.
اما سرو فریومد عمر و بقای بیشتری از سرو کاشمر یافت و تا سال 537 ماند،یعنی 291 سال بیشتر از سرو ورجاوند کاشمر،در این سال بود که ینالتکین خوارزمشاه که از امیران ترک خوارزمشاهی بود دستور به سوزاندن سرو فریومد داد.مقصود از سوزاندن این درخت و اجتناب از بریدن آن،ترس از تبعاتی بود که پس از بریدن که پس از بریدن سور کاشمر گریبانگیر مسببان نابودی آن درخت شده بود.

بیهقی چنین نقل میکند: ینالتکین بن خوارزمشاه فرمود تا آن سرو بسوختند،و حالی و ضرری به وی و حشم وی نرسید، ازیرا که بواسطه آتش در آن تصرف کردند، و ان درخت را زردشت کشته بود، و ممکن بودی که اگر ببرندی اتفاقی عجیب پدید آمدی،و بعد از آن ینالتکینبماند تا سال 551 چهارده سال دیگر بزیست.و خاصیت درخت فریومد آن بود که هر پادشاهی که چشم او بر آن افتادی او را در آن سال نکبت رسیدی،و عمرها این تجربه مکرر گردانیده بودند...


بیهقی به تفصیل نقل می کند که در آن سال باران شدیدی باریدن آغاز کرد و چنان خرابی ها افتاد در ناحیه بیهق که بیان آن به غایت آن نرسد.و چنان برف آمد و یخبندان شد و سرما به حدی رسید که بسیاری از گیاهان و درختان تباه شدند در آن ناحیت...
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

بر آن گنبد درخت سرو کشته
چو پرورده شده آن بهشته
گشن شد بیخ چندان گشت شاخش
که پر شد آن همه ایوان و کاخش
چنان تریاک پیدا شد زبرگش
که خوردی هر که کم میبود مرگش
خدای پاک از جنت سرشته
زراتشت آشو بر وی نوشته
چو شاه پاک دین گشتاسب آن دید
بدی رفته بهی دین را گروید
همه این دین به را کرد اقرار
درو نارند از آن پس هیچ تکرار
چو زرتشت این ره به را نموده
کزین ره مر مهمان را دل فزوده
اگر نام سٌهی سروش ندانی
بهشت جاودان را چون بدانی
چو چندین سالیان بر وی گذشته
همان سرو سهی بالیده گشته
چنان بالیده شد سرو بلندش
که گرداگرد می کشی کمندش
چو خورشید جهان از برج فرتوت
درخشان گشت در عالم چو یاقوت

براستی که سرو کاشمر و سرو فریومد را میتوان نشان از هویت ملی ایرانیان دانست،هویتی که متجاوزان به این سرزمین اهورائی برای شکستن غرور ملی ایرانیان کمر به نابودی آن بستند،زیرا باید برای حکومت بر مردمی که با ارزشهایش زنده است،با سلاح فرهنگ زدائی و هویت ستیزی پیش رفت.
اگر سروهای ورجاوند وخشور ایران بدست انیران بریده شد،اما در وجود و خاطر ایرانیان زنده و جاوید ماند،این سرو در اندیشه های ما زیر شلاق روزگار و ظلم انیران سر خم کرد اما کمرش نشکست و استوار ماند،نقش خاطره شد و بدست های کیمیاگر قالی باف ایرانی، بر نگارستان قالی نقش بست،ماند و جاودانه شد چونان که اندیشه و نام زرتشت در پندار و هویت ایرانی نامیراست.
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

قصه سرو کاشمر



قصه سرو کاشمر یا کشمر را غالباً شنیده ایدسروی که روایت بود پیامبر بزرگ ایران، اشو زرتشت آن را با دست خود از بهشت آورده و در زمین کاشمر کاشته است و حکیم فردوسی در مورد آن میفرماید:


