(عاشقانه های سیگاری)

[SoHeIl]

​

​

یک فنجان قهوه پر

یک صندلی لهستانی نو که جیر جیر نمی کند

یک سیگار سالم روشن نشده

یه کافه روشن روشن

و ذهنی خالی از تو …​

​

 

[SoHeIl]

بی خیال … دیگه خسته شدم !

یه سیگار روشن کردمو

چشمامو بستمو خودمو سپردم

به قایق شکسته ی سرنوشت …

به هرجا برد بدون منزل همون جاست …
​

​

​

​

​

 

[SoHeIl]

من به پای عشق تو سوختم

و تنها سیگار بود که برای پر کردن جایت به پای من می سوخت …

این را بدان تو نیز روزی خواهی سوخت …

درست مثل من و سیگارم !!!
​

​

​

​

 

[SoHeIl]

شبی گفتم به سیگارم که از جانم چه می خواهی ؟

نوشت با خط دود خود به دردت میخورم گاهی

تو بر من مینهی آتش که درد خود کنی تسکین

من بیچاره میسوزم تو از حالم چه میدانی ؟
​

​

​

 

[SoHeIl]

بچه که بودم نقاشی میکشیدم

بزرگتر شدم از هیجان جیغ میکشیدم

فهمیدم چه خبره دور و برم ، درد کشیدم

حالا دیگه نه درد میکشم نه جیغ نه نقاشی !!!

سیگار میکشم …
​

 

[SoHeIl]

تو سیگار رو خاموش کن تا بگم

چطور میشه با گریه هم دود شد

چطور میشه با خنده هم زخم خورد

چطور میشه با عشق نابود شد …​

​

 

[SoHeIl]

خواستم با یکی درد دل کنم ،

اول ازش پرسیدم سیگار داری ؟

گفت میخوای بکشی ؟

گفتم نه تو بکش تا طاقت حرفامو داشته باشی …​

 

[SoHeIl]

دوستی گفت :

به آتش میکشی پولت را برای سیگار ؟

گفتم : پولم !؟!؟!

من خودم را به آتش کشیده ام برای او …
​

 

[SoHeIl]

هیچ قطاری از این اتاق نمی گذرد

من اینجا نشسته ام و با همین سیگار قطار می آفرینم

نمی شنوی ؟

سرم دارد سوت می کشد …​

​

 

[SoHeIl]

مرا به تختم ببندید و سیگاری برایم روشن کنید و تنهایم بگذارید …

هرچقدر هم نالیدم

و فریاد زدم به سراغم نیایید …

من دارم او را ترک میکنم !!!​

​

 

[SoHeIl]

سیگاری که از اول بد میسوزه

تا آخرش طعم بدی میده ،

از کشیدنش زجر میکشی

ولی دلت نمیاد خاموشش کنی …

این قضیه عجیب منو یاد زندگی میندازه ..​

​

 

[SoHeIl]

به کبریت نیازی نیست

سیگار را بر لبم می گذارم

و به دردهایم فکر میکنم ،

خودش آتش می گیرد …

 

[SoHeIl]

گاهی دوست دارم بدون پک زدن فقط بنشینم

و نگاه کنم که سیگارم چگونه میسوزد …

شاید آخر فهمیدم

چه لذتی میبری از تماشای سوختن من ؛

شاید آخر قانع شدم !

 

[SoHeIl]

بعضی ها درد می کشند

بعضی ها سیگار

من سیگار را با درد می کشم …

 

[SoHeIl]

شمرده بودم

پنج سیگار راه بود تا خانه ی تو

سیگار پشت سیگار ، کوچه به کوچه

می گردم و نمی رسم …

 

[SoHeIl]

 

[SoHeIl]

من به تعداد تمام سیگار هایی که کشیده ام تو را یاد کرده ام

اگر می توانستم تو را فراموش کنم سیگار را هم ترک می کردم​

​

 

[SoHeIl]

لب پنجره نشستی

و به هوای مه گرفته بیرون نگاه می کنی

پاهایت را در آغوش می گیری و سیگاری روشن می کنی مثل همیشه

مثل همیشه پاهایت را به من ترجیح دادی …​

​

 

[SoHeIl]

کمــــر بسته ام به خود کشی
بی خیـــال هم نمی شوم
هم دست اند با من
این سیگــارهای تلخ و آن خاطـــرات

 

[SoHeIl]

سیگار به سیگار درد می کشم تا تمام شود

بی چون و چرا ما هم تمام می شویم

ما خنده های ایستـــاده ما خنده های تکراری

تو نیستـــــی زمین برای من تنها یک زیرسیگاری ست

برای خاموش کردن بی حوصلگی هــــا

تا تمام شود درد می کشم
​

​

​