(عاشقانه های سیگاری)

[SoHeIl]

وقتی تو خیابون پشت سر هم سیگار دود میکنم ،

همه یجوری نگام میکنن و میگن :

جوون حیف شدش ،

ولی روزی که داشتم زار زار گریه میکردم،

یه نفرم با خودش نگفت :

طفلی چی میکشه با غمش . . .​

​

 

[SoHeIl]

تو را ترک کرده ام !.

خلاصه خیلی فرق کرده ام با روز آخرین دیدار !

دیگر حتی با احتیاط بیشتری دل می بندم !

اما الان حس خوبی دارم از نبودنت !

شبیه دست فروبردن در جیب گرم پالتوی پارسال و پیدا کردن یک نخ سیگار​

​

 

[SoHeIl]

برو ای دوست که درد دل ما بسیار است

مرهم دود دل ما فقط این سیگار است

روح دریایی خود را تو مینداز به آب

پشت دریا نبوود شهر بدان دیوار است
​

 

[SoHeIl]

​

کافه ام را می روم ،

سیگارم را دود میکنم و آخر شب قدم زنان به خانه برمی گردم . . .

این روز ها هم اینطور میگذرند ،

آرام و زیبا اما از آن آرام هایی که پایدار نیست

و از آن زیبا هایی که ظاهریست . . .​

 

[SoHeIl]

​

چگونه بگویم ؟

اصلا از چی بگم ؟

از این همه تنهایی ؟

یا از این مرحم تنهاییم که فقط سیگار شده ؟

ولی بدون این مرحم الان جای خالیه تورو واسم پر میکنه .

منو درک میکنه . همون کارایی که تو هیچوقت نکردی​

 

[SoHeIl]

کبریت بکش تا ستاره*ای به شب اضافه کنیم

و خیره شو به مردمان تنهایی که در آسمان سیگار می* کشند . . .​

​

بعضی* انسان*ها با چشمهاشون گریه نمیکنن ،

پا میشن ، یه سیگار بر میدارن و میرن تو بالکن .​

 

[SoHeIl]

سیگار تلقینی برای آرامش نیست

تسکینی برای درد هم نیست

فقط تنبیهیست برای من تا دیگر نخواهمت !!!​

 

[SoHeIl]

از خانه که می آیی
یک دست مال سفید
پاکتی سیگار
گزیده شعر فروغ
و تحملی طولانی بیاور
احتمال گریستن ما بسیار است ...

 

[SoHeIl]

بی انصاف!!

لای انگشتانم را باید دستان تو پر میکرد...

نه سیگار..!!



سیگاریم کرد...

با رفتنش!!

کسی که به قلیان کشیدنم هم گیر میداد..!!

 

[SoHeIl]

مثل سیگار مانده ام میان دو انگشتت...

نه مرا میکشی،

نه خاموش میکنی،

فراموش کرده ای و میسوزم!!


..................................................


سیگارها برایم دو دسته اند:

سیگارهای قبل از دیدنت...

و سیگارهای پس از رفتنت!!

هر دو برایم حس غریبی دارند...

اولی بخاطر دلهره ی نیامدنت،

و دیگری از ترس دیگر ندیدنت!!

 

[SoHeIl]

گفت سیگار گران شده، ترک نمیکنی؟

با خودم گفتم:

کاش بدانی چقـــــــــدر گران تمام شد تا سیگاری شدم..!!


..................................................


آدم برفی هم گفت:

تو بجای هویج، برایم سیگار بگذار...

خودم از پس بهار برمیایم!!

 

[SoHeIl]

هر وقت دلم سيگار مي خواهد
بر سرش فرياد خفه شو مي زنم
بايد از همين حالا، در همين سن كم
ياد بگيرد
به حكم روزگار هرگز نبايد به هر آن چه كه مي خواهد برسد

 

[SoHeIl]

نمیدانم جنس سیگارم خوب نیست یا جنس خاطراتم ؟
آخر بدجوری میسوزد دلم !!!



سیگار میکشم تا دود کنم خیال بودنش را …
ریه هایم بی تقصیرند ، فقط دارند تاوان ندانم کاری های دلم را پس میدهند !


گفتی تا سیگاری دود کنی برگشتم !
زندگیم دود شد ، کجا ماندی ؟؟؟

 

[SoHeIl]

سیگار کشیدنم را کلاس نامیدند ؛
نمی دانستند که من از کلاس زندگی مدتهاست اخراج شده ام !

 

[SoHeIl]

یادت است میگفتی سیگار را کنار بگذارم ؟
من سیگار را کنار گذاشتم اما طعم تلخش را نه !
روزگار امروز به من فهماند که چیزهای تلختری از قهوه و سیگار هم هست !

 

[SoHeIl]

در خود فرو رفته ام
سیگار میکشم
نگاه مردم به دنبال دود سیگارم
تنها فقط دود را میبینند
نمیدانند من چه میکشم​

 

[SoHeIl]

بقال گفت سیگار گران شده ، ترک نمیکنی ؟
با خودم گفتم کاش بدانی چقدر گران تمام شد تا سیگاری شدم …

 

[SoHeIl]

وقتی سیگار پدر را کشیدم ، فهمیدم او چه می کشد !

 

[SoHeIl]

این بار سیگار را بکش، از طرفی که می سوزد ؛ تا بدانی چه میکشم…
​

​

​

​

 

[SoHeIl]

یادت عادت است ، همین روزها ترک میکنم مثل سیگار که ماهاست نخ آخریست که روشن میکنم !


به همان اندازه که دود سیگارم از من دورتر می شود یاد تو به من نزدیکتر می شود …


میدانم اگر روزی دیگر سیگار هم نکشم ، از آدمای روزگارم درد میکشم !