یکی شاخ سرو آورید از بهشت *** بدروازه شهر کشمر بکشت


در کتاب دانشنامه مزدیسنا نوشته انوشه روان دکتر موبد جهانگیر اشیدری آمده:گویند اشو زرتشت،دو درخت سرو به طالع سعد در دو محل به دست خود کاشت، یکی در دهکده کشمر(کاشمر) و دیگری در دهکده فریومد از روستاهای توس(طوس) خراسان.به مرور این درخت بلند و ستبر و پرشاخ شده و دیدن آن موجب شگفتی بینندگان میشد.چون وصف این سروها در مجلس متوکل عباسی،خلیفه عهد،بیان شد، او که مشغول به عمارت در جعفریه سرمن رای ،مشهور به سامره بود به خاطرش افتاد که آن سرو را قطع کرده،به بغداد بیاورند.

یکی سرو آزاده را زردهشت *** به پیش در آذر اندر بکشت

نبشتش بر آن زاد و سرو سهی *** که پذرفت گشتاسب دین بهی

فرستاد هرسو به کشور پیام *** که چون سرو کشمر به گیتی کدام

زمینو فرستاد زی من خدای *** مرا گفت از اینجا به مینو گرای

کنون جمله این پند من بشنوید *** پیاده سوی سرو کشمر روید
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

در کتاب ثمارالقلوب خواجه ابومنصور ثعالبی چنین آرد:که این دو درخت سرو کاشمر و سرو فریومد گشتاسب ملک فرمود تا بکاشتند. متوکل علی الله جعفربن المعتصم خلیفه را این درخت وصف کردند و او بنای جعفریه آغاز کرده بود. نامه نوشت به عامل نیشابور خواجه ابوالطیب و بامیر طاهربن عبدالله بن طاهر که باید آن درخت (سرو کاشمر) ببرند و بر گردون نهند و به بغداد فرستند و جمله شاخ های آن در نمد دوزند و بفرستند تا درودگران در بغداد آن درخت راست باز نهند و شاخ ها به میخ به هم باز بندند چنانکه هیچ شاخ و فرع از آن درخت ضایع نشود تا وی آن ببیند آن گاه در بنا به کار برند. پس گبر گان(زرتشتیان) جمله جمع شوند و خواجه ابوالطیب را گفتند ما پنجاه هزار دینار زر نیشابوری خزانه خلیفه را خدمت، کنیم در خواه تا از این بریدن درخت درگذرد چه هزار سال زیادت است تا آن درخت کاشته اند و این در سنه اثنتین و ثلاتین و مأتین بود و از آن وقت که این درخت کشته بودند تا بدین وقت هزار و چهارصد و پنج سال بود، و گفتند که قلع و قطع این مبارک نیاد و بدین انتفاع دست ندهد. پس عامل نیشابور گفت متوکل نه از خلفا و ملوک بود که فرمان وی ردّ توان کرد.
پس خواجه ابوالطیب امیر عتاب ورقاأالشاعر الشیبانی را که از فرزندان عمر و بن کلثوم الشاعر بود بدین عمل نصب کرد و استادی درودگر بود. در نیشابور که مثل او نبود او را حسین نجار گفتندی. مدتی روزگار صرف کردند تا اره آن بساختند و اسباب آن را مهیا کردند و استداره ساق این درخت چنانکه در کتب آورده اند مساحت بیست بیست و هفت تازیانه بوده است. هر تازیانه رشی و ربعی بذارع شاه. و گفته اند در سایه آن درخت زیادت از هزار گوسفند گرفتی و وقتی که آدمی نبودی و گوسفند و شبان نبودی و حوش و سماع آنجا آرام گرفتندی و چندان مرغان گوناگون بر شاخ ها مأوی داشتند که اعداد ایشان کسی در ضبط حساب نتواند آورد.
