(عاشقانه های سیگاری)

[SoHeIl]

مــرد گریه نمیکنــد ، مــرد نمی شکند…

فقط سیگاری روشن می کند

آرام بی صدا ، لابه لای دود می میرد​

​

 

[SoHeIl]

​

سیگارو بخاطر تو ترک نمی کنم

وقتی تو با من بودی اونم با من بود

حالا که نیستی هم این با منه

وفاداری کدامتان بیشتر است؟

جوابی نداری …​

 

[SoHeIl]

باز کلمه کم آورده ام ، برای احوالاتم

بروید یک سیگار بکشید تلخی اش که ماند ته گلویتان

فکر کنید همان بغضی است که توی گلوی من

نه بالا می رود و نه پایین
​

 

[SoHeIl]

برای سفر به گذشته نیازی به ماشین زمان ندارم …

منِ خسته با یک نخ سیگار و چند پک عمیق ، هر روز به گذشته سفر میکنم !

​

 

[SoHeIl]

سیگار تلقینی برای آرامش نیست

تسکینی برای درد هم نیست

فقط تنبیهیست برای من تا دیگر نخواهمت !!!

​

 

[SoHeIl]

ماشینم بوی سیگار می دهد

تنم ، لباسم ، دفتر کارم

حتی قهوه های دو نفره ی فرانسوی هم بوی سیگار می دهد

از زمستان ۲ سال پیش تمام لحظه های من که بوی تو را می داد

فقط بوی سیگار می دهد …​

​

 

[SoHeIl]

آدم ها برای یکدیگر نقش سیگار را بازی می کنند

همدیگر را می کُشند ، لذت می برند ، دود می کنند ، تمام می کنند

و بعد از اندک زمانی سیگاری دیگر​

​

 

[SoHeIl]

کبریت را ترک کرده ام !

سیگار را ترک نکرده ام....

اما....

سیگار را با سیگار روشن میکنم…



(به لطف نامردی "او" کبریت را ترک کرده ام ....)

 

[SoHeIl]

به من نگــــ ــو (سیگـــ ـار) نکــ ــش!!

ببرس برای کـــ ــدوم دردت ســ ــیگار میـ ــکشی؟؟!!

ببیرس اصــ ــلا چــ ــرا ســـــــــ ـیگاری شـــــــ ـدی؟؟

مطمعن بــــ ــاش اونوقت خـــــ ــودت برایم کــــــ ــبریت روشــــــــــ ــن میـــــــ ــکنی ....

 

[SoHeIl]

از من پرسید امروز می خوام تکلیفمو مشخص کنی یا من یا سیگار؟

نگاهی به سیگار توی دستم کردم که انگار سوختنش شدت گرفته

و داره بهم می گه عشقت مهمتره

یه پک دیگه زدم نگاش کردم و گفتم : خداحافظ​

​

 

[SoHeIl]

نـخــي سيـگار مـانـבه برايـم

بــراي همــــﮧ ي دلــتنگي هايم


مــن و شـب و تنــهايي و سيـگار

ڪـولــﮧ بار غـم و تـكيــﮧ بـر בيوار ...


پُـــــك اول بــﮧ حــرمت בلــم

پُـــــك بــعـבي بــﮧ حـرمت دلـت


بــﮧ حـرمت בلــم ڪــﮧ بـي هــوا شكست

بــﮧ حـرمت בلت ڪــﮧ باورҐ نـكـرב و رفـت

 

[SoHeIl]

نخی سیگار ، پکی عمیق

و لبخند تو رووی دیوار …

دود می شویم همه با هم امشب !​

​

 

[SoHeIl]

سیـگارم چه زیبا کام میدهد ؛

او تا صـبح پیراهن سفیدش را برایم میسوزاند

و من از لبانش بوسه ها میگیرم

چه لذتی میبرم از این رفاقت بی منت ،

او از جان مابه میگذارد و من از عمر…​

​

 

[SoHeIl]

​

بازهم سیگارمیکشم

ارام زیبا وپر احساس

دلتنگی هایم راباهمین بهمن های کوچک دوستداشتنی دودمیکنم

وجواب من ب سوال نعشه ی روی سیگار:

مرگ یازندگی قطعا مرگ​

 

[SoHeIl]

چند نخ سیگار و چشمان تو …

آنقدر برایت عاشقانه خواهم نوشت

تا ازحسادت دوباره عاشق ات شوم!
​

​

​

​

 

[SoHeIl]

سیگاری روشن میکنم و به خاموش بودنم فکر میکنم

کام عمیق همراه آهی کوتاه…

بیرون میدم دودش رو کمرنگ میشه…

مثل خودم . . .

نفسم میگیره از زندگی اجباری…
​

​

​

​

 

[SoHeIl]

سیگار میسوزد، کم میشود ، ولی تکرار میشود

من میسوزم…

کم میشوم…

ولی دیگر تکرار نمیشوم…​

​

 

[SoHeIl]

طعم تلخ سیگارو دوست دارم

تلخ مثل آخرین بوسه ی لعنتی ما

تلخ مثل آخرین دروغ تو

که باز هم همو می بینیم

تلخ مثل نبودنت . . . !​

​

 

[SoHeIl]

سیگار م را بیرون میکشم . . .

نه برای اینکه کسی از دودش آزرده نشود !

برای اینکه نمیخواهم نمیخواهم

کسی در غم و دود سیگارم شریک شود . . .​

​

 

[SoHeIl]

​

تنها آمده ام اینجا . . .

تا شاید دود سیگار فضای زخمم را مه آلود کند . . .

هنوز هم به هوای دو نفره بودن هایمان سوال همیشگی را تکرار میکنم . . .

آتش داری ؟!

ولی دیگر تو پاسخگوی این سوال تکراری نیستی . . .​