٠•●♥❤ღ دلنوشته تنهایی ღ❤♥●•٠·

[Ops]

من شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود،


به امیدی که تو فانوس شب من باشی...

 

[Ops]

حكايت مــــن و تـــــوحكايت بركه است و ماه!" دور از هم و در دل هم ..."​

 

[Ops]

دوست داشتن به حرف نیست....!!
به وقتیه که برات میذاره،
به ارزشیه که برات قائل میشه،
به دلگرمیه که بهت میده،
وقتی تو توی لحظه لحظه ي زندگیت تنهایی..
این دوست داشتن نیست!!
"دوست داشتن"این نیست
که جاخالی هاشو باتو پر کنه! اینه که بخاطرتو..." جاخالی کنه".!!!

 

[Ops]

دوست دارمت...
مثل دانه اي كه نور را
مثل مزرعي كه باد را
مثل زورقي كه موج را
يا پرنده اي كه اوج را
دوست دارمت...

 

[Ops]

وقتي تو نيستي
تمام دنيا
پيش چشمم تاريك است
حتي اگر...
خورشيد را به سقف اتاقم بياويزم
حتي اگر...
تمام كرم هاي شب تاب را به ديوار اتاقم بچسبانم
حتي اگر...
تمام فانوس هاي دريايي را در تاقچه اتاقم بگذارم
باز هـــــــــــم
تاريكي.... تاريكي ... تاريكي....
بي تو خوب ميفهمم :
" تاريـــكي " از ريشه ي " تـــــرك " است

 

[Ops]

ای جان جان جانم تو جان جان جانی

بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی

پی می‌برد به چیزی جانم ولی نه چیزی

تو آنی و نه آنی یا جانی و نه جانی

​

 

[Ops]

عزيزترين آدما مثل تكه هاي پازل هستننباشن، هيچي نميتونه جاشون رو پر كنه.....!

​

 

[Ops]

خوشبختي چيز عجيبي نيست؟!همين كه كنار يه نفر بتوني خودت باشي خوشبختي

​

 

[Ops]

ادمی که می خواهد برود می رود!
داد نمیزند که من دارم میروم!!!
ادمی که رفتنش را داد میزند نمیخواهد برود
داد میزند که نگذارند برود.....​

 

[Ops]

یادش بخیر…​

کوچک که بودیم میخواندیم
“بشکن بشکنه،بشکن
من نمیشکنم، بشکن
جونِ…”قسم خوردن ها بیهوده بود
نمیشکستیم…حتی اگر
جهانی پیش رویمان می ایستاد
این روزها بزرگ شده ایم اما
ترد و شکننده…بی آنکه بگویند بشکن،
میشکنیم بی صدای بی صدا…​

​

 

[Ops]

פֿـیلی בפּست בارم بـבانم!!

آنگاه که کاخ آرزوهای کسے را פּیران میکنے

آنگاه که شمع امیـב کسے را פֿـامـפּش میکنے

آنگاه که حتے گـפּشت رامیبنـבے تاصـבای פֿـرבشدن غرפּرش را نشنــפּے…

آنگاه که פֿـدارا میبینے פּ بنـבه ے פֿـבارا ناבیـבه میگیرے

میخواهم بـבانم

دستانت را به سـפּے کـבام آسمان בراز میکنے

تا براے פֿـפּشبخے פֿـפּבت בعا کنے؟؟!!

 

[Ops]

حکایت ما!

حکایت رفاقت من با تو

حکایت " قهوه" ایست که امروز به یاد تو تلخ تلخ نوشیدم...

که با هر جرعه اش بسیار اندیشیدم

این طعم رو دوست دارم یا نه؟!

و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن

که انتظار تموم شدنش را نداشتم!

و تمام که شد فهمیدم

باز هم قهوه میخواهم...حتی تلخ تلخ!

 

[Ops]

خاطراتـَت صَـف کشیده اَند !
یـِکی پـَس اَز دیـگری
حـَتی بعضی هایشان آنقـدر عـجـولـَند که صـَف رآ بـِهم زده اند !
وَ مـَـن فـَرار می کـُنم
از فـِکر کردن بـه تــُـ♥ـو
مـِثل رَد کـردنِ آهـَنگی کِـه
خـِیلی دوستـَـ♥ـش دآرم خـِیلی..​

 

[Ops]

​

باران که میبارد دلم برایت تنگ میشود
راه میفتم...
بدون چتر...
من بغض میکنم...آسمون گریه...

 

[Ops]

​

تنهــایـم …

اما دلتنگ آغــوشی نیستــم. .

خستــه ام …

ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم. .

چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز. .

ولــی رازی نـدارم…

چــون مدتهــاست دیگــر کسی را “خیلــی” دوست ندارم…

فقط خیلـی هـا را دوست دارم . .

 

[Ops]

مےפֿـنـבґ...
ساבه مےگیرґ...

ساבه مےگذرґ...

بلنـב مےפֿـنـدґ و با هر سازے میرقصـґ...

نہ اینڪہ בل פֿـوشـґ!

نہ اینڪہ شاבґ و از هفت בولت آزاב!

مـבتے طولانے شڪســــتـґ، زمیـن פֿـورבґ،

سـפֿــــتے בیـבґ، گــــریہ ڪرבґ و حالا...

براے "زنـבه مانـבن" פֿـوבґ را بہ "ڪوچہ ے علے چپ" زבه اґ...!

روפـґ بزرگ نیــــست! בرבґ عمیــق است...

مےפֿـنـבґ ڪہ جاے زפֿــم ها را نبینے...

 

[Ops]

حرف هایم پر از خیال است....
خیالهایم پر از حرفهای سکوت و سکوتم پر از خیال حرفهایی است که به دنبال هم
درون حنجره ام اعدام شده اند!


ته خیالم پر از ترس است و ترسم پر از تو


تو که در انتهای دو خط موازی خیالهایم به دنبال بی نهایت میگردی.....


ته خیالم همیشه تو هستی و من میترسم.....

نمیخوهم برگردی این را به همه گفته ام,حتی به تو!به خودم!

اما نمیدانم چرا هنوز برای آمدنت فال میگیرم؟!؟
---------------------
وحشت از دوری ندارم.....

"فاصله" یعنی

" عـــــلاقــــــــه "!!!!

 

[Ops]

من به هر تحقیری که شدم

با صدای بلند خندیدم...

نام مرا گذاشتند:

"با جنبه" بی انکه بدانند

خندیدم تا کسی صدای شکسته شدن قلبم را نشنود... !!

 

[Ops]

حکایت موندن یا رفتن نیستحکایت تنهایی دله منه!
حکایت قصه غریبی دلیه که نرفته غریب شد

از همه چیزش گذشت و همه ازش گذشتن
خواست بره همه گفتن نرو
گفتن اگه بری غم غربت نابودت میکنه
سادگی کرد و نرفت
نرفت که نکنه ترک بخوره
غافل از اینکه اینجا پر از سنگ برای شکستنه

اری!حکایت حکایت نامردی دنیاست...

 

[Ops]

سلام ای موج های دریا امدم تا منو از دنیا بگیرید
دیگه نمی خوام زنده بمونم

اروم منو تو بغل بگیرید
خداحافظ دردها و غم ها
همتون باهم بمیرید
دیگه برنمی گردم به ساحل
خداحافظ غصه های دل
خداحافظ هق هق و ماتم
خداحافظ عشقهای باطل

​