چون بيوفتاد در آن حدود زمین بلرزید و کاریزها و بناهای بسیار خلل کرد و نماز شام انواع و اقسام مرغان بیامدند چندانکه آسمان پوشیده گشت و به انواع اصوات خویش نوحه و زاری می کردند بر وجهی که مردمان از آن تعجب کردند و گوسفندان که در ضلال آن آرام گرفتندی همچنان ناله و زاری آغاز کردند.پانصد هزار درم صرف افتاد در وجوه آن تا اصل آن درخت از کشمر به جعفریه بردند و شاخ ها و فروع آن بر هزار و سیصد اشتر نهادند.
آن روز که بیگ منزلی جعفریه رسید آنشب غلامان متوکل را بکشتند و آن اصل سرو ندید و آن برخورداری نیافت. و این بود شب چهارشنبه لثلاث خلون من شوال سنه اثنتین و ثلاثین و مأتین. باغر ترکی با جماعتی از غلامان به اشارت منتصر قصد متوکل کردند و متوکل در مجلس لهو نشسته بود و آن (درخت) در یک منزلی جعفریه بماند تا عهدی نزدیک. و در آن سال والی نیشابور که آن فرمود ابوالطیب طاهر و هر که در آن سعی کرده بود جمله پیش از حولان حول هلاک شدند. درودگر و آهنگر و شاگردان و اصحاب نظاره و ناقلان آن چوب هیچ کس نماندند و این از اتفاقات عجیبه است...(بنقل از کتاب ثمارالقلوب خواجه ابومنصور ثعالبی)
این چنین گفته شده بود که اگر کسی دستور به بریدن یکی از این دو سرو دهد و یا ریشه آنرا ببیند(آنرا قطع کند) بلافاصله خواهد مرد و متوکل نیز بدست غلامانش کشته شد...
باید دانست که درخت سرو از دیر باز علامت و نشانه ایران باستان بوده .اینکه در قالیها،فرشها و غیره نقش سروهای شاخه برگشته بسیار دیده میشود،بقایای آثار همان سنت ملی است(سرو نماد ملت ایران است، چنان که جبر زمانه سر او را خم کرده اما در مقابل انیران کمر خم نکردهو استوار است).در کاشمر مناره ای است به نام مناره کاشمر که هنوز باقی است.سالها پیش،مرزبان خسرویان پیرو گفته برخی از افراد محل آن را آرامگاه زردشت(زرتشت) دانست که صحت آن به ثبوت نرسیده است(البته چنین حدسی نیز در مورد مزارشریف واقع در افغانستان زده میشود).رئیس دفتر رضا شاهقطعه ذغالی از آن محل در دست داشت که وقتی سرخ میشد و سپس خاموش می گردید،خاکستر نمی شد و همانگونه باقی میماند.در اطراف و اکناف ایران، بویژه نقاط ییلاقی ،درختهای کهنی است که مردم آنرا هزار ساله و شاید بیشتر میدانند و آنها را جمشیدی میگویند.
همچنین در روستای قنوات غسان ،نزدیک کرمان،درخت چناری بود که توی آن خالی بود،برخی آنرا گرامی داشته و حتی در جوار آن کسب و کار میکردند.چند سال پیش آتش گرفت و از بین رفت!!!!!
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

بَشکوچ ( شیردال )





شیردال (در پارسی میانه: بَشکوچ ) موجودی افسانه*ای با تن شیر و سر عقاب (دال) و گوش اسب است. دال واژه فارسی برای عقاب است. تندیس*های به شکل شیردال در معماری کاربرد زیادی دارند. شیردال*ها در معماری عیلامی کاربرد داشتند و نمونه* برجسته*ای از آن در شوش پیدا شده است. روی کفل این شیردال نوشته*ای است بخط میخی عیلامی از اونتاش گال که آن جانور را به اینشوشیناک خدای خدایان عیلام هدیه کرده است. این شیردال که بدست بانو گیرشمن بازسازی شده است در موزه شوش نگاهداری می*شود.

مردم باستان شیردال*ها را نگهبان گنجینه*های خدایان می*پنداشتند.

* همچنین شیردال نشان خاندان پادشاهی سوئد نیز هست.
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

آل (در باور مردم)


آل یا زائوترسان موجودی خیالی-افسانه*ای است. در باور عامه، موجودی است که اگر زن تازه*زا را تنها بگذارند، سراغش می*آید و بدو آزار یا آسیب می*رساند.

آل یک گونه از موجودات اهریمنی در باور مردمان قفقاز، ایران، آسیای میانه و بخش*هایی از جنوب روسیه است. در باورهای سنتی، نقش آلها در تولید مثل انسانهاست بهین دلیل آنها را اهریمن وضع حمل یا زایمان می*دانند.

آلها در مناطق گوناگون دارای نامهای مختلفی هستند مثلا در ارمنستان به «آلک»، در میان کردها به «اُل»، در افغانستان و تاجیکستان به «هال» یا «خال»، در کشورهای ترک*زبان آسیای میانه به «آلباستی» یا «آلماستی» و در میان مردم کشمیر و بدخشان به «هالماستی» معروفند.

در فرهنگ بختیاری*ها هم وجود آلها با عبارات رایجی مانند «آل برده» و «الهی آل ببردت» به چشم می*خورد.

در روایات ارمنی، آلها قلب و شش زن درحال زایمان، زن آبستن و زنی تازه زایمان کرده (زائو) را می*دزدند وسبب مرگ او می*شوند. آنها همچنین با آسیب رساندن به جنین در زهدان مادر سبب سقط جنین می*شوند. آلها نوزادان زیر چهل روز را دزدیده و اقدام به تعویض آنها با بچه خود یا بچه جن می*کنند. (مانند الفها در باورهای ژرمنی). آلها نیز مانند انسانها داری دو جنس زن و مرد هستند.


اجزای بدن و صورت آلها

اجزای بدن وصورت آلها بدین سان توصیف شده*است: بینی گِلی، چشمانی آتشین، موهایی ژولیده و نامرتب، دندانهایی آهنین با نیشهایی به جلو آمده مانند گراز وحشی و پستان*هایی آویزان مانند پیرزنها. بنابر باورهای کهن، آلها پس از دزدیدن قلب و شش زن و زمانی که دیگر زن زنده نمانده*است، اقدام به فرار و عبور از اولین آب جمع شده در یک جا یا اولین منبع آب می*کنند. طلسمهای مانع آل، مانند دیگر طلسمها برای دیگر شیاطین است. این طلسمها شامل افسون، دعا، اشیای فلزی، سیر و پیاز و جلوگیری کردن از رسیدن آل به آب است. در ایران آلها به شکل پیرزنی لاغر و استخوانی با بینی گِلی وصورتی سرخ به همراه سبدی حصیری برا ی شش و جگرهای دزدیده شده تصویر شده*است. در آسیای میانه، آلها چنین روایت شده*اند: موجوداتی چاق و زشت و پیرزنانی پرمو با پستان*های آویزان به همراه سبدی پشمی که جگر و شش*های قربانیان را درون آن قرار می*دهند. برطبق بسیاری از روایات خاور نزدیک، خدا یک آل را برای همسری آدم یا اولین بشر آفرید امّا آدم فانی و خاکزاد با آل که از جنس آتش است، ناسازگار بود. این آغاز و ریشهٔ دشمنی آلها با حوا وهمه دختران اوست.
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

بختَک








بَختَک در افسانه*ها و باور عامیانه ایرانی نام موجودی تخیلی است که شبها قصد خفه کردن افراد در خواب را دارد. برخی منابع نیز بختک را با کابوس هم*معنی دانسته*اند. البته بختک با کابوس هم معنا نیست، بختک موجودی نامریی است که شب هنگام بر بدن انسان مسلط می*شود و تمام بدن را در اختیار گرفته و قفل می*کند، درین حالت انسان فقط نظاره گر ناتوانی خود است. ترسی بدون دلیل وجود انسان را در بر می*گیرد و انسان توان کوچک*ترین واکنشی نسبت به این ترس ندارد.در برخی باورهای قدیمی معتقدند که بختک روی سینه افراد می*نشیند و تمام وجود انها را فلج می*کند. شاید ترس انسان گرفتار این موجود نیز بدلیل این است که حضور انرا بر روی خود احساس می*کند ولی نمی*تواند انرا ببیند. برخی دیگر بر این باورند که بختک در درون انسان نفوذ می*کند و بدن را در اختیار می*گیرد. اصطلاح «بختک روی زندگیش افتاده» نیز ازین جا وارد ادبیات فارسی شده*است.

بختک یا فرنجک، به عقیده عوام، کنیز اسکندر بود. هنگامی که کلاغ به مشک محتوی آب حیات که اسکندر با خود از ظلمات آورده بود منقار زد و آن را درید و آب حیات بر زمین ریخت، این کنیز بی درنگ مشتی از آن آب را برداشته نوشید و اسکندر که سخت خشمگین شده بود به ضرب شمشیر بینی او را بینداخت، و فرنجک از گِل، و به قولی از خمیر، بینی ئی برای خود ساخت. فرنجک که به سبب نوشیدن آن آب عمر جاودانه یافته*است چون کسی را به پشت خفته ببیند بر سینه او می*جهد. اگر در آن حال خفته بیدار شده چنگ در بینی او اندازد فرنجک از بیم آن که بینیش کنده شود گنجی از گنجهای اسکندر را که می*شناسد رشوت خواهد داد تا دست از بینیش بردارد. بختــک که به سبب همین افسانه بینی گلی، دماغ گلی و خمیری نیز خوانده می*شود به عقیده عوام در تاریکی و بخصوص زیر درخت*ها و در جنگل*ها و باغ*ها می*گردد. ظاهرأ این اعتقاد از ناآگاهی عوام به گاز کربنیکی که شب*ها از گیاهان متصاعد می*شود و کسی را که در جنـگل یا در زیر درخت خفته باشد به خفقان می*افکند ناشی شده*است.برخی افراد معتقدند, در صورتی که بتوان گلو یا دماغ بختک را گرفت, می*توان هر آرزویی کرد تا بختک آن را برآورده کند.
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

پری


پری در اوستا موجودی اهریمنی است و از آن به صورت زنی بسیار زیبا و فریبنده یاد شده که با پنهان و آشکار شدن پی درپی و تغییر شکل*های گوناگون، مردم را می*فریبد و به بیراهه می*کشاند یا موجب دیوانگی آنان می*شود.

در هفت خوان*های رستم و اسفندیار، زنی زیبا و آراسته در حالی که رود می*نوازد به پهلوان نزدیک می*شود و او را به شادخواری و شادکامی دعوت می*کند. اما هر دو پهلوان او را می*شناسند و در نبرد او را می*کشند.

پری از آتش می*گریزد، بنابراین، برای شناختن یا فرار دادن پریان بدکار باید پیوسته آتش در خانه روشن بماند. همچنین فلزات و چیزهای نوک تیز موجب فرار پریان است.

پریان در فرهنگ ایرانیان پس از اسلام، موجوات خوب و دوست داشتنی هستند که مردم نیکوکار و خوش نیت را دوست دارند و آن*ها را به خوشبختی و کامروایی می*رسانند. پادشاه پریان مردی نیک و آزاده است و دختر و پسر شاه پریان رمزی از کمال، زیبائی، ثروت و خوشبختی هستند که هر دختر و پسر جوان آرزوی همسری ایشان را دارد. داستان پری زیبائی که بخت را تقسیم می*کرد در داستان*های مربوط به جمشید شاه آمده است.

در اساطیر ایرانی، پریها از نسل فرشتگان تبعیدی از بهشت هستند که در صورت توبه کردن به بهشت باز می گردند. در منابع قدیمی تر آنها عاملان شیاطین بودند ولی در منابع جدیدتر تبدیل به موجودات غیر شر شدند. پریها موجوداتی بالدار، بسیار دلنشین و با ظاهر فرشته آفریده شده اند. در طبقه بندی موجودات اسطوره ای، آنها مخلوقاتی مابین فرشته و ارواح شیطانی هستند. پریها گاهی اوقات برای ملاقاتهایی به دنیای فناپذیر(جهان ما) مسافرت میکنند. پریها هدف سطح پایین موجودات شروری به نام دیوسان بودند. دیوسانان با حبس پریها در قفسهای آهنین، اقدام به آزار آنها می کردند. این آزارها بعلاوه عدم اعتماد به نفس خود پریان، باعث می شد که آنها هم به صف مبارزان با خوبی بپیوندند.

نام سزرمین پریان در آثار اسطوره ای، پریستان و کوه قاف است.
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

در شعر پری و بهشت توماس مور شاعر ایرلندی، در قسمت لاله رخ ، یک پری اجازه بازگشت به بهشت را بعد از سه بار تلاش در دادن هدیه*ای به فرشته محبوب خدا بدست می آورد.

اولین تلاش این است که آخرین شرابی که لیبرتی با خون قلبی که برای او شکسته و از آن شرابی برای خدا درست کرده را پیدا کرده و هدیه دهد. این خون باید از متعلق به سرباز جوانی که برای حفظ جان محمود اورنگ*زیب (ششمین پادشاه مغول هند در قرن ۱۷-۱۸ میلادی) کشته شده است باشد.

هدیه بعدی، یک نگاه پاک و ناب از یک عشق از خود گذشته (کسی که خود را در راه عشقش قربانی کرده باشد). آهی که باید ربوده شود باید از لبهای دختری باکره و در حال مرگ با عشقش در ریونذوری (کوهی در کنیا از رشته کوههای کلیمانجارو) بوسیله طاعون باشد نه اینکه ترجیح دهد در تبعید از عشقش با بیماری زنده بماند.

سومین و آخرین هدیه، اشک یک پیر مرد شیطانی در حال دیدن عبادت یک کودک در خرابهای معبد خورشید در بعلبک لبنان است. مداخله پریان در دنیای فناپذیر به صورت اپرایی فکاهی توسط گیلبرت و سالیوان در سال ۱۸۸۲ زیر عنوان "همزادها و پریها" ساخته شد.
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

دوال*پا


دَوال*پا یکی از موجودات خیالی در اسطوره*ها و داستان*های ایرانی است که بالاتنه انسان دارد و پاهایش مانند تسمه دراز و پیچنده*اند. دوال*پا در زبان فارسی مصداق آدم*های سمجی است که به هر دلیل به حق یا ناحق به جایی با کسی می*چسبند و آن*جا را رها نمی*کنند چنان*که هنگامی بچه*ای سماجت کند و به مادر اصرار ورزد مادر به او گوید: «چرا مثل دوال*پا به من چسبیده*ای.»

در افسانه*ها راه چاره رهایی از دست دوال*پا مست کردن او دانسته شده*است.

دوال*پا در افسانه*های ایرانی این*گونه توصیف شده: «موجود به ظاهر بدبخت و ذلیل و زبونی است که به راه مردمان نشیند و نوحه و گریه آن*چنان سر دهد که دل سنگ به ناتوانی او رحم آورد. چون گذرنده*ای بر او بگذرد و از او سبب اندوه بپرسد گوید: بیمارم و کسی نیست مرا به خانه*ام که در این نزدیکی است برساند. و عابر چون گوید: بیا تو را کمک کنم. دوالپا بر گردهٔ عابر بنشیند و پاهای تسمه*مانند چهل*متری خود را که زیر بدن پنهان کرده بود گشوده گرداگرد بدن عابر چنان بپیچد و استوار کند که عابر را تا پایان عمر از دست او خلاصی نباشد.»

دَوال در فارسی به معنی تسمه است.

در کتاب سندباد بحری توصیفی این*گونه از دوال*پا دیده می*شود: «دوال*پا پیرمردی است که دم جاده نشسته گریه میکند و هر رهگذری که می*رسد به او التماس کرده میگوید مرا کول بگیر از روی نهر آب رد کن. هر کس او را کول بکند یک*مرتبه سه ذرع پا مانند مار از شکمش درآمده دور آن کس می*پیچد و با دست*هایش محکم او را گرفته فرمان می*دهد: کار بکن بده به من. برای این*که از شر او آسوده بشوند باید او را مست کرد.»

کتاب عجائب المخلوقات و غرائب المخلوقات محمدبن محمود طوسی (قرن ششم هجری) ضمن نقل حکایتی نام دوال*پا را به کار می*برد و آن را گونه*ای نسناس می*نامد. البته در لغت*نامه دهخدا، داستان وامق و عذرا را منبع دیگری هم نقل می*کند. از آن*جا به کتاب*هایی هم*چون سلیم جواهری و وغ*وغ ساهاب صادق هدایت راه یافته*است.
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

نمونه حکایت از سلیم جواهری

سلیم جواهری مردی ساده*دل و پاک*طینت بود. روزی در یک سفر دریایی کشتی*اش در یک گرداب و بر اثر طوفان شدید غرق شد. او تخته پاره*ای به کف آورد و بدین وسیله خود را به جزیره*ای رساند. روزهای مدام در این جزیره دورافتاده تک و تنها می*زیست و از برگ گیاهان و شکار حیوانات ارتزاق می*کرد.

روزی در حین گردش در جنگل به موجودی شبه انسان برخورد که پاهای او شل و دراز بود، به گونه*ای که نمی*توانست راه برود. این موجود علیل - یعنی دوال*پای - از او خواست که او را بر دوش بگیرد و تا خانه*اش حمل کند. سلیم با توجه به قلب سالم و پاک خود بر او ترحم آورد و بدون این که از طینت پلید این موجود بدنهاد آگاه باشد، او را بر پشت خود سوار کرد و به راه افتاد. دوال پای کم کم و به تدریج پاهای دراز و باریک خود را به دور گردن سلیم حلقه کرد و کمی فشار داد و به او اخطار کرد که اگر از دستورات او تخطی کند، او را خفه می*کند. سلیم نیز وقتی خود را فریب خورده و گرفتار دید، چاره*ای جز اطاعت نداشت.

بدین ترتیب روزها سپری شد و سلیم مجبور بود ضمن حمل پیکر سنگین دوال*پای به دستور او با دوندگی در کوه و جنگل غذای او را جمع آوری و برای خوردن او آماده کند.سلیم گاه خیلی خسته و درمانده می*شد، ولی دوال پای حتی اجازه استراحت نیز به او نمی*داد. التماس*های سلیم هم هیچ نتیجه*ای نمی*داد.

سلیم با خود اندیشید که ناگزیر باید عقل و خرد خود را به کار گیرد. روزی خوراکی از مواد بی*هوش*کننده تهیه کرد و به او خورانید. پس از ساعاتی اثر غذای مسموم جلوه*گر شد و سلیم، دوال*پای بی*هوش شده را از پشت خود سرنگون کرد و به دیار عدم فرستاد و خود نجات یافت.
 

Mahdi.2ndFerdowsi

کـاربـر جـد یـد
تاریخ ثبت‌نام
Feb 7, 2014
ارسالی‌ها
163
پسندها
5
امتیازها
0
محل سکونت
سرزمین پهلوانان(شمال)
تخصص
رایانه
دل نوشته
چرا دشمنی و کینه وقتی که میتونیم دوست باشیم و عشق بورزیم؟
بهترین اخلاقم
راستگویی-عدم پیشداوری-مهربانی
سیم کارت
برند گوشی
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
نوع آنتی ویروس
ماه تولد

اعتبار :

دیو سپید


دیوِ سپید بر پایه داستان*های شاهنامه نام فرمانروای دیوان در مازندران بود.او کیکاووس شاه ایران و یارانش را به بند کشید و رستم برای آزادی آنان به نبرد وی رفت.




پیروزی رستم بر دیو سپید

دیو سپید در غاری کیکاووس و یارانش را به بند کشید .رستم به یاری اولاد آن غار را یافت .تنها به غار رفته و دیو سپید را خفته دید. برای به جا آوردن آیین جوانمردی او را از خواب بیدار کرد و با وی جنگید. یک دست و یک پایش را قطع کرد و جگرش را از سینه بیرون کشیده و از سر او کلاهخودی برای خویش ساخت و شاه و یارانش را نیز آزاد کرد.
 
بالا پایین